هُو اللّه
ای دلبر ابهی ای محبوب يکتا دل از هر دو جهان بر داشتيم چون عَلَم محبّتت بر افراشتيم رخ از عالم و عالميان بر تافتيم چون روی دلجوی تو يافتيم چشم از غير تو بر بستيم چون به جمال تو گشوديم ای معشوق حقيقی پرتوی در دلها افکن و جلوه ای در قلوب بنما تا از هر قيدی آزاده گرديم و بکلّی گرفتار تو شويم شعله ميثاق گرديم و نجوم بازغه از مطلع اشراق . ع ع
اللّه ابهی
ای متوجّه اِلی اللّه چشم از جميع ما سوی بر بند و به ملکوت ابهی بر گشا آنچه خواهی از او خواه و آنچه طلبی از او طلب به نظری صد هزار
حاجاتت روا نمايد و به التفاتی صد هزار درد بی درمان دوا کند و به انعطافی زخم ها را مرهم نهد و به نگاهی دل ها را از قيد غم برهاند آنچه کند او کند ما چه توانيم کرد يفعل ما يَشاء و يَحکُمُ ما يُريد است پس سر تسليم نه و توکّل بر رَبِّ رحيم به و البهاء عليک . ع ع
هُو اللّه
ای خداوند مهربان اين دل را از هر تعلّقی فارغ نما و اين جان را به هر بشارتی شادمانی بخش از قيد آشنا و بيگانه آزاد کن و به محبّت خويش گرفتار نما تا بکُلّی شيدای تو گردم و ديوانه تو جز تو نخواهم و جز تو نجويم و بغير از تو نپويم و بجز راز تو نگويم مانند مرغ سحر در دام محبّت تو گرفتار گردم و شب و روز بنالم و بزارم و بگريم و بگويم يا بهاء الابهی . ع ع
هُو الابهی
ای پروردگار توانا اين بندگان نا توانت را از قيود هستی آزادی بخش و از دام خود پرستی رهائی ده جميع ما را در پناه عنايت منزل و مأوی ده و کلّ ما را در کهف حفظ و حراست و انقطاع و حرّيّت از شئون نفس و هوی نجات بخش تا جميع متّفق و متّحد شده در ظلّ خيمه يک رنگ تو آئيم و از صراط گذشته در جنّت ابهی وحدت اصليّه داخل گرديم اِنّک اَنتَ الکريم اِنّکَ انت الرّحيم لا اِله الّا انت القويّ القدير . ع ع
هُو الابهی
ای پروردگار مهربان دوستان را در صون حمايت خويش محفوظ دار و از کم و بيش بيزار کن از کون و امکان و آلايش اکوان منقطع فرما و به نفحات
لا مکان زنده و تر و تازه . ع ع
هُو الابهی
ای خداوند تو شاهد و آگاهی که در دل و جان جز آرزوی رضای تو مرادی ندارم و جز در بزم ميثاق راهی و کامی نجويم شب و روز دردمند درد تو ام و روز و شب مجروح تيغ و خدنگ تو جز به ملکوت ابهايت ناله و فغانی نکنم و جز در پناه احديّتت امن و امان نجويم بيزار از هر بيگانه ام و به يگانگی تو دل بسته ام از غير تو بيزارم و از ما دونت در کنار ای پروردگار موفّق بدار تا از سودائيان تو گردم و از شيدائيان تو شوم سر دفتر مجنونان
روی تو گردم و رسوائيان کوی تو اين موهبت را شايان فرما و اين عنايت را رايگان کن توئی پروردگار و توئی آمرزگار . ع ع
هُو الابهی
ای خداوند مهربان عنايتی فرما و موهبتی بنما تا همّت اين بينوايان بلند گردد و بند ها بگسليم و از بيگانگان بيزار شويم و به تو دل بنديم و به تمامی در دام عشقت گرفتار شويم آتشی در دل بر فروزيم و حجبات ما سوی بسوزيم و چشم از مادون بدوزيم و به مشاهده جمال در ملکوت ابهايت باز کنيم . ع ع
هُوالابهی
ای پروردگار به آنچه سزاوار است موفّق کن ای آمرزگار به آنچه لايقست مؤيّد فرما اين دست ها به دامن عفوت پيوسته و اين دلها به محبّتت مقيّد و بسته عنايت کن موهبت بخش . ع ع
Comments
tahereh said:
Add new comment