همه میدانيم که از جمله بشاراتی که در کتب مقدسهی پيشين دربارهی موعود منتظر
آخرالزمان آمده، اين است که به ظهور او جهان پر از عدل و داد خواهد شد. به گفتهی
اشعيای نبی، شخص موعود امتها را داوری خواهد کرد (باب دوم)، مسکينان را به عدالت
داوری خواهد کرد و به جهت مظلومان زمين به راستی حکم خواهد فرمود (باب پانزدهم)
کمربندش عدالت خواهد بود (همان باب) و با عقوبت الهی خواهد آمد (باب سی و پنجم).
ظهور حضرت باب و بعد حضرت بهاءالله دو بنيان گذار آئين جديد که موعود همهی اديان
قديم بودهاند، بیگمان بايد راه گشا و زمينه ساز ظهور عدل الهی باشد. چنان که در
واقع نيز تحقق عدل در زمينههای مختلف حيات بشری از سياست و اقتصاد و عرصههای
اجتماعی گرفته، تا امور حقوقی و اخلاقی، مقارن دو ظهور مزبور به صورت جريانی ممتد
آغاز شده است.
حضرت بهاءالله خود تأييد و تصديق فرمودهاند که غير از اتحاد عالم، هدف ديگر
ظهورشان برقراری عدل و داد در پهنهی کرهی زمين است و ضمناً استقرار عدل، خود به
تحقق صلح و يگانگی عالم ياری خواهد کرد.
دو نمونه از بيانات مبارکه در اين باره را ذيلاً نقل میکنيم: «اَن ارتقبوا يا قوم
ايام العدل و انّها قد اَتَت بالحق ايّاکم ان تحتجبوا منها و تکونن من الغافلين»،
يعنی مراقب باشيد، ای مردم که روزگار عدل فرارسيده و اين ايام به حق آمده است.
مبادا خود را از آن محروم کنيد و در شمار غافلان درآييد.
درموضع ديگر فرمودهاند: «سراج عباد داد است، او را به بادهای مخالف ظلم و اعتساف
خاموش منماييد و مقصود از آن، ظهور اتحاد است بين عباد ».
روشن است که در دنيايی که ظلم و تعدی به حقوق بشر و استبداد و استثمار حکومت کند،
البته تحقق اتحاد و صلح امکان پذير نيست. اگر قوانين بينالمللی بر روابط بين دول
حاکم نباشد و ملل عالم اين قوانين را حرمت ندارند، البته اتحاد امکان نخواهد داشت.
حضرت عبدالبهاء در تأييد آن که حضرت بهاءالله اساس عدل را نهاده و استوار کردهاند
میفرمايند: «الحمدلله آفتاب عدل از افق بهاءالله طالع شد، زيرا در الواح بهاءالله
اساس عدلی موجود که از اول ابداع تا حال به خاطری خطور ننموده»
اين نکته نيز گفتنی است که قضيهی عدل، خصوصاً از منظر عدل الهی در عالم اسلام، به
ويژه در تشيع، مطرح بوده و يکی از ارکان دين را از منظر شيعه تشکيل میدهد. قضيهی
عدل را از ديدگاه اخلاقی در آثار فلاسفهی يونان، خاصه ارسطو، باز میتوان يافت که
در آن بين عدل تصحيحی يعنی مجازات و مکافات و عدل توزيعی، يعنی اعطای کل ذی حق حقه،
تفکيک قائل شده است. استاد او افلاطون، عدل يعنی اعتدال را در رأس فضايل اربعه که
عبارت از شجاعت، عفت و حکمت باشد، قرار میدهد و هم در آثار آن فلاسفه، خاصه ارسطو،
تجلی عدل در ادارهی امور و سياست مملکت، عنوان شده که در چه موارد بايد اصل مساوات
يا برابری را اجرا کرد - مثلاً در مورد قانون که همه بايد در برابر آن يکسان باشند
- و در چه مورد بايد عدل به تناسب باشد، نه متساوی، مثلاً در پرداخت اجرت و دادن
مناصب و جوايز به افراد که بايد با استحقاق و عملکرد آنان متناسب باشد.
