دکتر آریا حقگو

چندی پيش بنده قسمت هايي از لوح زيارت امام حسين را ترجمه و در صفحه شخصی ام در فيس بوك قرار دادم كه بسيار مورد توجه دوستان اعم از بهائی و مسلمان قرار گرفت. متعاقب آن سايت نگاه نو نيز فرازهايي از اين زيارت نامه نسبتاً طولاني را ترجمه و جهت استفاده فارسي زبانان منتشر نمود. اینجانب یادداشت کوتاهی در صفحه شخصی ام در فیس بوک منتشر نمودم و در آن به برخی نکاتی اشاره کردم که در رابطه با این زیارتنامه به ذهنم می رسید. انتشار این مطالب موجی از اظهار نظرهای هم میهنان را به راه انداخت و ده ها ای میل و پیام برای اینجانب ارسال گردید که حاوی نظرات متفاوت دوستان در رابطه با موضوع ارتباط بین دیانت بهائی و امام سوم شیعیان بود. بر همین اساس بر آن شدم تا با پژوهشی مفصل تر در نصوص و آثار بهائی، نقش حسین ابن علی در دیانت بهائی را با دقت و جزئیات بیشتری بررسی نمایم. آنچه از نظرتان خواهد گذشت، برداشت اینجانب از این موضوع با توجه به مطالعات صورت گرفته می باشد که بی شک همچون گذشته در معرض نقد علمی و منطقی دوستان و همراهان گرامی قرار دارد.
به نظر می رسد که حسین ابن علی در دیانت بهائی به دلایل زیر دارای نقشی خاص و برجسته در میان تمام اولیاء الهی پیش از ظهور این آئین می باشد:

1- نقش حسین ابن علی در آغاز دور جدید

حسین ابن علی از سه جهت در رابطه با آغاز دور جدید که شامل اعلام رسالت علی محمد شیرازی(باب) و حسینعلی نوری(بهاءالله) است، نقشی اساسی داشته و بی شک از این نظر موقعیتی ویژه در این دور دارد:
اولاً سید علی محمد شیرازی از نسل حسین ابن علی و از نوادگان ایشان است. بی تردید اگر این رابطه نسبی وجود نداشت، باب به این مقام مبعوث نمی گشت زیرا مطابق عقیده شیعیان که مورد قبول بابیان و بهائیان نیز هست، قائم باید از نسل امام حسین و از نوادگان وی باشد و این خود یکی از نشانه های صدق دعوی او است. بنابراین رابطه نسبی باب با حسین ابن علی نقشی اساسی در آغاز دور جدید ایفاء می نماید. تولد این فرزند موعود از نسل حسین ابن علی پایان بخش دور قبلی و آغازگر دور جدید است و از همین رو اهمیت فراوانی دارد. به دنیا آمدن سید علی محمد شیرازی در خاندان حسین ابن علی به خودی خود به معنای آغاز دور جدید است و از این منظر این تولد از آن نسل واجد اهمیت ویژه ای در تاریخ ادیان می باشد. به عبارت دیگر همانطور که تولد پیامبر اسلام به خودی خود بیانگر آغاز دور جدیدی در کور ادیان ابراهیمی بود، به دنیا آمدن باب از نسل امام حسین هم بیانگر پایان دوره ادیان ابراهیمی از سلاله ابراهیم و هاجر و بشارت به ظهور پیامبری از سلاله ابراهیم و قطوره است. به عبارت روشن تر تولد باب از نسل حسین ابن علی که خود از نسل ابراهیم و هاجر است و اعلام رسالت وی و بشارت دادن وی به بهاء الله به عنوان حلقه ای ضروری در اتصال زنجیره ادیان ابراهیمی می باشد. باب در واقع نقش واسطه انتقال سلسله پیامبران از خاندان ابراهیم و هاجر به نسل دیگری از ابراهیم را ایفا می نماید و اگر باب از نسل حسین ابن علی نبود، نمی توانست چنین نقشی را ایفاء نماید. رابطه نسبی باب با حسین ابن علی به او این مشروعیت را می بخشید که پایان سلسله پیامبران در خاندان خود و ظهور پیامبرانی که از این خاندان نیستند را اعلام نماید. باب در واقع تنها کسی بود که می توانست فرآیند انتقال پیامبری از خاندان منتسب به ابراهیم را به فردی ایرانی را تکمیل نماید که منتسب به زرتشت و یزدگرد ساسانی و ابراهیم است. در واقع با ظهور آئین بهائی، پیامبری به جهانیان معرفی شد که هر دو شاخه پیامبری را از نظر نسب در خود جمع می نمود. نسب بهاء الله از یک سو به ابراهیم می رسد و از سوی دیگر به زرتشت و از همین رو ظهور وی از نظر تاریخ ادیان نیز نقطه عطفی به شمار می آید.

