"یوم خدا از جلوه ربّ شد کامل..." (قصیده رشح عماء)

با تقدیم تحیات امنع ابهی و با تبریک به مناسبت فرارسیدن ایام مبارکه رضوان:

ای بلبلان ای بلبلان فصل گل و گلزار شد

ای عارفان ای عارفان آن غیب در اظهار شد

ای عاشقان ای عاشقان معشوق رخ بنموده عیان

ای طالبان ای طالبان مطلوب در دیدار شد

صبح جمال حق دمید انوار مطلق شد پدید

از حبس تن باید رهید تا در هوا سیار شد...

(لوح مبارک حضرت بهاءالله)

هو العلیّ العالی الاعلی

       ای بلبلان الهی از خارستان ذلّت به گلستان معنوی بشتابید و ای یاران ترابی قصد آشیان روحانی فرمائید مژده به جان دهید که جانان تاج ظهور بر سر نهاده و ابوابهای گلزار قدم را گشوده چشمها را بشارت دهید که وقت مشاهده آمد و گوشها را مژده دهید که هنگام استماع آمد دوستان بوستان شوق را خبر دهید که یار بر سر بازار آمد و هدهدان سبا را آگه کنید که نگار اذن بار داده ای عاشقان روی جانان غم فراق را به سرور وصال تبدیل نمائید و سمّ هجران را به شهد لقاء بیامیزید اگر چه تا حال عاشقان از پی معشوق دوان بودند و حبیبان از پی محبوب روان در این ایام فضل سبحانی از غمام رحمانی چنان احاطه فرموده که معشوق طلب عشّاق می نماید و محبوب جویای احباب گشته این فضل را غنیمت شمرید و این نعمت را کم نشمرید نعمتهای باقیه را نگذارید و به اشیای فانیه قانع نشوید برقع از چشم قلب بردارید و پرده از بصر دل بردرید تا جمال دوست بی حجاب ببینید و ندیده ببینید و نشنیده بشنوید... (لوح گل و بلبل)

       حضرت بهاء‌الله هشت سال به آزادى در ميان اهالی بغداد زندگى نمودند در ميان آنان مشى کردند در کنار آنان نشستند و مواهب و الطاف خود را بر آنان نثار فرمودند گرچه آن مظهر ظهور کلّى الهى مقام خود را بر ساکنين بغداد ابراز نفرموده بودند با وجود اين توده‌هاى مردم از طبقات مختلف مجذوب هيکل اطهر گشته بودند چه بسا مردمان که آرزوى تشرّف بحضور مبارک مى‌نمودند و اشتياق مبرم به استماع بيانات آن حضرت داشتند و چه بسيار از نفوس که آرزو مى‌کردند وقتى هيکل مبارک در کوچه و بازار حرکت و يا در حال تفکّر در کنار دجله مشى مى‌فرمودند يک لحظه آن حضرت را نظاره نمايند.

       مراتب محبّت و ارادت اهالی در روزى که جمال مبارک بيت مبارک را در بغداد ترک مى‌فرمودند بنحو اکمل بمنصّه ظهور و بروز رسيد و عظمت و جلالت آن جمال بيمثال بر دوست و دشمن هر‌دو آشکار گشت خبر عزيمت قريب‌الوقوع آن حضرت به اسلامبول بسرعت در بين اهالی بغداد و شهرهاى مجاور آن انتشار يافت و بسيارى از آنان مى‌خواستند بحضور مبارک مشرّف شوند و مراتب احترام خود را براى آخرين بار به هيکل اطهر ابراز نمايند ولی بزودى معلوم شد که بيت مبارک براى پذيرائى از آن همه جمعيّت کافى نبود و وقتى اين مسئله بگوش نجيب‌پاشا که يکى از بزرگان بغداد بود رسيد بلافاصله مزرعه خود نجيبيّه را در اختيار حضرت بهاء‌الله قرار داد اين باغ زيبا که در ميان اهل بهاء به باغ رضوان معروف گشته در خارج بغداد و مقابل بيت مبارک در آنسوى دجله واقع شده بود.

