شعری از شهید مجید جناب حبیب الله اوجی
زمانی نقشهء قتل او را کشیدند و او را با تیر زدند،گلوله بر دستش خورد و شریان دستش را قطع کرد،پس از عمل و به
هوش آمدن در بیمارستان این ابیات را دیکته کرد.
زمانی نقشهء قتل او را کشیدند و او را با تیر زدند،گلوله بر دستش خورد و شریان دستش را قطع کرد،پس از عمل و به
هوش آمدن در بیمارستان این ابیات را دیکته کرد.
گر عنایات الهی چند روزی دیر شد
شکر ذاتش را که اکنون قسمتم یک تیرشد
میکشم از استخوان و مینهم بردیدگان
بازگرتیری به قصد سینه ام تدبیر شد
تیر حسرت بدتر از تیر جفایم میکشد
از چه رو قتلم برای مدتی تاخیر شد
از همان پیدای عمر از جور این نابخردان
دل زبس نامردمی ها دید از جان سیر شد
روزگاری ناله ها کردم به درگاه خدا
ای خدا آن ناله های زار بی تاثیر شد
دیشب اندر خواب دیدم پر کشیدم سوی دوست
طالعم خوابید کاین خوابم غلط تعبیر شد
بعد از این هم باز میمانم براهش منتظر
بلکه تیر دیگری از جانبش تقدیر شد
نیمی از خونم اگر در راه عشقش ریخت ریخت
نیمهء دیگر به فر دولتش تطهیر شد
گرشدم رسوای عشق دوست پیش خاص و عام
در جهان نامم به یمن عشق عالمگیر شد
عشق عاشق را به هر نحوی تواند میکشد
غم مخور گربا سنان یا نیزه یا شمشیر شد
فایل ضمیمه
Attachment | Size |
---|---|
گر عنایات الهی | 60.28 KB |
Loading Video...
Download گر عنایات الهی
Add new comment