از بدايع ظهور حضرت بهاءالله تلقی عدل در معنی جامع کلمه و در همهی عرصههای زندگی
است، يعنی آثار بهائی هم طرفدار اجرای عدالت در حيات اجتماعی است،يعنی الغاء بردگی
و بندگی و بهرهمندی همگان از حقوق اجتماعی، نظير آموزش و پرورش و بهداشت و بيمه و
مسکن و مانند آن و هم جانبدار گسترش عدل در عالم سياست است، مانند برقراری دموکراسی
و حکومت پارلمانی و مبارزه با فساد و امکان رسيدگی به جرايم و تخلفات اقويا و
فرمانروايان و لزوم مذاکرات صلح بين دول و تحريم جنگ و خشونت و استقرار محکمهی
کبرای داوری و هم هوادار تعديل معيشت، يعنی الغاء فقر مفرط و ثروت مفرط در عرصهی
اقتصاد است و طرفدار تأمين حداقل معيشت برای همگان و هم بالأخره خواهان اجرای عدل
در جهان قانون و قانونگذاری و اجرای اصولی چون بيطرفی، توجه به مصالح همهی طبقات
مردم، تبديل مجازاتهای بدنی به تربيت و بازسازی شخصيت مجرم است و علاوه بر همهی
اينها، عدل و عدالت در روابط افراد و خانواده، در روابط و مناسبات فرد و جامعه و
بالأخره عدل و انصاف به عنوان يک فضيلت اخلاقی، يعنی بیطرفی و حقيقت جويی و اعتدال
و متانت در قضاوت، در آثار بهائی قوياً توصيه شده است.
اهميت عدل و عدالت در امر بهائی به اندازهای است که حضرت بهاءالله فرمودهاند:
«هيچ نوری به نور عدل معادله نمینمايد. آن است سبب نظم عالم و راحت امم» و بشارت
دادهاند (ترجمه): «عنقريب يومی خواهد رسيد که مؤمنين، آفتاب عدل را در اشدّ اشراق
از مطلع جلال مشاهده خواهند نمود» و نيز فرمودهاند (ترجمه): « به يقين مبين بدان
[که] اين ظلمهای واردهی عظيمه، تدارک عدل اعظم الهی مینمايد».
تأييد آن که روز عدل خداوندی رسيده است و ارائهی تعاليم و دستوراتی که ارکان عدل
را در جهان استوارمیکند و همچنين بشارت به آن که از پس دوران ظلمت بيدادگری، آفتاب
عدالت بر جهان خواهد تافت و به فرمودهی خود آن حضرت: «اگر آفتاب عدل از سحاب ظلم
فارغ شود، ارض غير ارض مشاهده گردد»، يعنی جهان جهان ديگر خواهد شد و مدينهی فاضله
الهی بر روی کرهی خاکی استقرار خواهد يافت، اينها همه صرفاً در حيطهی انديشهی
مؤسس اين ظهور عظيم باقی نمانده، بلکه از نيمهی قرن نوزدهم که ظهور واقع شد، در
پهنهی جهان متدرجاً جامهی تحقق پوشيده است.
فیالمثل از نيمهی دوم قرن نوزدهم شاهد سقوط پياپی حکومتهای استبدادی هستيم که
راه را برای برقراری دموکراسی در تعداد روزافزونی از ممالک هموار کرده است. به طوری
که امروز از حدود ۲۰۰ کشور جهان، ۱۴۰ کشور نظام انتخاباتی همراه با تنوع احزاب
دارند.
علاوه بر اين، استعمار يا کولونياليسم که در نيمهی قرن نوزدهم مقارن با ظهور مبارک
به اوج اهميت و وسعت خود رسيد، در نيمهی قرن بيستم تقريباً پايان يافت و علاوه بر
آزادی ممالک مستعمره، قوانين بينالمللی امکان حمله و غلبهی کشوری بر کشوری را
عملاً محدود کرد.
