از جمله اصول اساسی امر حضرت بهاءالله که پيش از اين درباره‏‌ی آن به تفصيل سخن گفته‌‏ايم، تصديق حيثيت و شرافت انسان و عظمت و اهميت مقام و مرتبت اوست. اين کرامت انسانی اختصاص به مرد و زن و بزرگسال ندارد، بلکه کودکان را هم دربرمی‏گيرد. از اين رو نبايد حيرت کرد که چندين دهه قبل از تصويب اعلاميه‏‌ی جهانی حقوق کودک در سازمان ملل متحد (سال ۱۹۵۹) و نيز سال‏های طولانی‌‏تری پيش از آن که ميثاق‌‏نامه‌‏ای در اين مورد به اهتمام ملل متحد تنظيم و پذيرفته شود (سال ۱۹۸۹)، امر بهائی و آئين بابی که زمينه ساز و بشارت‏ دهنده‌‏ی آن بود، به تعزيز و تجليل مقام کودک و تأييد حقوق حقه‏‌ی او فتح باب کرده‌‏اند.

در اين گفتار می‏خواهيم شنوندگان را با عمده تعليمات بهائی که به مقام و حقوق کودک مربوط می‏شود، آشنا کنيم و ضمناً معلوم داريم که از همان زمان که فضل الهی از طريق ظهور جديد شامل حال کودکان شد، تحولی اساسی در دنيای علم و در عرصه‌‏ی حقوق و جهان اجتماع روی داد که زندگی کودکان را لااقل در بخش وسيعی از کره‌‏ی زمين دگرگون کرد، تحولی که بی‏گمان در دهه‏‌های آينده ادامه خواهد يافت و برای فرزندان نسل‏های فردا منزلت و مرتبتی را که درخور آن هستند، تضمين خواهد کرد.

ژان پياژه که مکتب روانشناسی تکوينی يا ژنتيک بيش از هر کس مديون و مرهون تحقيقات تجربی و تفکرات منطقی اوست، صريحاً اعلام کرده که قرن بيستم قرن کودکان است، زيرا در اين قرن بود که روانشناسی توانست به ژرفای ذهن و فکر کودکان راه جويد و تفاوت بارز ميان جهان کودکان و جهان بزرگسالان را معلوم بدارد و ضمناً روشن کند که چگونه مفاهيم مختلفه، چون مفهوم زمان و مکان و عليت وغير آن به تدريج در مراحل مختلف سنی در ذهن کودکان و نوجوانان ساخته و پرداخته می‏شود و بالأخره به نحوه‏‌ی تفکر و تعقل بزرگسالان مبدل می‏گردد.

قرن بيستم از دو جهت عمده‌‏ی ديگر هم قرن شاخص است: يکی از نظر تعميم سواد و آموزش ابتدايی به همه‏‌ی
اطفال که از اواسط نيمه‏‌ی دوم قرن نوزدهم آغاز شد و ديگر شناسايی تدريجی حقوق کودک که در قرن‏های پيش مورد غفلت کامل بود و چنان که ذکر کرديم، با اعلاميه و ميثاق‏نامه‏‌ی بين‏‌المللی سال‏های ۱۹۵۹ و ۱۹۸۹ از جانب نمايندگان دولت‏ها رسماً پذيرفته شد.

اين نکته گفتنی است که هرچند دستور حضرت بهاءالله به لزوم شناسايی حقوق کودکان اعم از پسر و دختر در زمينه‏‌ی تعليم و تربيت به دهه‏‌ی هفتاد قرن نوزدهم مربوط می‏شود، اما جامعه‏‌ی کودکان از آغاز مورد توجه و عنايت آن حضرت بوده است.

