همه ما می دانیم که نوجوانی دوره بسیار حساس در زندگی هر انسانی است که طی آن فرد از کودکی به جوانی قدم می گذارد و شخصیت واقعی او شکل می گیرد.
تغییرات جسمی و عاطفی که در طی این دوره تجربه می شوند دارای ارتباط متقابلند، در عین حال که ظهور و بروز قوای جدید هیجان ایجاد می کند ، نا آزمودگی عذاب دهنده ، حساسیت و احساس اضطراب نیز به همرار آن می آید . این احساساست ممکن است تناقضاتی در رفتار شخص ایجاد نماید. در این تدریجا میزان جدیدی از آگاهی به ظهور می رسد و نگرانی فزایندهای ، بخصوص در زمینه روابط با همسالان و بزرگسالان ، همراه با استعدادها و توانایی های شخص ظاهر و بارز می گردد.
نحوه مشاهده ظاهر او، واکنش نسبت به نظریات او و احترام به هویتش از اهمیت خاصی برخوردار می شود.
تلاش شدید ما پروش احساسات حقیقی روحانی در جوانان است تا قلوب حساس و لطیف آنها در اثر انجذاب به جمال عظیم الهی بر انگیخته شود و به آرمانهای متعالی خدمت ایثارگرانه به جامعه بشری توجه نمایند.
نوجوان باید بیاموزد که به همه امور زندگی با نگاهی متعادل و هماهنگ نگاه کند. ما به نوجوان فقط به عنوان ظرفی خالی که باید از دانسته ها انباشته شود نگاه نمی کنیم بلکه او را چون معدنی ناشناخته می دانیم که باید استعدادهایش کشف شود و او را در پرورش آنها همراهی نمود. توجه به عناصر منفی دنیایی در حال اضمحلال و فروپاشی به معنی انکار اهمیت قوای مثبتی نیست که امروز در جامعه فعالیت دارند. آنچه که باید انجام شود حصول اطمینان است که نوجوانان تحت تاثیر قوای مناسب اجتماعی قرار گیرند و محیطی ایجاد شود که نیروهای روحانی را بتوان در آن پرورش داد و ترویج نمود.
با توجه به این که هر تلاش برای جدا و قرنطینه کردن آنها از عناصر زیان بار جامعه بی فایده است، هر کوششی باید انجام شود تا آنها را به ارزیابی و تحلیل نحوه تاثیر گذاری محیط بر افکارشان و احساساتشان قادر نماید.
نحوه مشاهده ظاهر او، واکنش نسبت به نظریات او و احترام به هویتش از اهمیت خاصی برخوردار می شود.
تلاش شدید ما پروش احساسات حقیقی روحانی در جوانان است تا قلوب حساس و لطیف آنها در اثر انجذاب به جمال عظیم الهی بر انگیخته شود و به آرمانهای متعالی خدمت ایثارگرانه به جامعه بشری توجه نمایند.
نوجوان باید بیاموزد که به همه امور زندگی با نگاهی متعادل و هماهنگ نگاه کند. ما به نوجوان فقط به عنوان ظرفی خالی که باید از دانسته ها انباشته شود نگاه نمی کنیم بلکه او را چون معدنی ناشناخته می دانیم که باید استعدادهایش کشف شود و او را در پرورش آنها همراهی نمود. توجه به عناصر منفی دنیایی در حال اضمحلال و فروپاشی به معنی انکار اهمیت قوای مثبتی نیست که امروز در جامعه فعالیت دارند. آنچه که باید انجام شود حصول اطمینان است که نوجوانان تحت تاثیر قوای مناسب اجتماعی قرار گیرند و محیطی ایجاد شود که نیروهای روحانی را بتوان در آن پرورش داد و ترویج نمود.
با توجه به این که هر تلاش برای جدا و قرنطینه کردن آنها از عناصر زیان بار جامعه بی فایده است، هر کوششی باید انجام شود تا آنها را به ارزیابی و تحلیل نحوه تاثیر گذاری محیط بر افکارشان و احساساتشان قادر نماید.
Add new comment