جهانشاه جاوید
2 مهر 1392
برای آدم بی دینی مثل من شوق دیدن باغ بهائیان در حیفا شاید عجیب بنظر بیاید. اما واقعاً همینطور بود. وقتی قرار شد به اسرائیل بروم اولین کاری که کردم این بود که با دوستان و آشنایان بهائی تماس بگیرم و از آنها خواهش کنم در مورد امکان دیدن این باغ راهنمایی کنند. مقدمات فراهم شد و با کمک و همراهی سارا وادر، وحید علویان و ترانه رفعتی، سه نفر از مسؤلان بهائی، یک روز تمام را در باغ های حیفا و عکا، شامل آرامگاههای باب و بهاءالله و عبدالبهاء، گذراندم و با تاریخچه و فعالیت های این دیانت در منطقه آشنا شدم. [عکس ها اینجا] [ویدیو گفتگو با خادم آرامگاه بهاءالله]
روز خوبی بود. باغ ها زیبا بودند -- بدون شک جزو زیباترین در جهان. و همراهانم بسیار با محبت. اما یک چیز ذهنم را مشغول کرده بود: ظلم عجیبی که در کشورمان به بهائیان می شود.
علاقه و توجه من جنبه شخصی و حرفه ای دارد، نه مذهبی. جنبه شخصی اش به قبل از انقلاب و دوران مدرسه در آبادان برمی گردد. یکی دو دوست همکلاس بهایی داشتم. در آن زمان، و در آن سن و سال، مذهبِ افراد، حداقل در خانواده و محیط زندگی شرکت نفتی ما، مطرح نبود و اهمیتی نداشت. اما بعد از انقلاب وقتی وارد حرفه خبرنگاری شدم، بعنوان یک ناظر، حساسیت های مسلمانان و حتا افراد غیر مذهبی با این «فرقه» برایم روشن شد.
برایم فوق العاده جالب است که پیامبری در ایران ظهور می کند و با پیام صلح و محبت و برابری انسانها در دنیا رشد می کند اما در زادگاهش به بدترین وجه مورد تکفیر و تهاجم قرار می گیرد. می فهمم که مذاهب با هم اختلاف دارند و هر یک خود را بهتر و برتر از بقیه می داند اما معمولاً همدیگر را تحمل می کنند و کاری به هم ندارند. چرا در ایران اینطور نیست؟ چرا تاب تحمل بهائیان را ندارند؟ چرا حقوق اولیه آنها را محترم نمی شمرند؟
کما بیش می دانیم چرا روحانیت متعصب شیعه و نظام جمهوری اسلامی با هر تفکر متفاوتی که قدرت انحصاری آنها را تهدید و تضعیف کند برخورد می کنند. واضح است که وقتی مسلمانان محمد را خاتم الانبیا می دانند و شیعیان منتظر مهدی موعودند، ادعای پیدایش دینی جدید از دل جامعهء اسلامی جنجال برانگیز و مسئله ساز می شود. اما دوران جنگ های خونین مذهبی گذشته. اکنون در دنیایی زندگی می کنیم که آزادی مذهب بعنوان یکی از حقوق اساسی برسمیت شناخته شده. ما و چند کشور دیگر از این نظر خیلی عقب مانده ایم.
ایران جزو معدود کشورهایی است که در آن بخشی از مردم، شهروند محسوب نمی شوند. بهائیت در قانون اساسی جزو ادیان رسمی شناخته نشده و پیروانش از حقوق اولیه محرومند. از ۱۹۷۹ تاکنون صدها نفر از رهبران و پیروان بهائی زندانی شده و یا به قتل رسیده اند. اموال بسیاری از آنها بی دلیل مصادره شده و می شود. فرزندان آنها در مدارس مورد اذیت و آزار قرار می گیرند و در دانشگاهها اجازه تحصیل ندارند. محل زندگی و کسب آنها مرتب مورد هجوم مأموران یا مسلمانان متعصب قرار می گیرد و برای گرویدن به اسلام تحت فشار قرار می گیرند. داشتن عبادتگاه و شرکت گروهی در مراسم مذهبی برای آنها ممنوع است. حتا قبرستان های آنها تخریب می شود. این چه وضعی است؟ احساس شرم نمی کنیم که در کشورمان با انسانها فقط بخاطر عقاید متفاوت شان اینگونه رفتار می شود؟ [گزارش های مشروح اینجا]
داستان در اکثر نقاط دیگر دنیا کاملاً متفاوت است. گفته می شود بهائیت نسبت به ادیان دیگر از سریعترین رشد برخوردار است. دینی ایرانی دارد جهان را فرا می گیرد. وقت است که ما هم آنرا مثل سایر ادیان باستانی محترم شماریم و به رسمیت بشناسیم. این کوچکترین وظیفه انسانی ماست.
[آلبوم کامل عکس ها اینجا]
منبع : http://iranwire.com/fa/blogs/jahanshahjavid/2781
Comments
Anonymous said:
X said:
لطفا درباره سازو کار اقتصادی در آیین بهایی شرح دهید و یا منبع اطلاعاتی بدهید .
سردبیر replied:
با درود
این مقاله حاوی اطلاعاتی است که احتمالا پاسخگوی نیاز شما خواهد بود
اقتصاد يك جهان متّحد
سایت دنیای بهایی
نویسنده جان هادسون
Add new comment