دومين تحول مهم که باز نويد سير جهان به سوی عدالت بيشتر را داده و میدهد، آغاز
رسيدگی به جرايم برضد انسانيت و مجازات دنيوی فرمانروايانی است که برضد قومی، ملتی
يا برضد انسانيت مرتکب جرم و جنايت شدهاند و از جمله به کشتارهای جمعی و برانداختن
يک گروه اقليت مظلوم نژادی، فرهنگی يا دينی فرمان دادهاند، جريانی که از دادگاه
معروف نورنبرگ در سال ۱۹۴۵/۱۹۴۶ شروع شده و با تأسيس دادگاه جزايی بين المللی و
آغاز اقدامات او در اين عرصه از سال ۲۰۰۲ منجمله برای رسيدگی به جرمها و جنايات
رهبران سابق يوگسلاوی و نظاير ايشان ادامه پيدا کرده است.
اينها همه مصداق کلام حضرت بهاءالله است که در کلمات مبارکهی مکنونه فرمودهاند:
«ای ظالمان ارض، از ظلم دست خود را کوتاه نماييد که قسم ياد نمودهام از ظلم احدی
نگذرم و اين عهدی است که در لوح محفوظ محتوم داشتم و به خاتم عز مختوم».
سومين گواه تحول جهان در جهت پيشبينی حضرت بهاءالله استقرار فرايندهی حکومت قانون
در ممالک گوناگون و تأييد قانونی لزوم احترام به حقوق و آزادیهای اساسی بشر است که
با قبول و تصويب اعلاميهی جهانی حقوق بشر در سال ۱۹۴۸ (هرچند که چند مملکت نادراً
از تصويب آن امتناع نمودند) نويد آن را میدهد که در بخش وسيعی از جهان، افراد
انسانی از ظلم و جور حاکمان و ظالمان مصون و محفوظ بمانند.
بايد متذکر بود که حضرت بهاءالله در آثار خود به ضرورت حکومت قانون تأکيد صريح
فرمودهاند و حدود ۱۵ سال قبل از مشروطيت ايران که امسال سدهی اول آن را برگذار
میکنند، در لوح دنيا فرمودهاند: «بشنويد آن چه را که اِصغای آن سبب آزادی و
آسودگی و راحت و عُلوّ و سُموّ کل است: از برای ايران قانون و اصولی لازم و واجب» و
بعد تصريح میفرمايند که با تأييد مقامات عالی مملکت، بايد قانونگذاران جمع شوند
«و به حبل مشورت تمسک نمايند وآن چه را سبب و علت امنيت و نعمت و ثروت و اطمينان
عباد است، معين فرمايند و اجرا دارند» که مسلماً اشارهی آن حضرت به مجلس شورای
مقننه است که سالها بعد در ايران پس از مشروطيت سال ۱۹۰۶ تأسيس شد.
تحول مهم ديگری که در جهان، پس از ظهور مبارک روی داد و گواه تحقق منويات آن حضرت
است، نقش مهمی است که منبعد افکار عمومی و مطبوعات و وسايل ارتباط جمعی در مبارزه
با فساد و حق شکنی قدرتمندان بیاخلاق ايفا کرده و میکنند. تا کنون چندين کنفرانس
بينالمللی برضد فساد اداری – تجاری تشکيل شده و تدابير و چاره جويیهايی در سطح
وسيع مطرح گرديده است که ناچار انعکاس آنها در قوانين ملی و بينالمللی ضرورت دارد.
بحثی که پيش از اين دربارهی عصر اطلاعات و بيانات حضرت بهاءالله دربارهی نقش و
وظيفهی مطبوعات و وسايل ارتباط جمعی در همين راديو کردهايم، ما را از تفصيل موضوع
در اين باره معاف میدارد.
پنجم- از اعظم صور بیعدالتی، بیعدالتی در توزيع ثروت است که متأسفانه پيشرفت در
حل اين مشکل بزرگ، بسيار بطئی بوده و علی رغم نهضتهايی که در قرن نوزدهم و قرن
بيستم برای تعديل معيشت و عادلانه کردن توزيع ثروت به وجود آمد و تأثير گستردهای
که برخی صُوَر سوسياليسم در پهنهی جهان باقی نهاد، هنوز فقر فاحش و گرسنگی و
محروميت از حداقل شرايط يک زندگی شايستهی انسان، نزد مليونها نفوس ديده میشود،
اما نفس اين که مردمان در سراسر جهان فهميدهاند که خدا يا طبيعت، هيچ کس را محکوم
به تنگدستی نکرده و فقر، محصول نامطلوب يک نوع نظام اجتماعی – اقتصادی است، پيشرفت
قابل ملاحظهای است.
