در دیانت بهائی امر ازدواج بسیار مقدس شمرده شده و به آن توصیه گردیده است. امّا واجب نیست. حضرت عبدالبهاء می فرمایند: " تاسیس عائله خیلی مهم است. تا انسان جوان است ملتفت نمی شود ولی چون پیر شد خیلی افسوس می خورد ..."
در این امر (امر بهائی) حیات عائله باید مثل حیات ملائکه اسماء باشد. روحانیّت و سرور باشد. اتحاد و اتفاق باشد. مرافقت جسمانی و عقلانی باشد. خانه منظم و مرتب باشد. افکارشان مانند اشعه های شمس حقیقت و ستاره های روشن سماء باشد. چون دو مرغ بر شاخسارهای شجر وحدت و یگانگی بسرایند ..." ازدواج از نظر امر بهائی دارای دو جنبه است. جسمانی و روحانی. که ارتباط و اتحاد روحانی به مراتب مهم تر از ارتباط و اتحاد جسمانی است. روابط روحانی اتحادی همیشگی است. البته نا گفته نماند روابط جسمانی هم ارتباط محکمی دارد. هرگاه ارتباط و اتحاد از هر دو جنبه صورت گیرد آن اتحاد، اتحادی حقیقی است. زیرا ابدی می باشد. اگر ارتباط فقط جسمانی باشد موقت است زیرا اتحادی حقیقی است زیرا ابدی می باشد. اگر ارتباط فقط جسمانی باشد موقت است زیرا با فرا رسيدن مرگ از بین می رود. ولی ارتباط روحانی پس از صعود روح به عالم ملکوت باز هم ادامه دارد. زن و مرد باید همانند دو رفیق باشند مونس یکدیگر باشند. در غم و شادی یکدیگر سهیم باشند و باید برای ترقی یکدیگر سعی بسیار نمایند. باید بکوشند تا همانند دو کبوتر در آشیان خو آمیزش دل و جان نمایند اینست خوشبختی در دو جهان. بنابراین مهمترین مسئله در ازدواج بهائی رسیدن زن و مرد به مرحله رفاقت و وحدت روحانی است. حضرت عبدالبهاء می فرمایند "در بین خلق ازدواج عبارت از ارتباط جسمانی است. و این اتحاد و اتفاق موقت است. زیرا فرقت جسمانی عاقبت مقرر و محتوم است. ولکن ازدواج اهل بهاء باید ارتباط جسمانی و روحانی هر دو باشد ... پس باید اهل بهاء چون رابطه ازدواج در میان آید اتحاد حقیقی و ارتباط معنوی و اجتماع روحانی و جسمانی باشد تا در جمیع مراتب وجود و در جمیع عوالم الهی این وحدت حاصل گردد زیرا این وحدت حقیقی جلوه ای از نور محبة الله است."
در دیانت بهائی همواره ازدواج با اقوام دورتر بسیار پسندیده تر است و بهتر است تا حد ممکن با فامیل نزدیک ازدواج صورت نگیرد. زیرا هر چه پدر و مادر غریب تر باشند و حتی از طایفه های مختلف باشند. فرزندان قوی تر، سالم تر و با هوش تر می شوند. البته امروزه این امر از نظر علمی هم به اثبات رسیده مثلا ازدواج دختر عمو و پسر عمو توصیه نمی شود. همچنین بهائیان مجازند با غیر بهائی ازدواج کنند. هم دختر و هم پسر هر کدام می توانند با غیر بهائی ازدواج کنند.
شرایط ازدواج: اولین شرط ازدواج برای طرفین رسیدن به بلوغ شرعی می باشد که بلوف شرعی در دیانت برای دختر و پسر یکسان و آن پایان 15 سالگی می باشد و نامزد کردن قبل از بلوغ ممنوع است.
دیگر شرایط ازدواج رضایت پدر و مادر هر دو طرف (دختر و پسر) می باشد و هر کدام راضی نباشند (6 نفر دختر و پسر و والدین آن ها) عقد صورت نخواهد گرفت. این در صورت بهائی نبودن پدر و مادر نیز لازم و ضروری است.
هرگاه دو خانواده موافقت خود را برای ازدواج اعلان کردند و قرار ازدواج گذاشته شد و به فامیل و آشنایان اعلان گردید نامزدی به حساب می آید و دوران نامزدی بیشتر از 95 روز نمی تواند باشد و این مدت برای آشنایی بیشتر، آمادگی و فراهم آوردن وسایل ازدواج در نظر گرفته شده است و بیش از 95 روز قبل از نکاح (ازدواج) ذکر وصلت ممنوع است.