در کلمات مکنونه که از آثار اوليه‌‏ی عرفانی آن حضرت است و در بغداد عز نزول يافته، از زبان حق در موضعی می‏فرمايند: «ای پسر وجود، در باديه‏‌های عدم بودی و ترا به مدد ترابِ امر در عالم ملک ظاهر نمودم و جميع ذرات ممکنات و حقايق کائنات را بر تربيت تو گماشتم. چنان چه قبل از خروج از بطن اُمّ دو چشمه‏‌ی شير منير برای تو مقرر داشتم و چشم‏ها برای حفظ تو گماشتم و حب تو را در قلوب القا نمودم و از جوهر فضل و رحمت ترا حفظ فرمودم...» اين بيان ادامه دارد و در آخر آن، انتظار خالق از مخلوق را به لطيف‌‏ترين وجه اعلام می‏دارند.

آثار حضرت باب، مبشر حضرت بهاءالله، هم حکايت از کمال عطوفت و شفقت در حق کودکان می‏کند و از آن حضرت منقول است که فرموده‌‏اند، کودکان زمان موعود، يعنی زمان ظهور حضرت بهاءالله، اعلم از فلاسفه‌‏ی قبل خواهند بود و هم آن حضرت تعليم برابری پسر و دختر را دستور فرمود و مجازات‏های بدنی را که در عصر آن حضرت بسيار رايج و متداول بود، خاصه در مکتب‏‌خانه، به حدی که فقط جنبه‌‏ی سمبوليک يا نمادی دارد، تقليل داد و خشونت لفظی نسبت به اطفال و بزرگسالان، هر دو را ممنوع کرد.
اگر بخواهيم رؤوس تعليماتی را که در امر بهائی در مورد مقام و منزلت اجتماعی کودکان داده شده، به اجمال ياد کنيم، بايد بگوييم که:

