جناب آقا محمد قائنی معروف به نبیل اکبر و فاضل قائنی، از فضلای کم نظیر و از دانشمندان قلیل المثیل بهائی، مردی نادر الوجود و در استعداد خدا داده در عداد نوابغ روزگار بوده، و به شهادت یکی از علمای خوسف بنام ملا محمد، " جناب آقا محمد قائنی در فضل و کمال و وقار و جمال عدیلی نداشت". وی در رمضان 1244 هجری قمری در قریه نو فرست از توابع بیرجند قائنات خراسان متولد شد. سواد خواندن و نوشتن فارسی را در مکتب و مقدمات عربی و علوم اسلامی را در محضر پدر فرا گرفت. در 17 سالگی برای ادامه تحصیل فقه و اصول به مشهد رفته و سپس به عتبات عالیات روانه شد. از محضر بزرگترین علمای زمان خویش همچون شیخ مرتضی انصاری، حاج ملا هادی سبزواری، و شیخ عبدالحسین تهرانی (شیخ العراقین) کسب فیض نمود. جناب فاضل ، حکمت الهی را بمدت 5 سال نزد فیلسوف شهیر مشرق حاج ملا هادی سبزواری فرا گرفت و از برترین شاگردان آن حکیم بشمار می آمد و در رموز حکمت و فلسفه سر آمد همدرسان بوده است. همچنین فقه و اصول را در محضر شش تن از مجتهدین عظام و علمای اعلام در عتبات عالیات تکمیل کرده و هر شش نفر اجازه اجتهاد به او داده اند، فی المثل حضرت شیخ مرتضی انصاری از غایت تقوی و احتیاطی که در امور شریعت داشته بکسی اجازه اجتهاد نمی داده است مگر آنکه به احاطه او در این علم وقوف حاصل کرده باشد.
بهمین جهت در تمام مدت عمر خویش فقط به 3 نفر حق اجتهاد داد که یکی از این 3 نفر جناب فاضل قائنی بود. ایشان پس از کسب اجازه اجتهاد قصد مراجعت به وطن را می نمایند. در کربلا به توصیه یکی از آشنایان به بغداد برای زیارت حضرت بهاءالله می رود. در یکی از مجالس که در حضور حضرت بهاءالله مسئله غامضی توسط جمع مطرح می شود، جناب فاضل شروع به صحبت می کند و حضرت بهاءالله با سر تأیید می فرمایند و گاهگاهی توضیحی اضافه می کنند تا اندک اندک تصرف را زیاد نموده و کار به جایی میرسد که فاضل ساکت شده و بحر بیان به موج می آید. فاضل علم خود را در برابر علم حضرت بهاءالله چون قطره در مقابل دریا می یابد و مضطرب و مندهش شده از مجلس خارج می شود و سه مرتبه سر خود را به دیوار میکوبد. فاضل پس از چند روز عریضه ای حضور حضرت بهاءالله نوشته و از ایشان خواهش میکند که مقامشان را معرفی بفرمایند و حضرت بهاءالله در لوحی که به افتخار وی نازل می فرمایند مقام خویش را معرفی می نمایند و بدین ترتیب ملا محمد از سرگردانی نجات یافته و بشرف ایمان نائل شده و من بعد به اعلاء کلمة الله می پردازد. ایشان در سال 1291 در عکا بمحضر حضرت بهاءالله میروند و در این تشرف است که لوح حکمت به افتخار وی نازل می شود. آن فاضل جلیل علاوه بر تبحر در علوم و فنون حکمی و دینی و فن خطابه و سخنرانی، در خطاطی و موسیقی نیز مهارت داشت. وی در طول حیات خود متحمل بلایای فراوانی شده و عاقبت در نهم ذی الحجه 1309 ه. ق در بخارا به ملکوت ابهی صعود نمود.
Comments
رضا said:
تالیفی هم از ایشان به جامانده است؟
Add new comment