15.خورشید رخشان

خورشید رخشان مهر این خورشید رخشان گاه هست و گاه نیست پرتو رویش چو روی ماه هست و ماه نیست نی غلط گفتم که فضل و رحمتش بی منتهاست عقل کوته بین ز بهر حکمتش آگاه نیست تا نهادم سر بپایش در کمال بندگی هیچکس مانن من والا و صاحب جاه نیست پاک کن دل را که گردد لایق انوار عشق قلب پر آلایش دونان تجلی گاه نیست گر بهشت جاودان خواهی بیا در راه دوست علم افلاک جای آدم گمراه نیست وصل او خواهی اگر چون شعله ای سوزنده باش هر خس و خاری سزای آنچنان در گاهنیست با جهانی نکته دانی سرکش شیرین سخن لایق توصیف الطاف بهاءالله نیست

14.خدمت

خدمت در ره دوست گر سر و جان را فدا کنیم عهدیست بسته ایم که باید وفا کنیم این عمر آریت اگر از دست میدهیم ارزد که کسب عزت ملک بقا کنیم سودای عشق فدیهء عاشق کند طلب با نقد جان بکوش که جلب رضاکنی ما سالکان وادی عشق و محبتیم آن به که خویش وقفه رضای خدا کنیم در خدمت به امر ز ایمان اشارتیست هرگز مباد آنکه ز خدمت ابا کنیم از ما بلاغ مطلب و ازاو نفوذ آن تا قلب خلق را به خدا آشنا کنیم از نیستی به هستی مطلق سفر کنیم از خود گذشته خدمت امر بهاءکنیم یاران راستان به فدا مفتخر شدند ما را سزد به همتشان اقتدا کنیم ایثار جانمان اگر اکنون نصیب نیست با مال و نشر امر وظیفه ادا کنیم

13.خدایا امن و آسایش نصیب خلق ایران کن

خدایا امن و آسایش نصیب خلق ایران کن خدایا امن و آسایش نصیب خلق ایران کن بدل ها مهر الفت ده جهان را راحت جان کن بنور مهر و یکرنگی بیارا صحن دل ها را ستیز و فتنه را بنشان محبت را دوچندان کن خدایا مبتلایان را رها کن از پریشانی جمیع بینوایان را رها از رنج خذلان کن خدایا ریشه ی جهل و تعصب را ز جا بر کن قلوب خلق را روشن بنور عشق و ایمان کن به محتاجان کرامت بر تهی دستان عنایت کن ضعیفان را مدد فرما نظر بر مستمندان کن تمام خلق ماتم دیده را صبر و تحمل ده جمیع مردم غمدیده را خندان و شادان کن خدایارشته های جور را از یک دگر بگسل خدایا پایه های ظلم را یکباره ویران کن خدایا زور گویان را اسیر زورمندان کن...

12.چهارشمع

چهارشمع یکی بود،یکی نبود چهار شمع به آرامی میسوختند و در محیط آرامی صدای صحبت آنها به گوش میرسد،شمع اول گفت:من صلح و آرامش هستم ولی هیچکس نمیتواند من را روشن نگاه دارد،من باور دارم که به زودی میمیرم،سپس شعله هایش ضعیفتر و در نهایت خاموش شد.شمع دوم گفت:من ایمان هستم ولی در زندگی انسانها دگر ضروری نیستم پس دلیلی وجود ندارد که زنده باشم،با نسم ملایمی ایمان نیز خاموش گشت.شمع سوم گفت:من عشق هستم ولی توانائی آن را ندارم که روشن باشم،انسانها من را در حاشیهء زندگی خود قرار داده اند و اهمیت من را درک نمیکنند،حتی خیلی از آنها فراموش کرده اند که به نزذیکترین کسان خود عشق بورزند،طولی نکشد که عشق نیز...

11.چند رباعی و دو بیتی

چند رباعی و دو بیتی جوینده ی فیض شمس ابهی باشیم پوینده ی راه رب اعلی باشیم در راه ولایش ز بلا نهراسیم راضی برضای حق تعالی باشیم ایکاش ز جان بنده ی درگاه شویم بیراهه رها کنیم و در راه شویم از هر چه سوای اوست یکسر گذریم یعنی که بکل فنای فی الله شویم غافل ز توام یک دل آگاهم ده خوارم تو جلال و حشمت و جاهم ده دست من افتاده ز رحمت برگیر یعنی به بساط قرب خود راهم ده یارب ز عطای خود ببخشای مرا بازینت عشق خود بیارای مرا سرگشته ی وادی فراقم هیهات بر ساحت قرب راه بنمای مرا لطف ازلی اگر سبب ساز شود ابواب رخا بسوی دل باز شود از کون و مکان به لامکان پر گیرد با مهر نگار یارو دمساز شود سرچشمه ی عشق عالم...

10. جمال ابهی در سیاه چال

جمال ابهی در سیاه چال خدایا از حسرت دلم آب شد جگر از غم یار بیتاب شد چه میبینم ای پاک یزدان من خداوند رحمان و منان من خدایا تو دانی که او چون خداست جهان را بامر خدا پادشاست چرا نور پاینده پنهان بود چرا شمس ابهی به زندان بود چرا گردنش در غول دشمن است چرا پای او در خم آهن است چرا دست پاکش درون لجن چرا خسته جان است و خسته بدن چرا نور حق در سیه چال هست چرا حق گرفتار دجال هست چرا کند سنگین به پای بهاست چرا حلقه بر گردن شاه ماست چرا خاک در چشم من نیست پس چرا آتشم در بدم نیست پس چرا دل هنوز ای خدا زنده است چرا ماه و خورشید تابنده است چرا در فلک روی مه روشن است چرا سنبل و لاله در گلشن است چرا آهوان...