اولاً امر بهائی هم پدر و مادر و هم جامعه را به تعليم و تربيت اطفال موظف می‏دارد و البته ميان پسر و دختر در اين مورد تبعيضي قائل نمی‏شود.
ثانياً استثمار کودکان از جمله از طريق تحميل کار اجباری بر آنان در امر مبارک به طور ضمنی نهی شده، زيرا هيچ کودکی را از حق بهره‌ ‏مندی از تعليم و تربيتی شايسته محروم نمی‏توان کرد.
ثالثاً در آثار بهائی من جمله آثار حضرت عبدالبهاء، يکی از تکاليف مادران را آگاهی بر اصول حفظ الصحه، يعنی بهداشت و طرز تغذيه‌‏ی اطفال مقرر فرموده‌‏اند و مسلماً رعايت اين اصول در پرورش قوای ذهنی و فکری کودکان تأثير بارز داشته و خواهد داشت.
رابعاً از جمله حقوق شناخته‏‌ی اطفال است که بتوانند به خدا و حقايق روحانی وقوف يابند و از همان بدايت حيات، عشق به خدا را در قلب خود بپرورند. اين عشق سرچشمه‌‏ی وظيفه شناسی، يعنی تعهد به حق خواهد بود و به فرموده‏‌ی حضرت بهاءالله، عمل به احکام و اوامر الهی سبب حفظ و اعتلای فرد خواهد بود. اما پدر و مادر مجاز نيستند که تعصب را در اطفال به وجهی از وجوه القا و تلقين کنند، خاصه در امور دينی.
خامساً آثار بهائی به طور ضمنی حق بازی کردن را برای اطفال شناخته است، حتی حضرت عبدالبهاء متذکر شده‌‏اند که می‏شود تعليم الفبا را هم با استفاده از نوعی بازی کودکان عملی کرد. بازی، چنان که محققان معلوم داشته‌‏اند، فی‌‏الحقيقه نوعی آماده سازی خوش آيند طفل برای ايفای تکاليف دشوار و پيچيده‌‏ای است که بعداً در زندگی بر عهده خواهد داشت.
نکته‏ی ششم آن است که منع تعدد زوجات در امر بهائی، يعنی دستور اقتناع مرد به يک همسر، موجب آن می‏شود که از بسياری مشکلات که در خانواده‏‌های چند زن ديده شده و می‏شود، پرهيز شود. بنابراين طفل می‏تواند از تماميت مهر و توجه هم پدر و هم مادر، هر دو برخوردار گردد و سرنوشتش در دست کشمکش‏‌های درونی خانواده نيافتد.
نکته‏‌ی هفتم آن است که در اديان سابقه، خصوصاً اسلام، تفقد و احسان نسبت به يتيمان بسيار مورد تأکيد قرار گرفته بود. در ديانت بهائی فرزند پذيری که مسلماً شامل اطفال محروم از پدر و مادر هم می‏شود، بسيار توصيه شده است، به حدی که حضرت بهاءالله در کتاب احکام خود يادآور می‏شوند که اگر کسی طفلی را به فرزندی بپذيرد و به تربيت او همت گمارد، مثل آن است که فرزندان آن حضرت را مشمول محبت و مورد تربيت قرار داده است.
نکته‏‌ی هشتم آن است که در امر بهائی به خلاف اسلام پسر و دختر متساوياً ارث می‏برند و در اين عرصه، مثل زمينه‌‏های ديگر، اصل برابری ميان زن و مرد حاکم است.
نکته‏‌ی نهم تحريم هر نوع سوء استفاده جنسی از اطفال است. در کتاب اقدس حضرت بهاءالله حرمت لواط را اعلام فرموده‌‏اند. علاوه بر اين، ازدواج دختر در ۹ سالگی که در اسلام پذيرفته بود، در امر بهائی به کلی ممنوع است و ازدواج به سنين حقيقی رشد طبيعی نوجوان موکول شده و البته تصور ازدواج موقت يا صيغه را هم در جامعه‏‌ی بهائی نمی‏توان کرد و به همان وجه جامعه با تربيت اخلاقی که به همه‏‌ی افراد می‏دهد و با اصل تعديل معيشت که به نفع همگان مجری می‏دارد، به هيچ وجه فرصت و امکان خودفروشی و فحشا را نخواهد داد.
نکته‏‌ی دهم موضوع حق اطفال به داشتن يک مليت يا هويت ملی است که در اسناد سازمان ملل متحد مورد تأييد قرار گرفته و در اعلاميه‏ی جهانی حقوق بشر نيز آمده (ماده‏‌ی ۱۵) که هر کس حق دارد که دارای تابعيت باشد و امر بهائی علاوه بر چنين حقی، حق شهروندی جهانی را برای همه‏‌ی افراد نوع انسانی می‏شناسد و البته علاقه و وفاداری به وطن تعارضی با علاقه و وظيفه شناسی نسبت به جامعه‏‌ی بشری به طور اطلاق نداشته و ندارد.
نکته‏‌ی يازدهم آن که امر بهائی طلاق را به طور مطلق منع نکرده و از اين بابت از آئين کاتوليک متمايز است، ولی در عين حال طلاق را مبغوض و منفور دانسته و همه‏‌ی وسايل را برانگيخته است تا صلح و سازش ميان زوجين به وجود آيد و در نتيجه مسلماً به تأثير تعاليم بهائی موارد طلاق محدود خواهد شد و يکی از ريشه‏‌های تراژدی که در زندگی بسياری از کودکان بر اثر متلاشی شدن خانواده روی می‏دهد، از ميان خواهد رفت. چه بسا جرم‏ها و جنايات که در عالم از نوجوانان و جوانانی سرمی‏زند که در کودکی کانون خانوادگی‏شان دستخوش انقلاب و واژگونی شده و محروميت از محبت و دلسوزی و مراقبت مادر و پدر، آنان را به طغيان بر ضد جامعه برانگيخته است.
دوازدهمين نکته‌‏ای که در مورد منزلت کودکان در امر بهائی بايد ذکر کنم، محتاج توضيح و تفصيل بيشتر است و آن حق اطفال است به برقراری ارتباط مستقيم با خدا از طريق دعا و مناجات. بعضی از لطيف‏ترين و زيباترين مناجات‏های بهائی به راز و نياز کودکان با مبدأ غيبی اختصاص يافته است.