همچنین از عقد تا زفاف (رفتن دختر به خانه پسر) نباید فاصله باشد و دختر عقد شده نباید در خانه پدری اش بماند. بلکه همان شب بایستی به خانه همسرش برود. در هنگام عقد دختر و پسر باید هر کدام آیه ای تلاوت کنند.
دختر: انا کل لله راضیات و پسر: انا کل لله راضون
عاقد در دیانت بهائی می تواند مرد یا زن باشد و محدودیتی در جنسیت عاقد وجود ندارد.
مهریه در دیانت بهائی
مهریه عقد نقداً از طرف پسر به دختر تقدیم می شود و میزان مهریه در دیانت بهائی مشخص است و تجاوز از آن جائز نیست.
میزان مهریه: پسر روستا نشین یک تا پنج واحد نقره می دهد و پسر شهر نشین یک تا پنج واحد طلا.
هر واحد 19 مثقال است. حداقل یک واحد و حداکثر 5 واحد است و این میزان بستگی به استطاعت پسر و موافقت دو خانواده دارد. البته توصیه به قناعت دختر در گرفتن مهریه گردیده است و این امر بسیار پسندیده است که دختر به حداقل مهریه اکتفا کند و حداقل مهریه همان 1 واحد نقره است حتی برای شهرنشینان. در حال حاضر یک واحد نقره 25000 تومان و یک واحد طلا 1178000 تومان است.
برای مردان بهائی بیش از یک زن گرفتن نهی شده و صیغه (متعه) نیز حرام است. یعنی برای بهائیان حرام است که در آن واحد 2 همسر داشته باشند.
پس از عقد زن و مرد باید با نهایت مهربانی با یکدیگر زندگی مشترک را آغاز نمایند و با یکدیگر دوست و رفیق باشند و در تمام کارها با یکدیگر مشارکت و همکاری و هم فکري نمایند و همانند یک روح در دو بدن باشند و پس از آنکه صاحب فرزند شدند وظیفه دارند تا با همکاری یکدیگر او را خوب تربیت نمایند و لحظه ای در تعلیم و تربیت او کوتاهی ننمایند تا وی سبب افتخار و اشتهار آن عائله گردد. تربیت فرزند صالح و مومن و نیکوکار هدفی والا در ازدواج محسوب می گردد.
طلاق
دختر و پسر با هزاران امید زندگی مشترک خود را آغاز می کنند. امّا گاهی در زندگی مشترک نمی توانند به توافق رسیده و با آرامش زندگی را ادامه دهند و متاسفانه کراهت و ناراحتی به میان آمده و قادر به ادامه زندگی نخواهند. دیانت بهائی طلاق را حرام نمی داند اما مکروهیت این امر نازل شده و توصیه شده زن و مرد بیشترین تلاش را برای حفظ زندگیشان انجام دهند. امّا اگر کراهتی بوجود بیاید و ادامه زندگی برایشان قابل تحمل نباشد می توانند تقاضای طلاق کنند و این تقاضا می تواند از زن یا مرد هر کدام باشد فرقی نمی کند. از زمانی که تقاضای طلاق صورت می گیرد تاز مانی که حکم طلاق جاری شود یک سال فاصله است در طول این یک سال زن و مرد جداگانه زندگی می کنند و نباید رابطه زناشویی در میان باشد و مرد موظف است هر ماه مبلغی بابت نفقه به زن پرداخت نماید. حکمت این زمان در اینست که شاید رایحه محبتی بوزد و کراهت حاصله از بین برود. در طول این يک سال عصبانیت زن و مرد فروکش می کند و آرامش نسبی حاصل می گردد و می توانند با فکری باز تصمیم بگیرند نه در عصبانیت زیرا بارها دیده شده در عصبانیت انسان کارهایی انجام می دهد و تصمیماتی می گیرد و پس از فرو نشستن ناراحتی و عصبانیت تازه متوجه می شود چه کرده و پشیمان می گردد. ولی افسوس که در اغلب موارد پشیمانی سودی نخواهد داشت. اگر در طول یک سال بر سر تصمیمشان باقی بودند حکم طلاق جاری می گردد و پس از طلاق اگر دوباره تصمیم به ازدواج بگیرند باید دوباره عقد انجام گیرد و شرایط عقد کاملا اجرا شود.