9. تشنهء جام بلا

تشنهء جام بلا تشنه ی جام بلایم خوف اهریمن ندارم سست عهدان بیم جان دارند اما من ندارم گر که از خویشم برانی یا که در پیشم بخوانی من بجز دامانت ای آرام جان مامن ندارم تا بدل عشق تو را دارم ز کس پروا ندارم تا توئی یارو وفا دارم غم دشمن ندارم ای خوشا رفتن براه وصل و دادن جان شیرین پای رفتن دارم اما همت رفتن ندارم در غم نامردمی ها و ز جور فتنه کاران جان بلب دارم ولیکن زاری و شیون ندارم تیغ در دست رقیب و حکم از آن حسودان من بزیر تیغ دشمن خوف جان و تن ندارم از بلا دیگر مترسان جان درد آلود ما را من بدل خوف عدو را یک سر سوزن ندارم اینکه در حیرت شدی از طاقت تاب و توانم من بغیر از جامه ی ایمان به تن جوشن...

8. تبلیغ

تبلیغ گرفتم بحر یاران فال تبلیغ بگفت امسال باشد سال تبلیغ بکن تقسیم وقت خویشتن را بگو این وقت باشد مال تبلیغ خوشا آنکس که قلب و جانش از عشق چو نیکان است مالامال تبلیغ به دل باشد سراسر دوستان را به از هر آرزو آمال تبلیغ شهادت داده اند اینک شهیدان که باید کرد در هر حال تبلیغ توانی برپری بر آسمانها به چه بال و پری؟با بال تبلیغ بود تایید همراه مبلغ مگو هرگز ندارم حال تبلیغ

7. پرده ی پندار

پرده ی پندار دل در خم گیسوی تو از پای در افتاد این رشته به پا تا به کجا دربدر افتاد بیچاره دل من که به سیر و سفر عشق هر لحظه بدام سر زلفی دگر افتاد سوز غم عشق تو نتها که مرا سوخت این شعله ی جانسوز به هر خشک و تر افتاد راز دل پروانه و سوز جگر شمع در دست سبک خیز نسیم سحر افتاد بر پرده ی پندار بامید وصالش هر نقش و خیالی که زدم بی ثمر اوفتاد بارنگ و فریبی که زدم بردل بیتاب تا دشت جنون رفت و به خون جگر افتاد کار همه یاران ستمدیده ی ایران با مدعیانی ز خدا بی خبر اوفتاد سرکش چه کند گر نکند ناله و فریاد مرغی که بکنج قفس از بال و پر اوفتاد

6. پدر

پدر سایه ای بود و پناهی بود و نیست شانه ام را تکیه گاهی بود و نیست سخت دلتنگم کسی چون من مباد سوگ حتی قسمت دشمن مباد گفتنش تلخ است و دیدن تلخ تر هست ناگه نیست گردد در نظر باورم شد این من ناباورم روی دوش خویش او را می برم می برم او را که آورده مرا پاس ایامی که پرورده مرا می برم در خاک مدفونش کنم از حساب خویش بیرونش کنم راست می گویم جز این منظور نیست چشم شاعر از حواشی دور نیست مثل من ده ها تن دیگر براه جامه هاشان مثل دل هاشان سیاه منتظر تا بارشان خالی شود نوبت نشخوار و نقالی شود هر یکی هم صحبتی پیدا کنند صحبت از هر جا بجز این جا کنند گفتنش تلخ است و دیدن تلخ تر خوش بحالت خوش بحالت ای پدر
سایت آئین بهائی با کمال سرور به استحضار هم وطنان عزیز و شریف در ایران و خارج ایران می رساند که امکانی را فراهم نموده است تا همه فارسی زبانان اعم از ایرانی و غیر ایرانی بتوانند برای مطالعه و تحقیق درباره امر بهائی به صورت آنلاین و از طریق نرم افزار اسکایپ سلسه کتب روحی را مطالعه نمایند.
برای توفیق در این امر کافی است نرم افزار اسکایپ را روی گوشی و یا کامپیوتر خود داشته باشید. این امکان جدید از آن جهت اهمیت دارد که دوستان عزیز فارسی زبان در سراسر عالم به خصوص در کشور مقدس ایران در تمام شهرها و روستاهای دوردست که امکان تماس با جامعه بهائی را ندارند می توانند از این طریق به صورت آنلاین و امن با یکی از راهنمایان بهایی کتب روحی را در گروه مطالعه نمایند.
از دوستان علاقه مند تقاضا می نماییم آدرس یا آی دی اسکایپ خود را از طریق مکاتبه با ایمیل سایت آئین بهائی به آدرس info@aeenebahai.org در اختیار ما قرار دهند. سایت آیین بهائی نحوه شروع دوره مطالعات کتب روحی را از طریق اسکایپ با شما هماهنگ خواهد نمود.
 
شما می توانید سوالات و نظرات خود را در رابطه با دیانت بهایی از طریق آدرس ایمیل info@aeenebahai.org برای ما ارسال بفرمایید. همچنین برای دریافت آخرین مطالب از کانال رسمی وب سایت آئین بهایی در تلگرام استفاده نمایید. برای جستجو شناسه کاربری aeenebahai1 را در نرم افزار تلگرام جستجو کنید.