سید عبدالحسین صاحب الزمانی هو البهیُّ الاعلی اَکتُبُ بسمِ رَبّی الابهی کو بَرَد نامش از جهان غمها گر به دَریاق او بیابی دست وا رَهی از جمیع مرهم ها می زنم جام باده از عشقش فارغ از فرقه ها و مذهب ها فُزتُ فی ملةِ بهاءِ الله مِن اشاراتِ سَیّدِ البطحا وحده لا اله الّا هو اَلمعزٌّ المهیمنُ الابهی سر چه باشد؟ فدای هر نفسش عِرض و جان و مقام و منصب ها گر ز درگاه او بخواهی بار رَستن ات باید از جهنم ها رو به جناتِ تحتِها الانهار خُذ من السلسبیلِ وَ اشرَبها باب حق را نگر کزو سر زد فجر صادق ز ظلمت شبها طلعت مهدوی چو شد طالع زیر و رو شد تمام مکتبها یک «علی» و محمدش در پی صدهزارانش ابن ملجم ها جان به کف...