سند شماره 0257-80 جامعه جهاني بهائي
ارزشهاي جهاني پيشرفت زنان
پاسخي به پرسشنامه سازمان ملل ، شعبه پيشرفت زنان به مناسبت برگزاري سال بين المللي زن (IWY) و برنامه جهاني اجرايي آن. اين گزارش براي کنفرانس جهاني برگزاري دهه زنان سازمان ملل و ميزگردهاي سازمان هاي غير دولتي تهيه گرديده است .
دانمارک ، کپنهاک ،
30-14 ژوييه 1980
در آثار بهائي مندرج است " چون جامعه انساني شامل دو رکن زن و مرد مي باشد که هر يک مکمّل ديگري است و خوشبختي و ثبات بشريّت بدون کمال اين دو نمي تواند تضمين گردد ، لذا بايد تساوي حقوق زن ومرد برقرار باشد ."
از آنجا که امر بهائي اوّلين ديني است که در تعاليم ، اصول و قوانيني که راهنماي جامعه بهائي مي باشد صريحاً اصل تساوي حقوق ، امتيازات و مسئوليتهاي زنان و مردان را اعلام نموده ، لذا برنامه هاي جهاني بهائي خواه در داخل خود جامعه و يا در جوامع وسيع غير بهائي همواره با موضوع پيشرفت زنان در ارتباط بوده است .
بيان فوق نزديکي جامعه جهاني بهائي را با موضوع مورد بحث نشان مي دهد. اين جامعه از سال 1970 به عنوان مشاور رده 2 انجمن اقتصادي و اجتماعي سازمان ملل برگزيده شد و رسماً با سازمان ملل در بهبود موفقيت زنان در سراسر عالم به همکاري پرداخته است.
علاوه بر آنکه جوامع بهائي بيش از يک قرن در رفع تبعيض جنسي کمک هاي مداومي داشته اند ، جامعه جهاني بهائي مستقيماً با کميسيون مقام زنان سازمان ملل و شعبه پيشرفت زنان اين سازمان همکاري نموده است .
جامعه جهاني بهائي همواره مشوق آگاه نمودن و تفهيم بيانيه رفع تبعيض عليه زنان بوده و از شيوه هاي متعدد سازمان ملل در برقراري حقوق خاص براي زنان حمايت نموده ، و اکنون آمادگي خود را براي شناساندن گسترده پيمان رفع کليه اشکال تبعيض عليه زنان ، که مصوبه سي و چهارمين اجلاس مجمع عمومي سازمان ملل درسال 1979 مي باشد، اعلام ميدارد . اين جامعه علاوه بر شرکت در جلسات کميسيون مقام زن و سمينارها و کنفرانس هاي ويژه منطقه اي سازمان ملل، همچنين با ارائه برنامه هاي جهاني، حضور در کنفرانس جهاني سال بين المللي زن و همگام با آن از طريق فعاليت در سازمانهاي غير دولتي ، صميمانه از روح و اهداف سال بين المللي زن (1975) پشتيباني نموده و اکنون نيز با همان شور و اشتياق، سازمان ملل را در اجراي اهداف دهه زن (1985-1976) ياري مي نمايد.
جامعه جهاني بهائي در مقام مشاور سازمان ملل ، ضمن تسليم بيانيه هاي متعدد به در خواستهايي درباره اطلاعات ، نظريات و پيشنهادات پاسخ داده و بررسي را در مورد جايگاه زن در جامعه جهاني بهائي به سازمان ملل ارائه نموده که ضمن آن تحقق دائمي اصل تساوي رجال و نساء را در عالم بهائي ثابت نموده است . جزوه حاضر شامل گزيده هايي از بيانيه هاي جامعه جهاني بهائي است که درباره موضوعات کنفرانس جهاني سال 1980 با موضوع اصلي " سازمان ملل و دهه بررسي مقام زن " مي باشد . اميدواريم اين نظريات موجب شود مباحثي را که ما براي دستيابي به تساوي حقوق، امتيازات و مسئوليتهاي زنان و مردان اساسي احساس مي کنيم ، لمس شود تا شايد بتواند الهام بخش و راهنما باشد .