آثار بهائی، چنان که به جای خود گفتهايم و خواهيم گفت، ريشهکنی فقر و تعديل، يعنی
عادلانه کردن معيشت همگان را دستور عمل خود قرار داده و میتوان اميدوار بود که در
اين عرصه هم نسلهای آينده به مدد چنين تعليماتی با عدالت بيشتری در عرصهی جهان
مواجه باشند.
اين بيان جمال مبارک، حضرت بهاءالله، در اين مقوله شايان يادآوری است: «ای اغنيای
ارض، فقرا امانت منند در ميان شما. پس امانت مرا درست حفظ نماييد و به راحت نفس خود
تمام نپردازيد.»
از جمله طرق و وسايل توزيع عادلانهتر ثروت يکی تعميم سواد و آموزش است که
خوشبختانه میتوان گفت، اکنون در سراسر ممالک جهان به موقع اجرا نهاده شده، ولو
هنوز اين اقدامات عموم کودکان و نوجوانان و بزرگسالان را دربر گرفته نباشد.
برنامهی تأمين بهداشت برای همگان در اکثر ممالک با سطح محدود يا وسيع مورد عمل
قرار گرفته است و مثلاً فراوانند ممالکی که در آنها تلقيح کودکان برضد بيماریهاي
مسری موضوع اقدام جدی است.
کشوری نيست که در آن تأمين کار برای همهی متقاضيان ذی شرايط مطمح نظر نباشد، هرچند
که میدانيم در خيلی از کشورهای راقيهی جهان ۶ تا ۱۰ در صد و بيشتر از جمعيت
بزرگسال از اشتغال محرومند، اما انديشهی تعميم کار از چشم اوليای امور هرگز دور
نشده است و اين حرکتی درجهت تحقق عدالت است.
چون سخن از مبارزه با فقر به عنوان يکی از وجوه اصلی رفع بيعدالتی در عالم میرود،
يادآوری اين نکته ضرور است که هم در آغاز قرن جديد رؤسای دول در سازمان ملل متحد
تعهد کردند که تدابيری بيانديشند و اقداماتی مجری دارند تا در سال ۲۰۱۵ ميزان فقر
مطلق که ملاک فعلی آن، درآمد فردی معادل يک دلار در روز است، به نصف تقليل پيدا
کند. ضمناً آمارهای همان سازمان حاکی از آن است که فقر نسبی، يعنی داشتن درآمدی
فردی معادل ۲ دلار در روز، در حال حاضر دامنگير نزديک به نصف جمعيت ۶،۵ ميلياردی
کرهی ارض است.
گرچه ظواهر حکم میکند که با افزايش تعهدات نظامی دول بزرگ از سال ۲۰۰۱ به اين طرف
و نيز مشکلات اقتصادی بزرگی که حتی در برخی از ممالک پيشرفته ديده میشود، تحقق هدف
تقليل فقر مطلق، يعنی درآمد سرانهی يک دلار در روز، به نصف در طی ۹ سال آينده،
کاری دشوار به نظر رسد، اما اقدامات متعددی که در همه جای دنيا به چشم میخورد،
نويد تحقق ارادهی حضرت بهاءالله را در پهنهی گيتی میدهد.
