وداع
شعر از دکتر یونس خان افروخته
دل اندر سینه جادارد تو در دل
دل اهل دل از بهر تو منزل
به ما وابسته ای چون دل به سینه
به ما پیوسته ای چون سینه بادل
فرو بنشستنت در دل چه آسان
فرابگرفتنت از دل چه مشگل
مطاف انجمنی ای شمس آفاق
عزیزا نفسی ای شمع محفل
شود آئینه ی دل طور سینا
چو با رویت شود آنی مقابل
ترا دیدن اگر فرض محال است
ترا جستن بود تحصیل حاصل
خوشا مهر تو و رفع موانع
خوشا عشق تو و حل مسائل
در این طوفان عشق ای دل نخواهد
رسیدن کشتی عقلم به ساحل
الا ای آتش دلهای مشتاق
بسوزان پرده ی اوهام باطل
زهی افروخته کو با تو دمساز
زهی افسرده کز ذکر تو غافل
بزن آتش که این پیراهن تن
میان جان و جانان گشته هائل
Loading Video...
Download 5.Veda.mp3
Add new comment