جوامع بهائي در سرتاسر عالم خود را متعهد به برقراري تساوي حقوق ، امتيازات و مسئوليتهاي زن و مرد مي دانند و اين اصل را به عنوان عنصر لازمه رسيدن به وحدت عالم انساني پذيرفته اند . اعتماد بهائيان به تساوي حقوق زنان و مردان ناشي از پذيرش اين اصل از جانب پيامبر الهي آنان حضرت بهاءالله ، مؤسس امر بهائي مي باشد ، که بيش از 100 سال قبل با تعاليم خود ياد دادند که چگونه افراد و گروهها با نيتي آزادانه ، بايد با برنامه اي منظم تعصبات جنسي ، نژادي ، ديني ، طبقاتي و وطني را زايل سازند ، تا سرانجام امکان تحقق وحدت جهان و جامعه اي نظام مند و صلح دوست فراهم آيد ( منابع اين گزيده ها در پايان اين مجموعه ذکر گرديده است ) .
ما پيشرفت را غالباً فقط در شرايط رفاه ظاهري انسان ، تامين نيازهاي مادي او و توسعه را مستقيماً در اجراي استانداردهاي بالاتر معيشت مي دانيم . جامعه جهاني بهائي ضمن آنکه توسعه رفاه و سعادت بشر را لازم مي داند ، پيشنهاد مي کند اگر بشر مي خواهد به تمام تواناييها خود دست يابد ، بايد ابعاد ديگر پيشرفت را مد نظر داشته باشد . درک عميق تر ارزش زندگي بشر و ارزش صفات بشري بستگي به پذيرفتن اصل روحاني دارد که او را سرانجام ، به خاطر پيشرفت نوع بشر ، به همکاري با همه ملل هدايت نموده و به کمک محبت آميزي که همه افراد بشر از زن و مرد بايد به يکديگر بنمايند و نيز به صفات وفاداري ، صداقت و عدالت که براي پيشرفت بشر بايد توسعه داده شود ، و همگي از جنبه هاي مهم آموزشي هستند که بايد در نظر گرفته شوند ، راهنمون مي گردد . اکثر مردم معتقدند اگر اکثريت زنان بخواهند کمک ارزنده اي به جامعه بنمايند ، تعليم و تربيت کليد لازم براي ايجاد انگيزه و تغيير موقعيت آنان است ، اما اين نوع آموزش فراسوي آموزش عاليه انسان و يا آموزشهاي مهارتي مي باشد . جان کلام آنکه اطمينان و شجاعت انسان بستگي به نحقق صفات روحاني و اخلاقي دارد و اين حقيقتي است که به نحو فزاينده اي در کشورهاي غني و فقير جهان آشکار مي شود .
با پذيرفتن اين وافعيت که دين در ايجاد الگوهاي رفتاري قوي ترين اثر را دارد ، و در واقع هسته مرکزي اکثر رسوم و سنن مي باشد ، مي خواهيم بٌعد کاملاً جديدي از دين را ارائه نماييم که نه تنها سهم گذشتگان را نفي نمي کند ، بلکه درک نقش دين را در حيات بشر گسترش داده و تعميق مي بخشد .
همچنانکه پيروي از مادي گرايي در جهان و وابستگي به آن بيشتر مي شود ، بشر بيش از هر زمان اسير طبيعت شده و براي موجوديت ظاهري و رفاه خود تلاش مي کند . هر چند به نظر مي آيد ماديات صرفاً مي تواند امنيت و آزادي موقت ايجاد نمايد ، اما با رقابت برسر موقعيت هاي ممتاز و بسط قدرت، سرانجام مي توان درک نمود که کليه انسانها به دام سردرگم ناامني ، شک و فقدان آزادي کشيده مي شوند .
از ديدگاه جامعه جهاني بهائي اين نگرشهاي مادي گرايانه بايد با درک اين نکته که ماهيت هدف و واقعيت حيات بشر روحاني است ، به صورت متعادل درآيد . آگاهي از خضوع انسان در برابر خالق و تمايل ما به کسب عالي ترين صفات و شرافت اخلاقي نظير صداقت ، وفاداري ، عدالت ، عشق و ترحم در اساس تعاليم همه اديان ذکر گرديده و اين سرآغاز بيداري روحاني بشر است . فقط زمانيکه زنان و مردان خود را از قيد مادي گرايي، که امروزه بر تمام جنبه هاي زندگي آنها تسلط يافته، آزاد نمايند، مي توانند از خود گذشتگي واقعي و ايثار را نسبت به همه انسانها تجربه نموده و وحدت وجودي و وابستگي کامل همه اعضاي خانواده بشري را بپذيرند .
در پايان ، تعليم و تربيت ، که از کودکي آغاز و در طول زندگي ادامه مي يابد ، بايد بر اصول زير تأکيد نمايد :
1 - تحري حقيقت . هر انساني نه تنها محق بلکه شخصاً براي رسيدن به اعتقاد خود مسئول تحري حقيقت است تا در اعمال خويش از افکار و اعتقادات ديگران تقليد ننمايد .