ازجمله نهضت وسيع اعطای خردهی اعتبارات به کشاورزان و پيشهوران محلی، چشمپوشی
مؤسسات وام دهنده از بدهیهای ممالک بسيار فقير، اهتمام سازمانهای غير دولتی
بينالمللی، چون جامعهی بينالمللی بهائی به توسعهی طرحهای توليدی و عمرانی در
ممالک کم درآمد افريقا، امريکای لاتين و غير آن و ابتکارات موضعی در توزيع رايگان
غذا ميان فقرا و تأمين مسکن در ماههای سرد زمستان و جلوهگری فتوت بينالمللی به
مناسبت زلزلهها و طوفانها و طغيانها که در جنوب و جنوب شرقی آسيا روی داده، اين
کوششها و ابتکارات مشابه، مژدهی آن را میدهد که آن چه حضرت بهاءالله به بيان
صريح در چند فقره از فقرات کلمات مبارکهی مکنونه فرمودهاند، متدرجاً تحقق عينی
پيدا کند: «ای پسران تراب، اغنيا را از نالهی سحرگاهی فقرا اخبار کنيد که مبادا از
غفلت به هلاکت افتند و از سدرهی دولت بینصيب مانند»
مايلم در اين جا به مناسبت، ذکر کتابی را کنم که يکی از محققان سرشناس امريکايی،
جان هادلستون زير عنوان «در جستجوی عدالت اجتماعی» نوشته و در سال ۱۹۹۸ به فارسی
ترجمه و در استراليا طبع شده که در آن نشان داده شده است که چگونه همهی تحولات
عالم که در جهت برقراری عدالت اجتماعی در جهان است، با ظهور حضرت بهاءالله، يعنی از
حدود نيمهی قرن نوزدهم آغاز شده و بسط و توسعه يافته و پيشرفت نموده، تحولاتی از
جمله در زمينهی الغای نظامهای بردگی و ارباب رعيتی و برقراری دموکراسی در تعداد
روزافزونی از ممالک و در نتيجه استقرار حکومت قانون به جای احکام دل بخواه مستبدان،
آزادی زنان و سير به سوی برابری دو جنس و جنبشهای تعاونی، سهيم شدن کارگران در
سود، جنبشهای سنديکايی، اهتمام در راه تأمين کار و درآمد برای همگان، کوشش در
بهداشت عمومی، بهبود شرايط کار، تعميم آموزش و پرورش و سواد و نظاير آن که ورود در
تفصيل هر يک سخن را بس طولانی میکند.
جنگ خود يک از بزرگترين صور بیعدالتی اجتماعی است و کتاب جان هادلستون صفحات بسيار
متعددی را به شرح کوششهايی که برای پايان دادن به جنگ، کنترل ميليتاريسم، تأسيس
سازمانهای همکاری بينالمللی، بسط و اِعمال حقوق بشری و دموکراسی و مانند آن صورت
پذيرفته، اختصاص داده است که چون برخی از مباحث در سخنان پيشين بندهی گوينده آمده
است، شرحش ضرورت ندارد.
همچنان که اشارت رفت، توجه حضرت بهاءالله هم به عدل و عدالت به معنای آفاقی آن است
و هم به عدل و عدالت به معنای انفسی آن، يعنی از ديدگاه اخلاق و در اين جهت تعليمات
اين ظهور وسعت استثنايی دارد، من جمله اجرای عدل و انصاف نسبت بخود، در رفتار
بامردم، درون خانواده و در رابطه با حقيقت که عدل و انصاف اقتضای تصديق آن را
میکند. حضرت بهاءالله دربارهی رعايت عدل در مورد خود و ديگران فرمودهاند: «ان
اعدلوا علی انفسکم ثم علی الناس ليظهر آثار العدل من افعالکم بين عبادنا المخلصين»،
يعنی نخست نسبت به نفس خود عادل باشيد و بعد نسبت به ديگران تا آثار عدل از اعمال
شما در ميان بندگان مخلص خدا نمودار گردد.
مثلاً کسی که به اعتيادات مضره میگرايد و به سلامت خود آسيب میرساند، فیالحقيقه
به خود ظلم کرده است، کسی که نيروهای خلاق و استعدادات نهفتهی خود را عاطل و باطل
میگذارد، در واقع به خود ظلم کرده است. ظلم در ارتباط با همسر، فرزند، پدر و مادر
و ديگر اعضای خانواده در آثار مبارکه تحذير شده است. کوتاهی در احترام به ديگر
افراد از خرد و بزرگ و عالی و دانی نوعی بیعدالتی است و چه خطير و ثقيل است ظلمی
که با انکار حقيقت، شخص به خود و به جامعه وارد میکند که نمونهی بارزش رفتار
هزارها هزار نفوس است که فیالمثل از يک مکتب فکری يا آئين روحانی کوچکترين خبر و
اطلاع موثقی ندارند و بدون تحقيق دربارهی آن از هرگونه تخطئه و تضعيف و تحقير
مضايقه نمیکنند. چه به مورد است ذکر بيانی از جمال مبارک که در آن فرمودهاند:
«اول انسانيت انصاف است و جميع امور منوط به آن... ان انصفوا يا اولی الالباب. من
لا انصاف له لا انسانية له».