در این امر (امر بهائی) حیات عائله باید مثل حیات ملائکه اسماء باشد. روحانیّت و سرور باشد. اتحاد و اتفاق باشد. مرافقت جسمانی و عقلانی باشد. خانه منظم و مرتب باشد. افکارشان مانند اشعه های شمس حقیقت و ستاره های روشن سماء باشد. چون دو مرغ بر شاخسارهای شجر وحدت و یگانگی بسرایند ..." ازدواج از نظر امر بهائی دارای دو جنبه است. جسمانی و روحانی. که ارتباط و اتحاد روحانی به مراتب مهم تر از ارتباط و اتحاد جسمانی است. روابط روحانی اتحادی همیشگی است. البته نا گفته نماند روابط جسمانی هم ارتباط محکمی دارد. هرگاه ارتباط و اتحاد از هر دو جنبه صورت گیرد آن اتحاد، اتحادی حقیقی است. زیرا ابدی می باشد. اگر ارتباط فقط جسمانی باشد موقت است زیرا اتحادی حقیقی است زیرا ابدی می باشد. اگر ارتباط فقط جسمانی باشد موقت است زیرا با فرا رسيدن مرگ از بین می رود. ولی ارتباط روحانی پس از صعود روح به عالم ملکوت باز هم ادامه دارد. زن و مرد باید همانند دو رفیق باشند مونس یکدیگر باشند. در غم و شادی یکدیگر سهیم باشند و باید برای ترقی یکدیگر سعی بسیار نمایند. باید بکوشند تا همانند دو کبوتر در آشیان خو آمیزش دل و جان نمایند اینست خوشبختی در دو جهان. بنابراین مهمترین مسئله در ازدواج بهائی رسیدن زن و مرد به مرحله رفاقت و وحدت روحانی است. حضرت عبدالبهاء می فرمایند "در بین خلق ازدواج عبارت از ارتباط جسمانی است. و این اتحاد و اتفاق موقت است. زیرا فرقت جسمانی عاقبت مقرر و محتوم است. ولکن ازدواج اهل بهاء باید ارتباط جسمانی و روحانی هر دو باشد ... پس باید اهل بهاء چون رابطه ازدواج در میان آید اتحاد حقیقی و ارتباط معنوی و اجتماع روحانی و جسمانی باشد تا در جمیع مراتب وجود و در جمیع عوالم الهی این وحدت حاصل گردد زیرا این وحدت حقیقی جلوه ای از نور محبة الله است."
در دیانت بهائی همواره ازدواج با اقوام دورتر بسیار پسندیده تر است و بهتر است تا حد ممکن با فامیل نزدیک ازدواج صورت نگیرد. زیرا هر چه پدر و مادر غریب تر باشند و حتی از طایفه های مختلف باشند. فرزندان قوی تر، سالم تر و با هوش تر می شوند. البته امروزه این امر از نظر علمی هم به اثبات رسیده مثلا ازدواج دختر عمو و پسر عمو توصیه نمی شود. همچنین بهائیان مجازند با غیر بهائی ازدواج کنند. هم دختر و هم پسر هر کدام می توانند با غیر بهائی ازدواج کنند.
شرایط ازدواج: اولین شرط ازدواج برای طرفین رسیدن به بلوغ شرعی می باشد که بلوف شرعی در دیانت برای دختر و پسر یکسان و آن پایان 15 سالگی می باشد و نامزد کردن قبل از بلوغ ممنوع است.
دیگر شرایط ازدواج رضایت پدر و مادر هر دو طرف (دختر و پسر) می باشد و هر کدام راضی نباشند (6 نفر دختر و پسر و والدین آن ها) عقد صورت نخواهد گرفت. این در صورت بهائی نبودن پدر و مادر نیز لازم و ضروری است.
هرگاه دو خانواده موافقت خود را برای ازدواج اعلان کردند و قرار ازدواج گذاشته شد و به فامیل و آشنایان اعلان گردید نامزدی به حساب می آید و دوران نامزدی بیشتر از 95 روز نمی تواند باشد و این مدت برای آشنایی بیشتر، آمادگی و فراهم آوردن وسایل ازدواج در نظر گرفته شده است و بیش از 95 روز قبل از نکاح (ازدواج) ذکر وصلت ممنوع است.
همچنین از عقد تا زفاف (رفتن دختر به خانه پسر) نباید فاصله باشد و دختر عقد شده نباید در خانه پدری اش بماند. بلکه همان شب بایستی به خانه همسرش برود. در هنگام عقد دختر و پسر باید هر کدام آیه ای تلاوت کنند.
دختر: انا کل لله راضیات و پسر: انا کل لله راضون
عاقد در دیانت بهائی می تواند مرد یا زن باشد و محدودیتی در جنسیت عاقد وجود ندارد.
مهریه در دیانت بهائی
مهریه عقد نقداً از طرف پسر به دختر تقدیم می شود و میزان مهریه در دیانت بهائی مشخص است و تجاوز از آن جائز نیست.
