شرمساریای که من دارم
شرمساریای که من دارم مسعود لواسانی، روزنامهنگار ساکن ترکیه شش یا هفت ساله بودم و دست در دست پدر و مادر، در کوچههای پیچ در پیچ محله امامزاده یحیی، به سمت منزل پدر بزرگ میرفتیم. کوچههای باریک با جوی کوچکی که از میانشان میگذشت و بازارچه باغ «پِستهبک»، با آن سقفی که داشت و بوی شیرمال تازه را در خود نگه میداشت. نرسیده به کوچه پدر بزرگ، حمام قدیمیای قرار داشت که با ده – بیست پله به زیرزمین میرفت؛ همانجا که «مسعود کیمیایی»، صحنههایی از فیلم «قیصر» را در آن فیلمبرداری کرده بود. بالای سر حمام، مسجد محقر و کوچکی است که آن سالها، آقا آنجا نماز میخواند. آقا نام بزرگی داشت و در دنیایِ...