گمان ندارم که در هيچ ديانتی آنقدر مناجات‏های روح بخش و دلاويز که در آثار بهائی می‏توان يافت، بتوان پيدا کرد. اين مناجات‏ها همه‏‌ی مضامين ممکن را که آدمی با پروردگار خويش به هنگام نيايش در ميان می‌‏نهد، دربرمی‏گيرد و علاوه بر آن برای برخی از گروه‏ها، چون کودکان، زنان، اجتماعات، يعنی محافل و مجالس، نيازمندان شفا و نظاير آنان مناجات‏‏های خاص وجود دارد و مناجات‏‌هايی هم هست که به مناسبت‏‌های مخصوص، چون ازدواج، تشرف به مقامات متبرکه، قبل و بعد از صرف طعام، به هنگام عزاداری و مانند آن، تلاوت می‏شود.

آن چه در مناجات‏های خاص کودکان علاوه بر زيبايی ادبی جلب توجه می‏کند، معانی بلند و مضامين عميقی است که از طريق اين مناجات‏‌ها، اطفال از همان کودکی با آنها آشنا و مأنوس می‏شوند. مثلاً وقتی طفل می‏خواند که: «اين نهال تازه را در گلشن محبتت بنشان و به رشحات سحاب عنايت پرورش ده، از اطفال ملکوت کن و به جهان لاهوت هدايت فرما»، از همان بدايت حيات با انديشه‌‏ی محبت خدا و ميل ترقی و اعتلا و شوق راه يافت به درگاه کبريا آشنايی حاصل می‏کند و يا در اين مناجات: «مهربانا، طفل صغيرم، بدخول در ملکوت کبير فرما. در زمينم، آسمانی فرما. ناسوتيم، لاهوتی فرما. ظلمانيم، نورانی کن. جسمانيم، روحانی نما و مظهر فيوضات نامتناهی کن».
عبارت زير از مناجاتی ديگر گواه اين حقيقت است که امر بهائی می‏خواهد از کودکی به نسل نوخاسته تعليم دهد که بنياد شرافت و کرامت انسانی در انتساب و ارتباط او باخداست. براستی هم اگر بنياد حقوق بشر بر پيوند آدمی با عالم ملکوت نباشد، چه اساس استواری برای آن می‏توان يافت؟ آغاز مناجات چنين است: «ای خدای مهربان، هرچند کودکانيم بينوا و طفلانيم ناتوان، پريشانيم و بی سر و سامان، ولی نهال‏های باغيم و تو باغبان» و يا «خداوندا، مهربانا، کودکانيم بينوا و طفلانيم در نهايت فقر و فنا، ولی سبزه‏‌ی جويبار توييم و نهال‏های پرشکوفه‏‌ی بهار تو. از رشحات سحاب رحمت طراوتی بخش و از حرارت آفتاب موهبت نشو و نما احسان فرما. از نسيم حدايق حقايق لطافتی عنايت کن و در بوستان معارف درختان پر برگ و بار فرما».
اين مضمون که: «هر چه هستيم، از توييم» و يا «از تو آمده‏ام و به تو باز می‏گردم» از جمله لطيف‏‌ترين مضامين عرفانی است که اطفال از طريق مناجات از آغاز با آن آشنايی حاصل می‏کنند.