میزان مهریه: پسر روستا نشین یک تا پنج واحد نقره می دهد و پسر شهر نشین یک تا پنج واحد طلا.
هر واحد 19 مثقال است. حداقل یک واحد و حداکثر 5 واحد است و این میزان بستگی به استطاعت پسر و موافقت دو خانواده دارد. البته توصیه به قناعت دختر در گرفتن مهریه گردیده است و این امر بسیار پسندیده است که دختر به حداقل مهریه اکتفا کند و حداقل مهریه همان 1 واحد نقره است حتی برای شهرنشینان. در حال حاضر یک واحد نقره 25000 تومان و یک واحد طلا 1178000 تومان است.
برای مردان بهائی بیش از یک زن گرفتن نهی شده و صیغه (متعه) نیز حرام است. یعنی برای بهائیان حرام است که در آن واحد 2 همسر داشته باشند.
پس از عقد زن و مرد باید با نهایت مهربانی با یکدیگر زندگی مشترک را آغاز نمایند و با یکدیگر دوست و رفیق باشند و در تمام کارها با یکدیگر مشارکت و همکاری و هم فکري نمایند و همانند یک روح در دو بدن باشند و پس از آنکه صاحب فرزند شدند وظیفه دارند تا با همکاری یکدیگر او را خوب تربیت نمایند و لحظه ای در تعلیم و تربیت او کوتاهی ننمایند تا وی سبب افتخار و اشتهار آن عائله گردد. تربیت فرزند صالح و مومن و نیکوکار هدفی والا در ازدواج محسوب می گردد.
طلاق
دختر و پسر با هزاران امید زندگی مشترک خود را آغاز می کنند. امّا گاهی در زندگی مشترک نمی توانند به توافق رسیده و با آرامش زندگی را ادامه دهند و متاسفانه کراهت و ناراحتی به میان آمده و قادر به ادامه زندگی نخواهند. دیانت بهائی طلاق را حرام نمی داند اما مکروهیت این امر نازل شده و توصیه شده زن و مرد بیشترین تلاش را برای حفظ زندگیشان انجام دهند. امّا اگر کراهتی بوجود بیاید و ادامه زندگی برایشان قابل تحمل نباشد می توانند تقاضای طلاق کنند و این تقاضا می تواند از زن یا مرد هر کدام باشد فرقی نمی کند. از زمانی که تقاضای طلاق صورت می گیرد تاز مانی که حکم طلاق جاری شود یک سال فاصله است در طول این یک سال زن و مرد جداگانه زندگی می کنند و نباید رابطه زناشویی در میان باشد و مرد موظف است هر ماه مبلغی بابت نفقه به زن پرداخت نماید. حکمت این زمان در اینست که شاید رایحه محبتی بوزد و کراهت حاصله از بین برود. در طول این يک سال عصبانیت زن و مرد فروکش می کند و آرامش نسبی حاصل می گردد و می توانند با فکری باز تصمیم بگیرند نه در عصبانیت زیرا بارها دیده شده در عصبانیت انسان کارهایی انجام می دهد و تصمیماتی می گیرد و پس از فرو نشستن ناراحتی و عصبانیت تازه متوجه می شود چه کرده و پشیمان می گردد. ولی افسوس که در اغلب موارد پشیمانی سودی نخواهد داشت. اگر در طول یک سال بر سر تصمیمشان باقی بودند حکم طلاق جاری می گردد و پس از طلاق اگر دوباره تصمیم به ازدواج بگیرند باید دوباره عقد انجام گیرد و شرایط عقد کاملا اجرا شود.