       سى و يک روز پس از گذشت نوروز در بعد از ظهر ٢٢ آپريل ١٨٦٣ جمال مبارک به باغ رضوان نقل مکان نمودند و دوازده روز در آنجا تشريف داشتند در روز اوّل ورود حضرت بهاء‌الله به اصحاب اظهار امر فرمودند و رسالت روحانى خود را اعلان نمودند و بهمين مناسبت اين دوازده روز در ميان اهل بهاء بنام عيد اعظم رضوان جشن گرفته مى‌شود. (نفحات ظهور جلد اول)

       چون سنه ثمانین که میعاد طلعت موعود بود نزدیک گردید جمال قدم وضع پیشین را تغییر دادند و باب دیگری بر وجوه گشودند هر یومی لوحی شورانگیز که در و دیوار را به رقص می آورد از قلم مبارک نازل... بسا شبها که بعد از غروب آفتاب جمعی از احباب در حجره ای شمعهای کافوری افروخته به تلاوت این الواح بدیعه مشغول و بدون خورد و خواب چنان از عوالم روحانی بهره ور می گردیدند که یک دفعه خبر می شدند که خورشید نوّار قریب به دائره نصف النهار است که گویا ابداً در عالم ملک نبودند و جز ملکوت جمال قیّوم لایزال در نظرشان امری مشهود نه...

       شب نهم بنده (جناب نبیل زرندی) در رضوان توقف نموده از نفوسی بودم که حول خیمه مبارک کشیک می کشیدم قرب به سحر جمال ابهی از خیمه بیرون تشریف آوردند و از محلاتی که بعضی احباب استراحت نموده بودند عبور فرمودند و بعد در خیابان های پر گل شب مهتاب مشی می فرمودند و مرغان بوستان و بلبلان گلستان نیز مانند سرو روان در تغنّی بودند و در وسط یک خیابان توقّف نمودند و فرمودند ملاحظه کنید این بلبلها دارند از سر شب تا صبح از عشق نمی خوابند دائم در تغنّی و سوز و گدازند پس چگونه می شود که عاشقان معنوی و شیدائیان گل روی محبوب حقیقی در خواب باشند سه شب که بنده در حول خیمه مبارک بودم هر وقت نزدیک سریر مبارک عبور می نمودم هیکل قیّوم را لا ینام می دیدم و هر روز از صبح تا شام هم از کثرت آمد و شد نفوس از بغداد آنی لسان قدم ساکت و صامت نبود و در اظهار امر پرده و حجابی نه و مصداق کلمه حضرت اعلی بودند می فرماید: "ینطق فی کلّ شأن بانّی انا الله العزیز المحبوب" (ایام تسعه)

سایر دسته بندیها

Comments

بردیا's picture

بردیا said:

جالب و تازه بود .
حداقل برای ما که در ایران هستیم و از شما بهائیان هیچ چیزی نمی شنویم .
ممنون از ارسال مطالب شما .

Add new comment

Image CAPTCHA
سایت آئین بهائی با کمال سرور به استحضار هم وطنان عزیز و شریف در ایران و خارج ایران می رساند که امکانی را فراهم نموده است تا همه فارسی زبانان اعم از ایرانی و غیر ایرانی بتوانند برای مطالعه و تحقیق درباره امر بهائی به صورت آنلاین و از طریق نرم افزار اسکایپ سلسه کتب روحی را مطالعه نمایند.
برای توفیق در این امر کافی است نرم افزار اسکایپ را روی گوشی و یا کامپیوتر خود داشته باشید. این امکان جدید از آن جهت اهمیت دارد که دوستان عزیز فارسی زبان در سراسر عالم به خصوص در کشور مقدس ایران در تمام شهرها و روستاهای دوردست که امکان تماس با جامعه بهائی را ندارند می توانند از این طریق به صورت آنلاین و امن با یکی از راهنمایان بهایی کتب روحی را در گروه مطالعه نمایند.
از دوستان علاقه مند تقاضا می نماییم آدرس یا آی دی اسکایپ خود را از طریق مکاتبه با ایمیل سایت آئین بهائی به آدرس info@aeenebahai.org در اختیار ما قرار دهند. سایت آیین بهائی نحوه شروع دوره مطالعات کتب روحی را از طریق اسکایپ با شما هماهنگ خواهد نمود.
 
شما می توانید سوالات و نظرات خود را در رابطه با دیانت بهایی از طریق آدرس ایمیل info@aeenebahai.org برای ما ارسال بفرمایید. همچنین برای دریافت آخرین مطالب از کانال رسمی وب سایت آئین بهایی در تلگرام استفاده نمایید. برای جستجو شناسه کاربری aeenebahai1 را در نرم افزار تلگرام جستجو کنید.