برگرفته از وب سایت ایران وایر
مریم دادگر
از سوی سه تن از حاکمان جهان اسلام، ناصرالدینشاه قاجار سلطان ایران، سلطان عبدالعزيز حاکم امپراتوری عثمانی و آیتالله خامنهای رهبر حکومت اسلامی ایران، سه فرمان تاریخی در رابطه با «مسئله بهاییان» و «محو» و «طرد» آنان از جامعهای که در آن زندگی میکنند صادر شده است. این نوشته نگاهی دارد به این سه حکم و تأثیر آنها بر زندگی بهاییان.
حکم اول: فرمان ناصرالدینشاه
روز ۸ دیماه ۱۲۲۷ خورشیدی (٢٩ دسامبر ۱۸۴۸)، ناصرالدینشاه قاجار طی حکمی به مهدیقلی میرزا حاکم دارالمرز مازندران دستور داد با استفاده از تمام قوای مملکت «رفع غائله و دفع فساد و فتنه و آشوب و اغتشاش بابیها» کند و تأکید کرد: «برداشتن اینها از صفحه روزگار و روی زمین بر همهکس واجب و از لوازم دین است و ضروری مذهب و ملت همین است» و باید «بالکلیه این معدود را قلع و قمع نمایند که آثاری از آنها باقی نباشد».[1]
بعد از آنکه «قلع و قمع» بابیان باعث «برداشتن آنها از صفحه روزگار» و محو و حذف آنان از جامعۀ ایران نشد، با تحریک و همکاری علمای شیعه و همراهی حکومتهای قاجار و عثمانی تصمیم بر این شد که بهاءالله مؤسس آیین بهایی از ایران اخراج شود. با اعلان این حکم، در روز ۲۲ دی ۱۲۳۱ خورشیدی (۱۲ ژانویه ۱۸۵۳) بهاءالله به اجبار تهران را به مقصد بغداد ترک کرد. بعد از بغداد، وی به استامبول و ادرنه تبعید شد و از آنجا با فرمانی که سلطان عبدالعزیز در تاریخ ۵ مرداد ۱۲۴۷ خورشیدی (۲۶ ژوئيه ۱۸۶۸ ميلادی) صادر کرد، در قلعۀ عکا واقع در منطقۀ فلسطین آن زمان زندانی شد.[2]
حکم دوم: فرمان سلطان عبدالعزيز[3]
روز ۱۰ شهریور ۱۲۴۷ خورشیدی (۳۱ اوت ۱۸۶۸)، کشتی بادبانی حامل بهاءالله و همراهانش که حدود هفتاد نفر بودند به ساحل قلعۀ عکا رسید. تبعیدشدگان که شامل زن و مرد از کودک ششماهه تا پیر سالخورده بودند بعد از پیاده شدن از کشتی، تحت نظارت سربازان عثمانی و در مقابل ديدگان کنجکاو مردم عکا به داخل قلعه وارد شده و در سربازخانه قدیمی شهر زندانی شدند.
سه روز پس از ورود به قلعه، گروه تبعیدیان را به مسجد الجّزار در مرکز شهر بردند تا فرمانی از سلطان عبدالعزيز را به اطلاع آنها و اهالی شهر برسانند. سلطان عبدالعزيز در این فرمان به حاکم عکا امر کرده بود که «میرزا حسینعلی و جمعی از اصحابش به حبس ابد در قلعه عکا محکوم گردیدهاند، وقتی به قلعه رسیدند و تسلیم شما شدند ایشان را در داخل قلعه مادامالعمر مسجون کنید و مراقبت کامل مجری دارید که با احدی آمیزش ننمایند و از محلی به محلی حرکت نکنند و دائماً تحت نظر دقیق باشند»[4] در این فرمان شدید، تبعیدیان نه تنها به زندان ابد محکوم شده بودند بلکه به حاکم عکا تأکید شده بود که «مراقبت کامل مجری» دارد تا از هرگونه معاشرت و آمیزش آنان با مردم عکا جلوگیری شود. هدف سلطان عثماني از اين فرمان، «طرد» بهاییان از جامعهای بود كه به آن تبعید شده بودند تا مبادا اهالی محل از طریق معاشرت از آنان تأثیر پذیرند.[5]
حکم سوم: فتوای آیتالله خامنهای رهبر حکومت اسلامی
روز دوشنبه ۸ مرداد ۱۳۹۲ خورشیدی، (۳۰ ژوئیه ۲۰۱۳ میلادی) ۱۴۰ سال بعد از حکم سلطان عبدالعزيز، فرمانی از سوی آیتالله خامنهای در مورد «عدم معاشرت با بهائیت» صادر شد. آیتالله خامنهای به عنوان «رهبر حکومت اسلامی ایران»، در این فتوا از پیروان خود خواست تا از «هرگونه معاشرت» با بهاییها خودداری کنند.[6] اگر فرمان سلطان عبدالعزیز حاکم عثمانی مبنی بر پرهیز از هرگونه معاشرت با بهاءالله و حدود ۷۰ نفر یارانش در دیار غربت بود، آیتالله خامنهای با فتوای منع معاشرت با بهاییان در حقیقت حکم «طرد» بزرگترین اقلیت دينی غیرمسلمان ایران با چند صد هزار عضو را در وطن خودشان صادر کرد.
