می توان بهتر بود، با خود و با دگران
من در این راه دراز، با همه همسفران
می توان بهتر بود
می توان بهتر بود
می توان بهتر بود، با خود و با دگران
من در این راه دراز، با همه همسفران
می توان بهتر بود
می توان بهتر بود
از دلی درد آلود با فقط یک لبخند
می توان درد زدود
پیر تنهائی را با نشستن به کنار
می شود مونس بود
می توان بهتر بود
می توان بهتر بود
خاطری غمگین را با نگاهی پر مهر
می توان شادان کرد
کودکی گریان را با کلامی شیرین
می شود خندان کرد
هر سحر وقت دعا رو به درگاه خدا
با دلی بی کینه صاف چون آئینه
می توان خواست از او
تا حق خلقش را ... پس ستاند
از...
می توان بهتر بود
می توان بهتر بود
می توان بهتر بود، با خود و با دگران
من در این راه دراز، با همه همسفران
می توان بهتر بود
می توان بهتر بود
Loading Video...
Download 7.MP3
Comments
soheil.ayoubi said:
افق said:
یک قسمت از متن انگار تشخیص داده نشده است.
من آن را اینطور می شنوم:
می توان خواست از او
تا همه خلقش را از ظلم و از ستم آزاد کند
Add new comment