2 - تطابق علم و دين . درک اين مطلب که هماهنگي ضروري بين علم و دين، به عنوان جنبه هاي يک حقيقت، مي تواند مفاهيم غير علمي را که در اثر تفسيرهاي بشر از دين ايجاد شده و سبب پيدايش سوءتفاهمات و خرافات گرديده ، زائل نمايد .
3 - ضوابط جهاني براي عدالت. زمانيکه همه اذهان متفقاً يگانگي موجوديت نوع بشر را به رسميت بشناسند حقيقتي که فوق منافع وطني ، تبعيض هاي جنسي ، نژادي ، ديني و موقعيت اقتصادي و اجتماعي است بتدريج آشکار مي شود .
4 - وحدت اساس دين . حقايق اوليه هر دين بايد آموزش داده شده و کاملاً پذيرفته شود ، زيرا اديان مراحلي از برنامه توسعه الهي است . هر يک از اديان در مکان ها و زمان هاي مختلف ، سبب درک عميق تر حقيقت در ذهن انسان شده و قوانين اجتماعي و تعاليمي را که لازمه پيشرفت مردم بوده، تأسيس نموده اند .
5 - تساوي رجال و نساء . بايد به زنان و مردان فرصتها، حقوق و امتيازات مساوي داد . در واقع آموزش زنان بسيار مهم است و اگر خانواده اي امکان تحصيل براي دو فرزند دختر و پسر خود را با هم ندارد ، اولويت با تحصيل دختر است زيرا آنها مادران آينده مي باشند زيرا آموزش سالهاي اوليه زندگي سهم به سزايي در ميزان پيشرفت انسان دارد . (بيانيه شماره 7)
مبناي تحول در جامعه بين المللي بهائي بر اين باور است که برابري ذاتي زنان و مردان همواره واقعيتي بوده است و تمام اختلافاتي که ظاهراً در قابليتهاي زنان و مردان مشاهده مي شود ناشي از تعليم و تربيت است . اين تأکيد بر تساوي حقوق زن و مرد در امر بهائي براي اولين بار است که بصورت قانون در يک دين تجلي مي نمايد و بهائيان آنرا نشانه بلوغ بشر مي دانند که قوي ترين انگيزه ممکن براي کنار گذاشتن سنن و الگوهاي کهنه و قديمي مي باشد و حمايت از اصول و تعاليمي است که احتياجات جامعه کنوني بشري را تأمين مي نمايد . (بيانيه شماره10)
از منظر جامعه جهاني بهائي بايد بر آموزش زنان و اهميت کمک و شرکت منحصر بفرد آنان در پيشرفت تمدن تأکيدي خاص مبذول گردد . با آنکه آموزش همگاني براي هر دو جنس زن و مرد اجباري است، امّا با توجه به نقش زنان به عنوان مادر و اولين مربي طفل، تعليم و تربيت زنان مهمتر از مردان مي باشد و اگر براي والدين امکان فراهم آوردن فرصت تحصيلي براي هر دو فرزند دختر و پسر مقدور نيست ، اولويت با تحصيل فرزند دختر است . به همين دليل صراحتاً مي گوييم زنان فقط مسئول پرورش فرزندان و رسيدگي به کارهاي منزل نيستند ، بلکه توسعه استعدادهاي نهفته آنها حائز اهميت است تا بتوانند با فعاليتهاي سازنده خود برابري کامل زن و مرد را به اثبات برسانند . (بيانيه شماره 3الف)
علاوه بر اين برخي از صفات و افعال زنان و مردان نه به برتري يا حقيرتر بودن ذاتي مربوط مي شود و نه تأثيري بر توقعات ناشي از برابري حقوق دارد . در دنيايي که در آن صفات تهاجمي و زورمندي که مردان را مسلط بر زنان مي کند نه الزاماً بقايي دارد و نه مشکل گشاي معضلات بشري است بلکه هوش، الهام و صفات روحاني محبت و خدمت، که در زنان قوي مي باشد، اهميت خود را باز مي يابد . عصر جديد ، مطمئناً دنيايي خواهد بود که آنچه در آن عناصر زنانه و مردانه تمدن ناميده مي شود تعادل معقول تري مي يابد . هر چقدر زنان از فرصتهاي مساوي براي تحصيل بر خوردار باشند . برابري زن و مرد از نظر جهاني رسميت بيشتري مي يابد . زنان بطور طبيعي تمايل به صلح دارند و اين واقعيت را درک ميکنند که فدا کردن فرزندانشان بسيار دشوارتر از آن است تا بخواهند با جنگي موافقت کنند که هدفش به بار آوردن منافع عظيمه براي جهان خواهد بود (بيانيه 3الف)