مخالفت روحانیون شیعه با بهاییان از همان اوایل شکلگیری این دیانت آغاز شد و روحانيت شيعه همیشه سعی کرده «بهائیستیزی را به تکلیفی دینی برای شیعیان» تبدیل کند.[7]
بعد از انقلاب اسلامی و بهطور عمده با شروع دوران رهبری آیتالله خامنهای، گروهی از مراجع نزدیک به وی فتواهایی مبنی بر کافر و نجس بودن بهاییان صادر کردند، اما اعلان علنی حکم طرد و اجتناب از معاشرت از سوی رهبر کشوری که صدها هزار بهایی تحت رهبری وی زندگی میکنند و بر اساس قانون از حقوق شهروندی برخوردار هستند بسیار نادر است. اعلام منع معاشرت با بخشی از جمعیت یک کشور توسط رهبر آن یعنی محروم کردن رسمی آنها از حقوق ابتدایی نظیر حق تحصیل، استخدام در بخش عمومی، کسب و کار و ارتباطگیری با دیگر اعضای جامعه. این فتوا به معنی حذف فیزیکی تدریجی بخشی از جامعه ایران است. [8] حتی آیتالله خمینی در زمانی که عنوان رهبر حکومت اسلامی و مرجع تقلید شیعیان را به دوش میکشید، فتوای علنی عدم معاشرت با بهاییان را صادر نکرده بود.[9]
در گذشته، دستگاه روحانیت شیعه با تکیه به قدرت فتوا توانسته بود گروههایی از مردم را علیه بهاییها بشوراند. بهطور مثال، آیتالله بروجردی از اولین علمایی بود که در فتوایی معامله با بهاییان را ممنوع اعلام کرد.[10] در این فتوا خریدن نوشابه پپسیکولا به این دلیل که صاحب آن بهایی است حرام اعلام شده بود.[11] سخنرانیهای رادیوئی حجتالاسلام فلسفی که به منظور برانگیختن احساسات بهاییستیزانه مردم به منظور «يکسره کردن کار بهاییها»[12] برنامهریزی شده بود،[13] در دهها شهر ایران به قتل تعداد زیادی بهایی و سوزاندن، تخريب و غارت منازل، املاک، مغازهها و مراکز اداری و دينی آنها انجامید.
آیتالله خامنهای برای صدور فتوا علیه بهاییان نه تنها از قدرت رهبریت سیاسی و مرجعیت مذهبی خود هزینه کرد بلکه تعدادی از مراجع مذهبی نزدیک به خود را هم در این میدان به دنبال خود کشید. شواهد نشان میدهد که فتوای «اجتناب از معاشرت» با بهاییان صادره از سوی آیتالله خامنهای نتایج دلخواه را به همراه نداشته است؛[14] بطوریکه چندی پیش در جریان یک دیدار ساده بین یک زندانی بهایی و دختر یکی از رهبران سیاسی ایران، تبلیغات و حملات وسیعی علیه هرگونه معاشرت با بهاییان در رسانههای دولتی ایران انجام گرفت. چند مثال از این نوع حملات عبارتند از:
روز ۲۷ اردیبهشت ۱۳۹۵ صادق لاریجانی، رئیس قوه قضاییه دیدار با بهاییان را عملی شرمآور نامید و گفت «اگر این هنجارشکنی به حد عناوین مجرمانه برسد برخورد قاطع خواهیم کرد.»[15] در همان روز، محمدرضا نقدی، رییس سازمان بسیج مستضعفین گفت «کسی که با بهاییان دوستی کند خودش هم بهایی است.»[16] در روز ۳۰ ارديبهشت ۱۳۹۵، حسین شریعتمداری مدیرمسئول روزنامه کیهان گفت «بهاییان یک فرقه و حزب صهیونیستی هستند و تکتک اعضای این فرقه عضو این حزب صهیونیستی به شمار میروند».[17] در روز ۳۱ ارديبهشت ۱۳۹۵، آیتالله محمد امامی کاشانی، امامجمعه تهران در مراسم نماز جمعه با بیان اینکه «کدام قانون اساسی اجازه میدهد دشمن در کشور زندگی کند»، تلویحاً خواهان اخراج بهاییان از کشور شد.