اين که گفتيم در هيچ يک از اديان گذشته توجهی که به اطفال شده، به درجه‌‏ای نيست که در امر بهائی می‏توان ديد، در کلمات حضرت بهاءالله و هم در سخنان فرزند ارجمند ملهم‌شان، حضرت عبدالبهاء به روشنی جلوه‏‌گر است. حضرت بهاءالله می‏فرمايند، اهميت تربيت اولاد به درجه‏‌ای است که اگر «والد در اين امر اعظم که از قلم قدم در کتاب اقدس نازل شده، غفلت نمايد، حق پدری از او ساقط شود و لدی الله از مقصرين محسوب» و حضرت عبدالبهاء می‏فرمايند: «ای مادران مهربان، در نزد يزدان اعظم پرستش و عبادت، تربيت کودکان است به آداب کمال انسانيت و ثوابی اعظم از اين تصور نتوان نمود».

از کلام حق برمی‏‌آيد که اطفال فی‏‌الحقيقه مِلک طلق خانواده‏‌ی خود نيستند، بلکه به عالم انسانی نيز تعلق دارند و وديعه، يعنی امانت خدا نزد پدر و مادر خويش هستند. فی‌‏الحقيقه اطفال ملکوتند و نورسيدگان الهی و تازه نهالان جنت پروردگاری.

بنابراين پدر و مادر نقش باغبان را دارند، نه وضع مالک بی‏ مبالات را، يعنی بايد به دل و جان از غنچه‏‌ی نورسيده‌‏ی خود مواظبت کنند تا گلی خندان شود و فضای جهان هستی را به عطر وجود خويش معطر کند. اهمال درباره‌‏ی اين نهال نوخاسته يا آزردن و لگدمال کردن او البته از شأن باغبان دلسوز مهربان به دور است. اين بيان حضرت عبدالبهاء به يک معلم دبستان اطفال، گويای اين مطلب است: «تا توانی بکوش که اين اطفال مانند اشجار بی‏‌همال در رياض ذوالجلال در نهايت لطافت و طراوت و حلاوت جلوه نمايند».

وقتی اطفال را مظهر حق به اين درجه از عزت وحرمت نظر می‏کند، آيا می‏توان قبول و تحمل کرد که در برخی کشورها سلاح‏‌های آتشين را بر دوش کودکان نازنين بگذارند و آنها را روانه‏‌ی جبهه‏‌های جنگ کنند؟ آيا می‏توان قبول و تحمل کرد که در بعضی جوامع کودکان را به ثَمنِ بخس بفروشند و يا برای تکدی روانه‌‏ی کوچه و خيابان کنند؟ آيا می‏توان قبول و تحمل کرد که در بعضی از مترقی‏‌ترين جوامع که اسير ماديت و خودکامگی نفوس هستند، فزون از نصف ازدواج‏ها – اگر ازدواجی در کار باشد – به طلاق منتهی شود و پدران و مادران غير مسئول، اطفال خردسال را به سرنوشتی نامعلوم رها کنند؟ آيا می‏توان قبول و تحمل کرد که در پاره‌‏ای از مذهب‏‌ها به دنبال تفسيری غلط از کتاب خدا، اصل تجرد و امتناع از ازدواج بر روحانيون تحميل شود و بعد معلوم شود که بسياری از آن متظاهران به پارسايی به اطفال معصوم مردم تجاوز کرده‌‏اند؟ آيا می‏توان قبول و تحمل کرد که در يک کشور بزرگ که ازدياد مواليد را شديداً تحت کنترل دارد، هر سال صدها هزار سقط جنين صورت ‏گيرد و خصوصاً دختران بيگناه را قبل از آن که چشم به جهان باز کنند، به خاک سرد گور بسپارند؟ آيا می‏توان قبول و تحمل کرد که در عصر آموزش اجباری عمومی، باز حدود يک صد مليون کودک در پهنه‌‏ی گيتی از نعمت سواد و دانش بی‏‌بهره بمانند و ناچار در شرايط دشوار به کارهای اجباری تن در دهند؟