بهبود موقعيت زنان در جامعه جهاني بهائي يقيناً به مفاهيم گوناگون مرتبط با يکديگر بستگي دارد که باعث تقويت قدرت و حمايت از آنان مي گردد . از نظر امر بهائي مطلوب بودن هر جزئي از يک جامعه براي سعادت و رفاه کل جامعه ضروري است . لذا، نقش زنان در جامعه همواره بايد از جنبه وحدت بشريت ديده شود . تمام اصول و اعمالي که پيوندهاي اتحاد بشر را تقويت مي کد ، هر يک به نوبه خود در ارتقاء موقعيت زنان مؤثر است . به همين دليل بهائيان سعي دارند به جاي يکدست کردن جوامع با از بين بردن کليه اشکال تبعيض اعم از جنسي ، نژادي ، ديني ، ملي يا طبقاتي به وحدت درکثرت دست يابند . بنابراين پيشرفت زنان در بين فعاليتهاي جامعه بهائي ، نه تنها برخاسته از انگيزه تعاليم عقيدتي مي باشد بلکه به خاطر مسئوليتي است که در زندگي فردي ، خانوادگي و روابط اجتماعي بر عهده هر فرد گذاشته مي شود . (بيانيه شماره 10)
اين بررسي با عنوان " تحقيق مقدماتي درباره مقام زنان در جامعه بهائي " در 11ژانويه 1974 طي سند شماره E/CN 6/NGO/252کميسيون زنان سازمان ملل قرار داده شد. بررسي مزبور نشان داد کليه جوامع بهائي تساوي جنسي را تعليم داده، براي از بين بردن تعصب و تبعيض عليه زنان اقدام مي نمايند، در جامعه بين المللي بهائي تقريباً پيشرفتهاي زيادي در جهت تساوي حقوق زن و مرد حاصل شده. در اين تحقيق اظهار شده زنان تقريباً در رأي دادن براي تشکيلات اداري محلي و ملي فعالانه شرکت مي نمايند، به دليل نبودن مبارزه انتخاباتي يا کانديداهاي نمايندگي، سرّي بودن اخذ رأي و انتخاب افراد صرفاً به منظور خدمت در تشکيلات جامعه بهائي ، شرکت در روند رأي دادن براي زنان دشوار نمي باشد. هم چنين زنان در شور اخذ تصميم براي امور جامعه بهائي شرکت مي نمايند و با درک ماهيت روحاني حيات انساني احساس فرودست بودن و بي ارزش بودن خود را که در اثر تأکيد بيش از حد برارزشهاي مادي به آنها تحميل شده ، از دست مي دهند بسط فکري ضمن مطالعه بدون قيد و شرط دانش و آزادي ابراز نظريات فردي در روند شور ، دو جزء مهم در ساختار تشکيلات اداري و اجتماعي جوامع بهائي است که امکان شرکت زنان و مردان را در تمام جنبه هاي حيات جامعه ميسر مي سازد . (بيانيه شماره 5)
با به اجرا در آوردن اين اصول پيشرفت چشمگيري در جامعه بين المللي بهائي ، در جهت زايل ساختن موانع پيشرفت زنان حاصل گرديده و اين پيشرفت را مي توان از اشتياق زنان براي تحصيل از شرکت فعالانه آنها در انتخابات بهائي ، در شور و مشورت و تصميم گيري، از خدمات آنان در تشکيلات اداري بهائي و از خدمت به جامعه، مشاهده نمود. اين پيشرفت در سايه نظام اداري بهائي، که ضمن حفظ وحدت و تشويق به گسترش فهم اصول و قوانيني که امروزه براي رشد و توسعه انسان الزامي است، بستري آزاد براي ابراز عقايد و در نظر گرفتن کليه نقطه نظرات جوانان و بزرگسالان از هر دو جنس، را فراهم آورده است . نگرشهايي رو به تحول زنان و مردان بيش از 1600 نژاد و پيشينه بومي در جامعه بين المللي بهائي ما را به درک بيشتر اين موضوع که سعادت بشر در گرو ايثار و گذشت بخاطر وحدت و يگانگي نژاد بشر است ، سوق مي دهد .(بيانيه شماره 7).