[18] در روز خرداد ۱۳۹۵، آیتالله مکارم شیرازی در جلسۀ درس خارج فقه خود، دیدار با بهاییان را «از نظر قانونی جرم» خوانده بود که «قابل تعقیب است و باید پیگیری شود»[19] در روز ۱۵ خرداد ۱۳۹۵، حجتالاسلام منتظری دادستان کل کشور با مطرح کردن این موضوع که امروز بها دادن به بهائیت خنجر زدن به قلب امام زمان است، گفت: افرادی که با این فرقه ارتباط میگیرند باید پاسخگوی اعمال خود در مقابل ملت بوده و منتظر عواقب قانونی باشند.[20]
اگرچه در قوانین قضائی جمهوری اسلامی ارتباط با شهروندان جرم تلقی نشده و تاکنون هیچ فردی به این اتهام مورد تعقیب قرار نگرفته است، اعلان مجرمانه بودن و مستوجب پیگرد قانونی دانستن مراوده با بهاییان از طرف مقامات سیاسی و قضائی کشور به معنای زیر پا گذاشتن قانون اساسی و اصول کشورداری و نقض قوانین بینالمللی است که بهوسیله مقامات رسمی حکومت امضاء شده است.
راهحل حکومت اسلامی ایران برای حل مسئلۀ بهائیان، از یک سو تداوم سیاست سرکوب بوده که از نظر وسعت، حجم و شدت در نوع خود بیسابقه است، و از سویی دیگر با این حربه که معاشرت با بهاییان عملی مجرمانه است به تهدید و ارعاب شهروندان مسلمان دست زده تا آنان را مجبور کند از ترس پیگرد قانونی از معاشرت با بهاییان «اجتناب» کنند. هر دوی این سیاستها در عمل ناکارائی خود را نشان دادهاند و بهائیان به عنوان بخشی جدائیناپذیر از مردم ایران به خوبی توانستهاند به عنوان یک عضو از خانواده بزرگ سرزمین ایران مورد قبول و احترام مردم باشند و با استقامتی سازنده و به دور از خشونت، تأثیرات شگرفی بر مردم و محیط اطراف خود بر جای بگذارند.[21] حمایت ایرانیان از حقوق شهروندی هموطنان بهائی در چند ساله اخیر مثالی بارز از این نمونه است.
راهحل ناصرالدینشاه برای حل مسئلۀ بهائیان، حکم قلع و قمع آنان در داخل کشور، و سپس اخراج بهاءالله و خانوادهاش به خارج از مرزهای ایران بود، و سلطان عبدالعزيز، زندانی کردن بهاءالله در قلعۀ عکا در فلسطین آنزمان را راهحل مسئلۀ بهاییان پنداشت.
بعد از آنکه چند سالی از حضور بهاییان در قلعۀ عکا گذشت، بهاءالله و سپس عبدالبهاء (فرزند ارشد او) از چنان احترام و محبوبیتی در میان مردم آن منطقه برخوردار شدند که حتی کارمندان و کارکنان حکومت عثمانی هم برای مشورت در حل مشکلاتشان دست به دامن آنها میشدند. عبدالبهاء در هنگام درگذشت، رهبری جامعهای را به عهده داشت که در ۳۵ کشور جهان صاحب پیرو بود. حکومت عثمانی آنقدر دوام نیاورد تا شاهد آن باشد که بیش از ده هزار نفر از همان مردمی که سلطان عبدالعزيز حکم عدم معاشرت با بهاییان را به آنها ابلاغ کرده بود در مراسم تشییعجنازه عبدالبهاء شرکت کردند.
[1]- نقل از سایت خانه اسناد بهائیستیزی در ایران
[2]- بعد از صدور فرمان سلطان عثمانی مبنی بر تبعید بهاءالله به عكّا، سفير ايران در استامبول به نمايندگان خويش در مصر و عراق اطلاع داد که حکومت عثمانی حمايت خود را از بهایيان قطع کرده است و مأمورين مذکور میتوانند به هر نحو که میخواهند با بهاییان رفتار کنند.