آثار بهائی تأکيد خاصی هم در لزوم تحقق عدل در انديشه، قضاوت و رفتار فرد انسانی
دارد که هر جنبهی آن درخور بحثی جداگانه است و تأکيد را به مرحلهای میرساندکه فی
المثل در ارتباط با ساير افراد بذل را بر عدل رجحان مینهد و به جای مقابله و
معامله به مثل، نسبت به کسی که به انسان جفا کرده، مهر و وفا را توصيه میکند و به
فرمودهی حضرت عبدالبهاء: «اليوم مقرب درگاه کبريا نفسی است که اهل جفا را جام وفا
بخشد و اعداء را درّ عطا مبذول دارد، هر ستمگر بيچارهای را دستگير شود و هر خصم
لدود را يارِ ودود گردد. اين است وصايای جمال مبارک، اين است نصايح اسم اعظم ».
در پايان سخن يادآور میشوم که در کتب مقدسه در بحث از آخرالزمان غالباً سخن از
حساب و ميزان در ميان میآيد. اين حساب و ميزان تنها برای افراد و جامعهها نيست،
بلکه مرامها و مسالک بشری را هم در برمیگيرد.
فیالحقيقه اگر به ديدهی ژرفبين نظر کنيم، جهان امروز شاهد مرحلهای است که در آن
همهی مرامها و مکاتب فکری در بوتهی سنجش و آزمايش و امتحان درآمده و در میآيند
تا بشر بتواند به ياری اين سنجشها راه خود را به سوی يک جامعهی مطلوب باز شناسد و
بيراهه نرود. عقل و عدل هر دو مقتضی آن هستند که دربارهی مرامها و مکاتب فکری
گذشته، نکته سنج و تيزبين باشيم و آن چه را هم امروز به ما عرضه میشود، با انصاف و
ميل تحری حقيقت وارسی کنيم و اين سؤال را هم در ذهن خود مطرح نماييم که آيا مصائب و
بلياتی که امروزه جامعهی بشری را احاطه کرده، نوعی مجازات الهی برای بشری که پشت
به پيام نجات بخش خدايی کرده، نبايد تلقی شود، مجازاتی که فیالحقيقه جلوهگر عدل
خداوندگاری است؟
در بيانی از حضرت بهاءالله آمده است: «از ظلم ظالمان دلتنگ مباش، حق درکمين گاه
قائم. زود است همه را به نيران راجع فرمايد. انّه علی کل شئ قدير».
روز عدل الهی به راستی هم امروز است، چه بسا مرامها چون نژادپرستی، نازيسم،
فاشيسم، کمونيسم و نظاير آن در بوتهی امتحان از حساب و ميزان، سيه روی بيرون آمدند
و چه بسا مرامها چون ليبراليسم بیبند و بار، ماترياليسم يا ماديت، لذت طلبی يا
نفع جويی مفرط و نظاير آن که امروزه در معرض آزمايش قرار گرفتهاند و آينده روشن
خواهد کرد که تا چه حد ضامن سعادت حقيقی نوع بشر بودهاند يا نه. به قول حافظ شيرين
سخن:
خوش بود گر محک تجربه آيد به ميان
تا سيه روی شود هرچه در او غش باشد
منابع و مآخذ:
1- ر. ک. توقيع ظهور عدل الهی
2- ر. ک. توقيع ظهور عدل الهی
3- توقيع ظهور عدل الهی
4- از توقيع ظهور عدل الهی
5- از توقيع ظهور عدل الهی
6- کلمات مکنونه فارسی
7- گلزار تعاليم بهائی، ۱۷۲
Comments
Anonymous said:
بهامین(مهدی) از... said:
فرخ replied:
Add new comment