ارزشهاي جهاني پيشرفت زنان
پاسخي به پرسشنامه سازمان ملل ، شعبه پيشرفت زنان به مناسبت برگزاري سال بين المللي زن (IWY) و برنامه جهاني اجرايي آن. اين گزارش براي کنفرانس جهاني برگزاري دهه زنان سازمان ملل و ميزگردهاي سازمان هاي غير دولتي تهيه گرديده است .
دانمارک ، کپنهاک ،
30-14 ژوييه 1980
در آثار بهائي مندرج است " چون جامعه انساني شامل دو رکن زن و مرد مي باشد که هر يک مکمّل ديگري است و خوشبختي و ثبات بشريّت بدون کمال اين دو نمي تواند تضمين گردد ، لذا بايد تساوي حقوق زن ومرد برقرار باشد ."
از آنجا که امر بهائي اوّلين ديني است که در تعاليم ، اصول و قوانيني که راهنماي جامعه بهائي مي باشد صريحاً اصل تساوي حقوق ، امتيازات و مسئوليتهاي زنان و مردان را اعلام نموده ، لذا برنامه هاي جهاني بهائي خواه در داخل خود جامعه و يا در جوامع وسيع غير بهائي همواره با موضوع پيشرفت زنان در ارتباط بوده است .
بيان فوق نزديکي جامعه جهاني بهائي را با موضوع مورد بحث نشان مي دهد. اين جامعه از سال 1970 به عنوان مشاور رده 2 انجمن اقتصادي و اجتماعي سازمان ملل برگزيده شد و رسماً با سازمان ملل در بهبود موفقيت زنان در سراسر عالم به همکاري پرداخته است.
علاوه بر آنکه جوامع بهائي بيش از يک قرن در رفع تبعيض جنسي کمک هاي مداومي داشته اند ، جامعه جهاني بهائي مستقيماً با کميسيون مقام زنان سازمان ملل و شعبه پيشرفت زنان اين سازمان همکاري نموده است .
جامعه جهاني بهائي همواره مشوق آگاه نمودن و تفهيم بيانيه رفع تبعيض عليه زنان بوده و از شيوه هاي متعدد سازمان ملل در برقراري حقوق خاص براي زنان حمايت نموده ، و اکنون آمادگي خود را براي شناساندن گسترده پيمان رفع کليه اشکال تبعيض عليه زنان ، که مصوبه سي و چهارمين اجلاس مجمع عمومي سازمان ملل درسال 1979 مي باشد، اعلام ميدارد . اين جامعه علاوه بر شرکت در جلسات کميسيون مقام زن و سمينارها و کنفرانس هاي ويژه منطقه اي سازمان ملل، همچنين با ارائه برنامه هاي جهاني، حضور در کنفرانس جهاني سال بين المللي زن و همگام با آن از طريق فعاليت در سازمانهاي غير دولتي ، صميمانه از روح و اهداف سال بين المللي زن (1975) پشتيباني نموده و اکنون نيز با همان شور و اشتياق، سازمان ملل را در اجراي اهداف دهه زن (1985-1976) ياري مي نمايد.
جامعه جهاني بهائي در مقام مشاور سازمان ملل ، ضمن تسليم بيانيه هاي متعدد به در خواستهايي درباره اطلاعات ، نظريات و پيشنهادات پاسخ داده و بررسي را در مورد جايگاه زن در جامعه جهاني بهائي به سازمان ملل ارائه نموده که ضمن آن تحقق دائمي اصل تساوي رجال و نساء را در عالم بهائي ثابت نموده است . جزوه حاضر شامل گزيده هايي از بيانيه هاي جامعه جهاني بهائي است که درباره موضوعات کنفرانس جهاني سال 1980 با موضوع اصلي " سازمان ملل و دهه بررسي مقام زن " مي باشد . اميدواريم اين نظريات موجب شود مباحثي را که ما براي دستيابي به تساوي حقوق، امتيازات و مسئوليتهاي زنان و مردان اساسي احساس مي کنيم ، لمس شود تا شايد بتواند الهام بخش و راهنما باشد .