[3]- سلطان عبدالعزیز (۱۸۳۰ – ۱۸۷۶) سی و دومین سلطان امپراتوری عثمانی بود که از ۲۵ ژوئن ۱۸۶۱ میلادی تا ۳۰ می ۱۸۷۶ میلادی سلطنت کرد.
[4]- کتاب «حضرت بهاءالله» نوشته ریاض قدیمی ص ١٠٩
[5]- اصل فرمان سلطان عبدالعزیز دایر بر تبعید بهاءالله به عکا در اینجا:
http://reference.bahai.org/fa/t/o/BKG/bkg-365.html
[6] - خبرگزاری تسنیم این فتوای آیتالله خامنهای رهبر جمهوری اسلامی در مورد «معاشرت با بهائیت» را منتشر کرد: " از هرگونه معاشرت با این فرقه ضالّه مضلّه، اجتناب شود" . البته آیت الله خامنه ای قبل از این فتوا، در چند نوبت در پاسخ به سوالاتی از سوی افراد مختلف توصیه کرد بود که از معاشرت با بهائیان "پرهیز" شود از جمله در پاسخ به پرسشی از شهر رفسنجان در تاریخ هفتم مرداد سال ١٣٨٨ گفته بود: "از هرگونه معاشرت با این فرقه مضله پرهیز شود". اما انتشار گستردۀ فتوای سال ١٣٩٢ وی علیه بهائیان در رسانه های حکومت، آنرا از فتواهای سابق آیت الله خامنهای متمایز میکند.
[7] - http://www.bbc.com/persian/blogs/2016/05/160519_l44_nazeran_bahai_iran_i...
[8] - https://khodnevis.org/article/63836
[9] - آیتالله خمینی در پی سؤال که در سال ۶۲ از سوی شورای عالی قضایی در مورد نحوه اعمال مجازات در مورد غیرمسلمانان ساکن ایران اعم از اهل کتاب و غیر اهل کتاب به عمل آمده بود: بسمهتعالی، کفار مذبور در پناه اسلام هستند و احکام اسلام مانند سایر مسلمانهای دیگر درباره آنها جاری است و محقوق الدم بوده و مالشان محترم است. (تحریرالوسیله، ج، دو ص ۵۰۳) ۳ - نقل از: اقلیت ها در قانون اساسی
[10] - همچنین آیتاللهالعظمی بروجردی، در فتوایی دیگر میگوید: «لازم است مسلمین با این فرقه معاشرت، معامله و مغالطه را ترک کنند». http://www.adyannet.com/news/18565
[11] - نقل از: جامعه بهایی و علمای مذهبی
[12] - http://www.shahrvand.com/archives/16035
[13] - علیرغم تمام خسارتهای جانی و مالی وارده بر بهاییان در این واقعه، اخیراً آیتالله حسن صانعی از آیتالله خمینی نقل کرده است که ایشان در جلسه دیدار علمای تهران مفصلاً با آقای فلسفی صحبت کردهاند که خیلی موجب تأسف شده که داستان آقای فلسفی در ضدیت با بهائیت با وجود خرج کردن از رئیس اسلام [آیتالله بروجردی] بدون حصول نتیجه پایان یافته است. http://www.ettelaat.com/etiran/?p=208414&print=0
[14] - وب سایت آیتالله خامنهای در استفتائات جدید (فروردین ماه 1397) مجدداً حکم اجتناب از هرگونه معاشرت و معامله با بهائیان را تکرار کرده است.
[15] - سران بهائیت از بیگانگان دستور امنیتی می گیرند
[16] - کسی که با بهائیان دوستی کند بهایی است
[17] - شریعتمداری در پاسخ به تسنیم
[18] - بهائیت فرقهای کثیف و آلوده است
[19] - http://www.farsnews.com/13950227000407
[20] - بهادادن به بهائیت خنجر به قلب امام زمان(عج) است
[21] - ایراندوستی و علاقه همکاری دوشبهدوش بهائیان ایران با دیگر شهروندان در مسیر سازندگی ایران در پیام نوروزی مرکز جهانی بهائیان به خوبی دیده میشود.
Comments
حمید said:
با سلام بر تمام هموطنان بهائی
دینی که خود باعث خونریزی شود، بی دینی از آن دینداری بهتر است
امروز دین اسلام شده قلکی برای عدهای آخوند پست به سرکردگی خامنهای من با اطمینان به این ایمان دارم که بهاییان بزودی به وطن خود بازمیگردند
و دین بهاییت بهترین دین است
متاسفانه هنوز با هیچ بهایی صحبت نکرده ام و خود نیز مسلمانم
Add new comment