Comments
آیدین نامور said:
سردبیر said:
نامی said:
رضا مشتاق said:
سحر said:
sepideh said:
دمتان گرم said:
وطن پرست از رشت said:
حمید said:
mehdi said:
بهاء said:
juji said:
سردبیر said:
سردبیر said:
saba said:
سردبیر said:
سردبیر said:
سردبیر said:
سردبیر said:
سردبیر said:
maryam replied:
سردبیر replied:
سعيد said:
farnaz replied:
Anonymous said:
farnaz replied:
Anonymous replied:
آرش said:
vajihe said:
سردبیر replied:
غزل said:
کیمیا said:
nargescaty said:
سردبیر replied:
محسن said:
Anonymous said:
....... said:
Anonymous said:
mohsen said:
۹۵۹۵ said:
با سلام.من تحقیقات عمده ای من باب دین شما کردم و دین شمارا برحق یافتم اما برای من یک موضوع روشن نشد و آن اینکه از دیدگاه حضرت باب الله ازدواج با محارم مشکلی ندارد حتی ازدواج با مادر.فقط ازدواج با زن بابا مورد نهی است.آیا این از منظر عقلی درست است که شخصی میتواند با مادر خود؛مادری که ۹ ماه در شکمش پرورش یافت و دوسال شیرش را خورد و تا قبل از بلوغ به او متکی بود با او ازدواج کند ولی نمی تواند با زن بابا که هیچ کاری در حق او نکرده ازدواج کند!!!!توجیه عقلی این حکم چیست چیست؟؟؟و در ثانی چرا باید شخصی که مرتکب عمل زنا شد صرفا باید به بیت العدل ۱۹ مثقال طلا بدهد و دفعه بعد دوبرابر آیا اقرار به گناه و برطرف کردن آثار این گناه صرفا با پول میسر است!؟ایا اقرار به گناه کرامت انسانی را خدشه دار نمیکند
admin replied:
دوست عزیز
متاسفانه علی رغم ادعایتان تحقیقی در آثار بهایی نکرده اید و صرفا برداشت نادرست ردیه نویسان را تکرار میکنید
در هیچیک از آثار حضرت باب سخنی از محارم در ازدواج بمیان نیامده یعنی حکم شریعت اسلام در این خصوص نسخ نگردیده و کما فی السابق است. در کتاب اقدس (از آثار حضرت بهالله) حرمت ازدواج با همسر پدر که در اسلام وجود دارد یادآوری شده و علت آن تقبیح ازدواج میرزا یحیی ازل با همسر پیشین حضرت باب است که پدر روحانی او محسوب میشده نه اینکه حیطه محارم در شریعت بهایی تنها به شخص بی ربطی مانند زن پدر محدود شده باشد
در مورد زنا حکم اسلام شلاق است که این حکم به پرداخت کفاره به صندوق عمومی جامعه تبدیل شده آیا کرامت انسانی با کتک خوردن بیشتر نقض میگردد یا با پرداخت جریمه؟؟
سام said:
سلام .ببخشید میخواستم بدونم من به عنوان یه پسر 29 ساله مجرد مسلمان از یه خانم 36 ساله بهایی که مطلقه هستند خوشم امده میخواستم بدونم اگر به ایشون پیشنهاد ازدواج بدم در ایین بهاییت اشکالی نداره برای موافقت کردن؟ممنون
ایرانی replied:
اشکال دینی نداره. ولی بستگی به موافقت فرد مقابل و موافقت والدین هر دو طرف میباشد. بدون رضایت هر کدام از 6 نفر (زوج-زوجه-پدر زوج-پدر زوجه-مادر زوج-
مادر زوجه) ازدواج قانونی نیست. مگر اینکه شخصی مفقود الاثر یا متوفی باشد.
در جواب سام
دوست said:
لطفا مطلبتون رو تصحیح بفرمایید در دیانت بهائی کسی به عنوان "عاقد" وجود ندارد که نوشته اید عاقد می تواند زن یا مرد باشد. در مراسم عقد بهائی عاقدی وجود ندارد که مثل سایر ادیان دختر و پسر را به عقد یکدیگر در بیاورد. در عقد بهائی خود زوج در حضور حداقل دو شاهد و نمایندۀ موسسات بهائی (محفل روحانی محلی و ...) آیه عقد را بر زبان می آورند ( آیه ای که نشان از تسلیم در برابر ارادۀ الهی دارد) و به این شکل ازدواجشان ثبت می شود. نمایندۀ محفل فقط شاهد این مراسم است و باید اطمینان حاصل کند که حداقل دو شاهدان در مراسم عقد حضور دارند و والدین نیز از ازدواج رضایت دارند. همین. و این فرد به هیچ وجه عاقد به معنایی که در عامه از این کلمه استنباط می شود نیست.
ایرانی replied:
تا جایی که من می دانم عاقد وجود دارد و می تواند هر فرد بهایی محترم و مورد اطمینان زوجین باشد و تعداد شاهدین تا جایی که من مطلع هستم 9 نفر فرد بالغ بالای 21 سال است و نه 2 نفر.
ELHAM said:
بهترين ديانتي كه من تونستم تو زندگيم بشناسم ديانت بهايي بود دين مهرباني صداقت درستي پاكي
و واقعا تشكر ميكنم از بهترين دوستم كه من رو با اين آيين الهي آشنا كرد و باعث افتخارم هست كه تا آخر عمرم در پيشبرد اهداف و اصلاح عالم بشريت و وحدت عالم انساني بكوشم
وحید said:
خیانت در ازدواج و یا در دیانت بهایی چه طور هست.
Add new comment