گر بریزی خونم از راه جفا
گر بسوزی خانه و سامان مرا
یا زنی خصمانه صد ها افترا
سر نپیچم هرگز از امر بها
مومن از هر تهمتی عاری بود
جرم او تنها به دین داری بود
گر کنی اعدام با تیر و سنان
گر بدزدی فاش و مخفی مردمان
رحم ناکرده به اطفال و زنان
کافر و بی دین بخوانی مومنان
گر سر و دستم زتن سازی جدا
یا کشانی جانب دشت بلا
یا کنی مارا بزندان مبتلا
پر کشم فارغ سوی ملک بقا
عاشقان خواهند هردم وصل دوست
آرزوی قلبشان دیدار اوست
در ره محبوب هر زجری نکوست
روح آزادی نمی گنجد به پوست
از یکی حبه بروید بس نبات
من گرفتم راه ایمان و نجات
ای بها صد همچو من گردد فدات
بر شهیدان می دمی نفخ حیات
روح را ترک بدن یاری بود
استقامت شرح دینداری بود
Loading Video...
Download ندای شهید
Add new comment