جوامع بهائي در سرتاسر عالم خود را متعهد به برقراري تساوي حقوق ، امتيازات و مسئوليتهاي زن و مرد مي دانند و اين اصل را به عنوان عنصر لازمه رسيدن به وحدت عالم انساني پذيرفته اند . اعتماد بهائيان به تساوي حقوق زنان و مردان ناشي از پذيرش اين اصل از جانب پيامبر الهي آنان حضرت بهاءالله ، مؤسس امر بهائي مي باشد ، که بيش از 100 سال قبل با تعاليم خود ياد دادند که چگونه افراد و گروهها با نيتي آزادانه ، بايد با برنامه اي منظم تعصبات جنسي ، نژادي ، ديني ، طبقاتي و وطني را زايل سازند ، تا سرانجام امکان تحقق وحدت جهان و جامعه اي نظام مند و صلح دوست فراهم آيد ( منابع اين گزيده ها در پايان اين مجموعه ذکر گرديده است ) .
ما پيشرفت را غالباً فقط در شرايط رفاه ظاهري انسان ، تامين نيازهاي مادي او و توسعه را مستقيماً در اجراي استانداردهاي بالاتر معيشت مي دانيم . جامعه جهاني بهائي ضمن آنکه توسعه رفاه و سعادت بشر را لازم مي داند ، پيشنهاد مي کند اگر بشر مي خواهد به تمام تواناييها خود دست يابد ، بايد ابعاد ديگر پيشرفت را مد نظر داشته باشد . درک عميق تر ارزش زندگي بشر و ارزش صفات بشري بستگي به پذيرفتن اصل روحاني دارد که او را سرانجام ، به خاطر پيشرفت نوع بشر ، به همکاري با همه ملل هدايت نموده و به کمک محبت آميزي که همه افراد بشر از زن و مرد بايد به يکديگر بنمايند و نيز به صفات وفاداري ، صداقت و عدالت که براي پيشرفت بشر بايد توسعه داده شود ، و همگي از جنبه هاي مهم آموزشي هستند که بايد در نظر گرفته شوند ، راهنمون مي گردد . اکثر مردم معتقدند اگر اکثريت زنان بخواهند کمک ارزنده اي به جامعه بنمايند ، تعليم و تربيت کليد لازم براي ايجاد انگيزه و تغيير موقعيت آنان است ، اما اين نوع آموزش فراسوي آموزش عاليه انسان و يا آموزشهاي مهارتي مي باشد . جان کلام آنکه اطمينان و شجاعت انسان بستگي به نحقق صفات روحاني و اخلاقي دارد و اين حقيقتي است که به نحو فزاينده اي در کشورهاي غني و فقير جهان آشکار مي شود .
با پذيرفتن اين وافعيت که دين در ايجاد الگوهاي رفتاري قوي ترين اثر را دارد ، و در واقع هسته مرکزي اکثر رسوم و سنن مي باشد ، مي خواهيم بٌعد کاملاً جديدي از دين را ارائه نماييم که نه تنها سهم گذشتگان را نفي نمي کند ، بلکه درک نقش دين را در حيات بشر گسترش داده و تعميق مي بخشد .
همچنانکه پيروي از مادي گرايي در جهان و وابستگي به آن بيشتر مي شود ، بشر بيش از هر زمان اسير طبيعت شده و براي موجوديت ظاهري و رفاه خود تلاش مي کند . هر چند به نظر مي آيد ماديات صرفاً مي تواند امنيت و آزادي موقت ايجاد نمايد ، اما با رقابت برسر موقعيت هاي ممتاز و بسط قدرت، سرانجام مي توان درک نمود که کليه انسانها به دام سردرگم ناامني ، شک و فقدان آزادي کشيده مي شوند .
از ديدگاه جامعه جهاني بهائي اين نگرشهاي مادي گرايانه بايد با درک اين نکته که ماهيت هدف و واقعيت حيات بشر روحاني است ، به صورت متعادل درآيد . آگاهي از خضوع انسان در برابر خالق و تمايل ما به کسب عالي ترين صفات و شرافت اخلاقي نظير صداقت ، وفاداري ، عدالت ، عشق و ترحم در اساس تعاليم همه اديان ذکر گرديده و اين سرآغاز بيداري روحاني بشر است . فقط زمانيکه زنان و مردان خود را از قيد مادي گرايي، که امروزه بر تمام جنبه هاي زندگي آنها تسلط يافته، آزاد نمايند، مي توانند از خود گذشتگي واقعي و ايثار را نسبت به همه انسانها تجربه نموده و وحدت وجودي و وابستگي کامل همه اعضاي خانواده بشري را بپذيرند .
در پايان ، تعليم و تربيت ، که از کودکي آغاز و در طول زندگي ادامه مي يابد ، بايد بر اصول زير تأکيد نمايد :
1 - تحري حقيقت . هر انساني نه تنها محق بلکه شخصاً براي رسيدن به اعتقاد خود مسئول تحري حقيقت است تا در اعمال خويش از افکار و اعتقادات ديگران تقليد ننمايد .
