در بزرگداشت شهادت جانسوز حضرت اعلی، باب الله الاعظم، قائم آل محمد، و ذکر آنکه هرکس از تقلید پلید و جمود و تعصبات رهید، به جنّت قرب او واصل گردید.
به قلم: سید عبدالحسین صاحب الزمانی
از فِراش غفلتت خیز ای پسر
تا به کی خفته؟ کن آهنگِ پدر
کبر و حرص و شهوت و طولِ اَمَل(1)
رهروان را باز دارد از عمل
برشکن با عقل، این اصنامَکان(2)
خود بسوز از عشق، آن اوهامَکان(3)
وانگه آزاد از بت تقلید شو!
رهنوردِ وادی تجرید(4) شو!
آنکه اندر دوزخ تقلید ماند
کی توانَد آیتِ توحید خواند؟
سالکا! تقلید، شِرک مطلق است
اهلِ آن، مردودِ درگاه حق است
هر فسادی در جهان افتاده است
از خرابِستانِ تقلید آمدست
شرک، زان رو ذنبِ لا یُغفر(5) بوَد
کز فسادش عالمی مُضطَر(6) بوَد
حق ز چشم و گوش و دل پُرسان شود
زان چه بی دانش پی اش انسان رَود(7)
ای خوشا آن کس که نور حق بدید
وز خدایش امرِ «لا تقفُ»(8) شنید
آینه ت گر شد ز زنگارش جدا
باز تابد از دلت نور خدا
بند بُگسَل! چشم بگشا! شو به هوش!
گوش جان بسپُر بر آواز سروش
بَر جَه(9) و خواهانِ سرّ و راز شو
همره ما عازم شیراز شو
وه! چه شیرازی بگویم؟ بوالعجب!
خاکِ میقاتِ لقاء وجه ربّ
خامه(10) از شرح و بیانش ناتوان
کِی توان بنگارَد اسرار نهان؟
خوش بگفت آن عندلیب خوش بیان
حضرتِ مستانه مولانای جان
«چون قلم اندر نوشتن میشتافت
چون به عشق آمد قلم بر خود شکافت»(11)
وصف احوالِ خوش آن ارض راز
بشنو از حافظ به صد شور و نیاز
آب رکناباد و گلگشت بهشت
گنبد مینا و جام حق سرشت
کز دم قدسی آن روحُ الامین(12)
ز آسمانها آمده روی زمین
قائم و شیراز و آن شُربِ مُدام
زین سبب نامیده شد «دارُ السلام»(13)
از شرارِ لعلِ آن آشوب لب
شهر شد پر شور و غوغا و طرب
تا ز ظلمت بر کَنَد بنیاد را
بعد از آن بر هم زَنَد بغداد را(14)
خواستندی خلق را بیهُش کنند
نور حقِ لم یزل خامُش کنند
آتشی از جهل خویش افروختند
خانۀ امن خدا را سوختند(15)
مسجدی پرداختند از بغض و کین
تا که رایات حق افتد بر زمین
چون که از مکر خدا غافل بُدند
«بیتِ مهدی» نام آن مسجد زدند(16)
خانه ای کز امر حق بنیان شود
کی خراب از مکر بوسُفیان شود؟
صدهزاران کعبه حول خانه اش
طائف و مست از مِیِ خُمخانه اش
بیت او باب المرادِ عالمین
مهبط حق، رشکِ جناتِ برین
شرح آن نتوان، که بیت النور بود
طور ها در سطوتش(17) مستور بود
شب پرستان نور را نشناختند
با سپاه جهل بر او تاختند
اِصفَهان، نی ریز و تهران در خروش
ارض خضراء(18) و خراسان پر ز جوش
تا رسید امرش به آذربایجان
شد حدیث حضرت صادق عیان(19)
پس جهان از عشق او لبریز شد
شمسِ تبریزِ بلا انگیز شد(20)
بار دیگر شد مسیح اندر صلیب
شد مُشَبَّک جسمِ رعنای حبیب(21)
حافظا از سرّ هستی دم مزن!
سعدیا! کوته کن از عشقش سخن
رومیا! «آشوب و خونریزی مجوی!
بیش از این از شمس تبریزی مگوی!»(22)
پی نوشت:
1) آرزوهای بلند دنیوی
2) اصنام: بتها - اصنامَک: بتهای بی ارزش و پست
3) اوهام: گمانها و افکار باطل و بی اساس - اوهامَک: افکار بی ارزش
4) تجرید: توحید
5) ذنبِ لا یُغفَر: گناه نابخشودنی
6) مُضطَر: گرفتار، بیچاره، درمانده
7و 8) اشاره به آیه 36 سوره اسراء : «وَلَا تَقْفُ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ ۚ إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ كُلُّ أُولَٰئِكَ كَانَ عَنْهُ مَسْئُولًا» ترجمه: و (ای انسان) هرگز آنچه را که بدان علم و اطمینان نداری دنبال مکن که چشم و گوش و دل همه مسئولند.