بی‌‏ترديد اين بقايای عصر غفلت و جهل نسبت به حقوق کودکان و تعدی و ستمگری در حق آنان دوام بسيار نخواهد يافت و چنان که اراده‏‌ی الهی در اين عصر نورانی است، کودکان به مرتبه و منزلت والايی که شايسته‏‌ی آن هستند، خواهند رسيد. بی‏‌شبهه تمدن آينده، همه‏‌ی اهتمام خود را صرف آن خواهد کرد که اين جوانه‏‌های استعداد، شکفته بمانند و پژمرده نشوند، بلکه عالم وجود را به طراوات و لطافت خود زيبايی بخشند. انسانی شدن تمدن موکول و منوط به شناخت حقوق و مقام کودکان خواهد بود.

چون اراده‌‏ی خدا بر اين بود که مقام و مرتبت کودکان در اين عهد و عصر اعتلاء يابد، کوشش‌‏های انسان دوستان در سراسر جهان موجب شد که در سال ۱۹۵۹ اعلاميه‏‌ی جهانی حقوق کودک به تصويب مجمع عمومی سازمان ملل متحد رسد.

اعلاميه‏‌ی حقوق کودک ده ماده را شامل است. حقوقی که اعلاميه جهانی برای اطفال شناخته و همه با آن چه سال‏ها قبل از آن، يعنی از نيمه‌‏ی قرن نوزدهم در آثار بهائی تأييد شده بود، توافق دارد عبارتند از: بهره‏مندی از حمايت مخصوص در اين سن، حق برخورداری از رشد متعادل همه جانبه، حق داشتن نام و تابعيت، حق استفاده از تأمين اجتماعی و تغذيه و مسکن و اوقات آزاد و مراقبت‏های پزشکی، حق تعليم و تربيت، حق شکوفندگی شخصيت، حق بهره‏‌مندی از عشق و محبت و تفاهم اطرافيان، حق استفاده از بازی و فعاليت‏های تفريحی، حق محفوظ ماندن از هر نوع استثمار و قهر و جبر و خشونت، منع اجبار کودکان به کار و اشتغال قبل از سن مناسب، حفظ اطفال از کارکردن در شرايطی که به سلامت و يا رشد و نمای جسمی و ذهنی و اخلاقی آنان صدمه زند، حق حفاظت از هر نوع تبعيض و آزار مذهبی و نژادی و قومی و غير آن.

اين نکته را هم بايد متذکر شوم که در بعضی ممالک پيشرفته تدابيری قانونی اتخاذ شده است که اطفال از تعدياتی که حتی درون خانواده نسبت به آنان روی می‏دهد، محفوظ بمانند و حق شکايت به مرجعی عمومی داشته باشند و مقامات رسمی بتوانند به درد دل آنان برسند و چاره جويی کنند. در نتيجه متدرجاً انعکاس اعلاميه و ميثاق نامه‌‏ی حقوق کودکان را در قوانين ملی می‏توان بازيافت.

اعلاميه و ميثاق نامه‏‌ی حقوق کودکان منتهی به آن شد که در سال ۲۰۰۰ رؤسای دول و ملل بخشی از هدف‏های مساعی آينده‏‌ی خود را همان بهبود وضع و حال کودکان قرار دادند، چون تعميم آموزش ابتدايی به همه‏‌ی اطفال، تأمين برابری زن و مرد، کاهش مرگ و مير کودکان، بهبود سلامت و صحت مادران، مبارزه با امراض مسری مهم، تأمين کيفيت محيط زيست، ايجاد شرايط و محيط مساعد برای رشد و نمای کودکان.

برای آن که وضع و حال کودکان را در شرايط فعلی جهان بدانيم تا مفهوم حقيقی هدف‌‏های هزاره را دريابيم، بايد به آخرين گزارش صندوق بين‏‌المللی کودکان وابسته به سازمان ملل متحد (يونيسف) که به سال ۲۰۰۶ مربوط می‏شود، مراجعه کنيم.