2 - تطابق علم و دين . درک اين مطلب که هماهنگي ضروري بين علم و دين، به عنوان جنبه هاي يک حقيقت، مي تواند مفاهيم غير علمي را که در اثر تفسيرهاي بشر از دين ايجاد شده و سبب پيدايش سوءتفاهمات و خرافات گرديده ، زائل نمايد .
3 - ضوابط جهاني براي عدالت. زمانيکه همه اذهان متفقاً يگانگي موجوديت نوع بشر را به رسميت بشناسند حقيقتي که فوق منافع وطني ، تبعيض هاي جنسي ، نژادي ، ديني و موقعيت اقتصادي و اجتماعي است بتدريج آشکار مي شود .
4 - وحدت اساس دين . حقايق اوليه هر دين بايد آموزش داده شده و کاملاً پذيرفته شود ، زيرا اديان مراحلي از برنامه توسعه الهي است . هر يک از اديان در مکان ها و زمان هاي مختلف ، سبب درک عميق تر حقيقت در ذهن انسان شده و قوانين اجتماعي و تعاليمي را که لازمه پيشرفت مردم بوده، تأسيس نموده اند .
5 - تساوي رجال و نساء . بايد به زنان و مردان فرصتها، حقوق و امتيازات مساوي داد . در واقع آموزش زنان بسيار مهم است و اگر خانواده اي امکان تحصيل براي دو فرزند دختر و پسر خود را با هم ندارد ، اولويت با تحصيل دختر است زيرا آنها مادران آينده مي باشند زيرا آموزش سالهاي اوليه زندگي سهم به سزايي در ميزان پيشرفت انسان دارد . (بيانيه شماره 7)
مبناي تحول در جامعه بين المللي بهائي بر اين باور است که برابري ذاتي زنان و مردان همواره واقعيتي بوده است و تمام اختلافاتي که ظاهراً در قابليتهاي زنان و مردان مشاهده مي شود ناشي از تعليم و تربيت است . اين تأکيد بر تساوي حقوق زن و مرد در امر بهائي براي اولين بار است که بصورت قانون در يک دين تجلي مي نمايد و بهائيان آنرا نشانه بلوغ بشر مي دانند که قوي ترين انگيزه ممکن براي کنار گذاشتن سنن و الگوهاي کهنه و قديمي مي باشد و حمايت از اصول و تعاليمي است که احتياجات جامعه کنوني بشري را تأمين مي نمايد . (بيانيه شماره10)
از منظر جامعه جهاني بهائي بايد بر آموزش زنان و اهميت کمک و شرکت منحصر بفرد آنان در پيشرفت تمدن تأکيدي خاص مبذول گردد . با آنکه آموزش همگاني براي هر دو جنس زن و مرد اجباري است، امّا با توجه به نقش زنان به عنوان مادر و اولين مربي طفل، تعليم و تربيت زنان مهمتر از مردان مي باشد و اگر براي والدين امکان فراهم آوردن فرصت تحصيلي براي هر دو فرزند دختر و پسر مقدور نيست ، اولويت با تحصيل فرزند دختر است . به همين دليل صراحتاً مي گوييم زنان فقط مسئول پرورش فرزندان و رسيدگي به کارهاي منزل نيستند ، بلکه توسعه استعدادهاي نهفته آنها حائز اهميت است تا بتوانند با فعاليتهاي سازنده خود برابري کامل زن و مرد را به اثبات برسانند . (بيانيه شماره 3الف)
علاوه بر اين برخي از صفات و افعال زنان و مردان نه به برتري يا حقيرتر بودن ذاتي مربوط مي شود و نه تأثيري بر توقعات ناشي از برابري حقوق دارد . در دنيايي که در آن صفات تهاجمي و زورمندي که مردان را مسلط بر زنان مي کند نه الزاماً بقايي دارد و نه مشکل گشاي معضلات بشري است بلکه هوش، الهام و صفات روحاني محبت و خدمت، که در زنان قوي مي باشد، اهميت خود را باز مي يابد . عصر جديد ، مطمئناً دنيايي خواهد بود که آنچه در آن عناصر زنانه و مردانه تمدن ناميده مي شود تعادل معقول تري مي يابد . هر چقدر زنان از فرصتهاي مساوي براي تحصيل بر خوردار باشند . برابري زن و مرد از نظر جهاني رسميت بيشتري مي يابد . زنان بطور طبيعي تمايل به صلح دارند و اين واقعيت را درک ميکنند که فدا کردن فرزندانشان بسيار دشوارتر از آن است تا بخواهند با جنگي موافقت کنند که هدفش به بار آوردن منافع عظيمه براي جهان خواهد بود (بيانيه 3الف)