9) بَر جَه: جهش کن، برخیز
10) خامه: قلم
11) تضمین بیتی از مولانا
12) روح الامین: روح القدس، روح قدسی الهی، حقیقت پیامبران، در اینجا مقصود امام عصر و قائم آل محمد است که بیش از 170 سال قبل در شیراز ظاهر شد.
13) دارالسلام: مکان امن و آسایش، بهشت، نام قدیم شیراز و بغداد، این نام دوبار در قرآن ذکر شده و خداوند بندگان را به این مکان دعوت نموده است.
14) اشاره به اعلان ظهور حضرت بهاء الله، پیامبر دیانت بهایی و اسم اعظم الهی در بغداد، 19 سال بعد از ظهور حضرت باب(قائم آل محمد) در شیراز
15) اشاره به تخریب بیت حضرت باب در شیراز در سال 1358 هجری شمسی توسط عوامل حکومت اسلامی در ایران
16) اشاره به ساخت مسجدی به نام بیت المهدی در جواب بیت تخریب شدۀ قائم آل محمد در شهر شیراز
17) سطوت: عظمت و جلال
18) ارضِ خضراء: سرزمین سبز، اشاره به وقایع قلعه طبرسی در مازندران و جمع شدن 313 تن از یاران قائم در آن جا و شهادت ایشان در آن مکان به فتوای علمای شیعه و بدست عوامل حکومت قاجار
19) حدیث آذربایجان که از حضرت صادق علیه السلام نقل شده و اشاره به تبعید مهدی موعود در آذربایجان و شهادت او دارد. حضرت باب اعظم و قائم آل محمد به مدت حدود چهارسال در شهرهای مرزی آذربایجان از جمله ماکو و چهریق(سلماس) مسجون و تحت نظر بودند و نهایتا در تبریز به شهادت رسیدند. متن حدیث آذربایجان به شرح ذیل است:
ابْنُ عُقْدَةَ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ يُوسُفَ عَنِ ابْنِ مِهْرَانَ عَنِ ابْنِ الْبَطَائِنِيِّ عَنْ أَبِيهِ وَ وُهَيْبِ بْنِ حَفْصٍ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع أَنَّهُ قَالَ:
قَالَ لِيَ أَبِي لَا بُدَّ لَنَا مِنْ آذَرْبِيجَانَ لَا يَقُومُ لَهَا شَيْءٌ وَ إِذَا كَانَ ذَلِكَ فَكُونُوا أَحْلَاسَ بُيُوتِكُمْ وَ أَلْبِدُوا مَا أَلْبَدْنَا فَإِذَا تَحَرَّكَ مُتَحَرِّكُنَا فَاسْعَوْا إِلَيْهِ وَ لَوْ حَبْواً وَ اللَّهِ لَكَأَنِّي أَنْظُرُ إِلَيْهِ بَيْنَ الرُّكْنِ وَ الْمَقَامِ يُبَايِعُ النَّاسَ عَلَى كِتَابٍ جَدِيدٍ عَلَى الْعَرَبِ شَدِيدٌ وَ قَالَ وَيْلٌ لِطُغَاةِ الْعَرَبِ مِنْ شَرٍّ قَدِ اقْتَرَبَ .
امام صادق علیه السلام فرمود: پدرم به من فرمود:
(خاتمه امرِ) ما (اهلبیت) را مکانی جز آذربایجان نیست .. (واقعه عظیمی) که چیزی در برابرش نتواند ایستاد؛ پس چون چنین شود در خانه های خود بمانید و تا زمانی که ما آرام هستیم (قبل از ظاهر شدن قائم) شما نیز آرام باشید، و چون حرکت کننده ما (قائم آل محمد) به حرکت آمد، به سوی او بشتابید اگر چه بر سر زانوان. به خدا سوگند گوئی من از هم اکنون بدو می نگرم که در میان رکن و مقام؛ از مردم بر امری جدید (دین و احکام جدید) که بر عرب (مسلمانان) سخت گران است بیعت می گیرد ، و سپس فرمود: وای بر عرب (مسلمانان) ز شرّی که (بواسطه سرباز زدن از امر الهی و شهادت مهدی موعود و قتل او توسط منتظرانش) به سرعت بر آنان فرا می رسد.
(منبع حدیث: محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، چاپ بیروت: مؤسسه الوفاء، 1403 ق، ج 52، ص 135.)
20) شمسِ تبریز: خورشید درخشانی که در تبریز به شهادت رسید. اشاره به شهادت قائم آل محمد در تبریز در ۱۹ تیر ماه سال ۱۲۲۹ شمسی در ۱۷۰ سال قبل
21) اشاره به تیرباران جسم مطهر مهدی موعود در تبریز توسط 750 تیرانداز که از شدت ضربت تیرها، جسم نازنین آن حضرت مشبّک گردید.
22) تضمین بیتی از مولانا
Add new comment