بر طبق اين گزارش، هنوز نقصان تغذيه يا کم غذايی که نتيجه‏‌ی آن کمبود وزن کودک به تناسب سن اوست، دامنگير بخش وسيعی از اطفال جهان است. در ممالک فقير حدود ۲۷ تا ۳۶ در صد اطفال در زمره‏‌ی کودکان کم غذا محسوبند و در سطح دنيا حدود ۲۷ در صد.
هنوز مرگ و مير کودکان بيشتر از حد انتظار است، چه بنا به آمارهای سال ۲۰۰۴ که به مرگ و مير اطفال قبل از سن ۵ سالگی مربوط می‏شود، در برابر هر هزار مورد ولادت ۱۵۵ مورد مرگ و مير در ممالک فقير روی می‏دهد و ۸۷ مرگ و مير در ممالک در حال رشد و در سطح دنيا هم مرگ و مير کودکان تا ۵ سالگی ۷۹ در هزار ولادت است.

در شرايط کنونی، حدود ۲۴۶ میليون تن از کودکان و نوجوانان پنج تا هفده ساله مجبور به کار شده‏‌اند و از آن ميان ۱۷۱ مليون، يعنی ۷۰ در صد، کار را در شرايط و اوضاع نامطلوب حتی خطرناک انجام می‏دهند، مثل کار در معادن يا کار با ماشين‏‌های خطرخيز و يا کار در مزارع آلوده به کود های شيميايی. در ميان مجموع کارگران جهان ۷۳ مليون را اطفال کمتر از ده ساله تشکيل می‏دهند.

اشاره به اهميت رسيدگی به يتيمان کرديم. آمارهای ۹۳ کشور در حال رشد، حاکی از آن است که در آخر سال ۲۰۰۳ حدود ۱۴۳ مليون طفل و نوجوان تا سن ۱۸ سالگی در شمار يتيمان به حساب آمده‌‏اند.

دردناک‏تر از همه‏‌ی اينها آن است که بنا به آمارهای سال ۲۰۰۰ حدود ۱،۸ مليون کودک در پهنه‌‏ی جهان به فحشا و اعمال قبيحه وادار شده‌‏اند و حدود ۱،۲ مليون تن مورد خريد و فروش بوده‌‏اند. حدود ۵،۷ مليون به کارهای شاق و خطرخيز گماشته شده‌‏اند. کودکان درگير منازعات مسلحانه به ۳۰۰ هزار بالغ شده‌‏اند و ۶۰۰ هزار طفل هم در کارهای غير قانونی، چون قاچاق، دخيل بوده‏اند.

همين که بخشی از هدف‏های هزاره معطوف به حل مشکلات کودکان و تأمين رفاه آنان است، حکايت از آن می‏کند که جهان در جهت آن چه مظهر ظهور در اين عصر نوين خواسته، يعنی اعتلاء مقام و حيثيت کودکان و اعطای حقوق حقه‏‌ی آنان حرکت می‏کند، ولی البته هنوز راه وصول طولانی است. خوش بختانه تا حال ۱۹۲ کشور، يعنی عملاً همه‌‏ی ممالک دنيا، ميثاق نامه‏‌ی حقوق کودکان مصوب سال ۱۹۸۹ را قبول کرده‌‏اند. حدود ۱۰۱ کشور موافقت خود را با منع خريد و فروش کودکان و جلوگيری از فحشا و استثمار آنان به منظور ارائه‏‌ی صور قبيحه (پورنوگرافی) اعلام داشته‏‌اند. ۱۰۱ کشور پذيرفته‏‌اند که مانع درگيری اطفال خود در منازعات مسلحانه شوند.
ميثاق نامه‏‌ی دفتر بين‏‌المللی کار در مورد ممانعت از بدترين و سخت‏ترين صور کار اطفال که در سال ۱۹۹۸ تصويب شده بود، مورد پذيرش ۱۵۶ کشور (تا کنون) واقع گرديده است واين جمله زمينه‏‌ی مساعدی برای پيشرفت سازمان ملل متحد در تحقق اهداف هزاره به وجهی که مجملاً ياد شد، به وجود آورده است.