بهبود موقعيت زنان در جامعه جهاني بهائي يقيناً به مفاهيم گوناگون مرتبط با يکديگر بستگي دارد که باعث تقويت قدرت و حمايت از آنان مي گردد . از نظر امر بهائي مطلوب بودن هر جزئي از يک جامعه براي سعادت و رفاه کل جامعه ضروري است . لذا، نقش زنان در جامعه همواره بايد از جنبه وحدت بشريت ديده شود . تمام اصول و اعمالي که پيوندهاي اتحاد بشر را تقويت مي کد ، هر يک به نوبه خود در ارتقاء موقعيت زنان مؤثر است . به همين دليل بهائيان سعي دارند به جاي يکدست کردن جوامع با از بين بردن کليه اشکال تبعيض اعم از جنسي ، نژادي ، ديني ، ملي يا طبقاتي به وحدت درکثرت دست يابند . بنابراين پيشرفت زنان در بين فعاليتهاي جامعه بهائي ، نه تنها برخاسته از انگيزه تعاليم عقيدتي مي باشد بلکه به خاطر مسئوليتي است که در زندگي فردي ، خانوادگي و روابط اجتماعي بر عهده هر فرد گذاشته مي شود . (بيانيه شماره 10)
اين بررسي با عنوان " تحقيق مقدماتي درباره مقام زنان در جامعه بهائي " در 11ژانويه 1974 طي سند شماره E/CN 6/NGO/252کميسيون زنان سازمان ملل قرار داده شد. بررسي مزبور نشان داد کليه جوامع بهائي تساوي جنسي را تعليم داده، براي از بين بردن تعصب و تبعيض عليه زنان اقدام مي نمايند، در جامعه بين المللي بهائي تقريباً پيشرفتهاي زيادي در جهت تساوي حقوق زن و مرد حاصل شده. در اين تحقيق اظهار شده زنان تقريباً در رأي دادن براي تشکيلات اداري محلي و ملي فعالانه شرکت مي نمايند، به دليل نبودن مبارزه انتخاباتي يا کانديداهاي نمايندگي، سرّي بودن اخذ رأي و انتخاب افراد صرفاً به منظور خدمت در تشکيلات جامعه بهائي ، شرکت در روند رأي دادن براي زنان دشوار نمي باشد. هم چنين زنان در شور اخذ تصميم براي امور جامعه بهائي شرکت مي نمايند و با درک ماهيت روحاني حيات انساني احساس فرودست بودن و بي ارزش بودن خود را که در اثر تأکيد بيش از حد برارزشهاي مادي به آنها تحميل شده ، از دست مي دهند بسط فکري ضمن مطالعه بدون قيد و شرط دانش و آزادي ابراز نظريات فردي در روند شور ، دو جزء مهم در ساختار تشکيلات اداري و اجتماعي جوامع بهائي است که امکان شرکت زنان و مردان را در تمام جنبه هاي حيات جامعه ميسر مي سازد . (بيانيه شماره 5)
با به اجرا در آوردن اين اصول پيشرفت چشمگيري در جامعه بين المللي بهائي ، در جهت زايل ساختن موانع پيشرفت زنان حاصل گرديده و اين پيشرفت را مي توان از اشتياق زنان براي تحصيل از شرکت فعالانه آنها در انتخابات بهائي ، در شور و مشورت و تصميم گيري، از خدمات آنان در تشکيلات اداري بهائي و از خدمت به جامعه، مشاهده نمود. اين پيشرفت در سايه نظام اداري بهائي، که ضمن حفظ وحدت و تشويق به گسترش فهم اصول و قوانيني که امروزه براي رشد و توسعه انسان الزامي است، بستري آزاد براي ابراز عقايد و در نظر گرفتن کليه نقطه نظرات جوانان و بزرگسالان از هر دو جنس، را فراهم آورده است . نگرشهايي رو به تحول زنان و مردان بيش از 1600 نژاد و پيشينه بومي در جامعه بين المللي بهائي ما را به درک بيشتر اين موضوع که سعادت بشر در گرو ايثار و گذشت بخاطر وحدت و يگانگي نژاد بشر است ، سوق مي دهد .(بيانيه شماره 7).
Add new comment