بايد اميدوار بود که جامعه‏‌ی بشری روز به روز بيشتر به اصول انسانيت پای بند شود و به اين حقيقت اذعان کندکه جامعه‌‏ای که کودکان خود را محترم می‏دارد، جامعه‏‌ای خواهد بود که به آينده‏‌ی خود احترام و اعتقاد دارد.

سخن را با مناجاتی از حضرت عبدالبهاء که مخصوص کودکان است، پايان می‏دهم که چون به عربی است، مضمون آن را عرضه می‏دارم، مناجاتی که گواهی روشن است برمقام و منزلتی که اين آئين مبارک برای کودکان قائل است. مضمون آن مناجات چنين است:

الهی الهی، اين اطفال شاخه‏‌ی درخت حياتند و پرندگان گلستان نجات. مرواريدهای صدف بحر رحمت تو هستند و گل‏های سرخ باغ هدايت تو. ای خداوند، ما به تسبيح و حمد تو می‏پردازيم و ترا تقديس می‏کنيم و به ملکوت رحمانيت تو تضرع می‏نماييم که ما را چراغ‏های هدايت قرار دهی و ستارگان افق عزت ابدی در ميان مردمان گردانی و از علم خود به ما تعليم کنی.

منابع و مآخذ:

نمره‏ ی ۲۲۸، مجموعه‏ ی مناجات‏ها

سایر دسته بندیها

Comments

nasser moshfeghi's picture

nasser moshfeghi said:

binehayat ali va amozande mibashad bayad tamam mardom donya in magalera bekhanand rajeh be hogog kodakan kheyli motashakeram
LOHRASB's picture

LOHRASB said:

ABHA MAGHALE ALI BOOD,AMMA YEK KHAHESH AGE MOMKENE GHESMATI AZ ASHARE NAEEM RO BARAAM EMAIL FARMAEED.MAMNOON

Add new comment

Image CAPTCHA
سایت آئین بهائی با کمال سرور به استحضار هم وطنان عزیز و شریف در ایران و خارج ایران می رساند که امکانی را فراهم نموده است تا همه فارسی زبانان اعم از ایرانی و غیر ایرانی بتوانند برای مطالعه و تحقیق درباره امر بهائی به صورت آنلاین و از طریق نرم افزار اسکایپ سلسه کتب روحی را مطالعه نمایند.
برای توفیق در این امر کافی است نرم افزار اسکایپ را روی گوشی و یا کامپیوتر خود داشته باشید. این امکان جدید از آن جهت اهمیت دارد که دوستان عزیز فارسی زبان در سراسر عالم به خصوص در کشور مقدس ایران در تمام شهرها و روستاهای دوردست که امکان تماس با جامعه بهائی را ندارند می توانند از این طریق به صورت آنلاین و امن با یکی از راهنمایان بهایی کتب روحی را در گروه مطالعه نمایند.
از دوستان علاقه مند تقاضا می نماییم آدرس یا آی دی اسکایپ خود را از طریق مکاتبه با ایمیل سایت آئین بهائی به آدرس info@aeenebahai.org در اختیار ما قرار دهند. سایت آیین بهائی نحوه شروع دوره مطالعات کتب روحی را از طریق اسکایپ با شما هماهنگ خواهد نمود.
 
شما می توانید سوالات و نظرات خود را در رابطه با دیانت بهایی از طریق آدرس ایمیل info@aeenebahai.org برای ما ارسال بفرمایید. همچنین برای دریافت آخرین مطالب از کانال رسمی وب سایت آئین بهایی در تلگرام استفاده نمایید. برای جستجو شناسه کاربری aeenebahai1 را در نرم افزار تلگرام جستجو کنید.