ثانیاً شهادت باب به عنوان یکی از فرزندان امام حسین و تکرار فاجعه ای که در رابطه با حسین اتفاق افتاده بود در مورد وی، اهمیت بسیار زیادی در رابطه با ظهور دیانت بهائی دارد. کشته شدن باب به عنوان فردی که در زمان خود به عنوان فردی صالح از خاندان حسین شناخته می شد، وجدان های بسیاری از مسلمانان شیعه را متوجه تداوم انحرافی تاریخی در اسلام نمود. بسیاری از شیعیان متوجه شدند که خط توسل حاکمان زورگو و دنیاطلب به دین اسلام برای سرکوب حقیقت ادامه دارد و همانطور که حسین ابن علی توسط شقی ترین افراد زمان خود به اسم حفط اسلام کشته شد، یکی از فرزندان وی نیز بعد 1200 سال در جامعه ای که ادعا می کرد حسینی است نه یزیدی، به همان شیوه به شهادت رسید. این موضوع اذهان شیعیان را بیش از پیش متوجه لزوم فاصله گرفتن از تعالیم اسلام دروغین و انتظار برای ظهور امری جدید نمود. در قسمت دوم این یادداشت در این رابطه بیشتر توضیح خواهیم داد.

ثالثاً سید علی محمد شیرازی با رابطه ای که در عالم رویا با جدش حسین ابن علی برقرار نمود، از رسالت ویژه خود و مقام و موقعیتی که در بین نوادگان وی از آن برخوردار بود، آگاه گردید. به عبارت دیگر نخستین سفیر عالم حق به سوی باب برای آگاه ساختن وی از آغاز دور جدید حسین ابن علی بوده است. این رابطه در میان تمام پیامبران بسیار استثنائی و جالب توجه است زیرا باب نخستین پیامبری است که از سوی یکی از مظاهر الهی پیش از خود به طور مستقیم رسالت خود را دریافت می نماید. البته کیفیت این ارتباط و چگونگی اعلام رسالت به حضرت باب از سوی امام حسین بر کسی روشن نیست زیرا اینگونه مسائل اصولاً خارج از حیطه درک توسط غیر اولیاء الهی است و قابل توصیف با کلمات و تجسم با ذهن مادی نیست. اما آنچه به طور یقین مشخص است این است که باب توسط امام حسین از مقام و رسالت خود آگاه می شود و گنج نهفته در ضمیر علی محمد شیرازی توسط امام حسین برای وی آشکار می گردد.

2- نقش حسین ابن علی در لزوم و ضرورت ظهور دیانت بهائی

قیام حسین ابن علی و کشته شدن او به دست مردم زمانش اهمیت بسیار ویژه ای در لزوم ظهور دیانت بهائی دارد که متاسفانه تا کنون مورد توجه هیچ یک از پژوهشگران ادیان قرار نگرفته است. نویسنده مدعی است که اگر این قیام صورت نمی گرفت و حسین ابن علی با آن وضع فجیع به شهادت نمی رسید، دیانت بهائی زمینه و ضرورت ظهور نمی یافت. قیام حسین ابن علی و کشته شدن او به معنای پایان عصر شمشیر در دین اسلام و آغاز عصر دعوت مردم به دین بر اساس عقلانیت و منطق است. حسین با کشته شدن خود بهای سنگین انتقال از عصر شمشیر به عصر گفتمان عقلانی را پرداخت و برای همیشه مسیر دعوت به دین و تعالیم الهی را از مسیر شمشیر زنان و زورمداران جدا نمود. کشته شدن حسین به دست دستگاه خلافت اسلامی که مدعی ترویج دین اسلام با شمشیر بود، برای همیشه مشروعیت توسل به شمشیر و زور برای ترویج دین را از بین برد زیرا نمونه ای بی بدیل و برهانی قاطع بر باطل بودن این شیوه ارائه داد. شهادت حسین ابن علی نشان داد که شمشیر اسلام سر فرزند پیامبر اسلام را هم می برد و سپاهی که به ظاهر زیر پرچم اسلام و قرآن جمع شده اند، قرآن ناطق و مظهر تجلی اسلام را هم به فجیع ترین شکل ممکن به قتل می رسانند. لذا مسیر اسلام واقعی از مسیر زور و شمشیر جدا گشت و مشروعیت توسل به زور برای دعوت به اسلام برای همیشه زیر سوال رفت. به دلیل همین تفاوت رویکرد اساسی است که هیچ از امامان شیعه پس از واقعه کربلا حاضر به قیام مسلحانه یا نقش داشتن در قدرت های متوسل به زور و شمشیر نشدند. علی ابن حسین در قیام مختار نقشی ایفا ننمود و جعفر ابن محمد حاضر به قبول رهبری قیام علیه امویان نگشت و علی ابن موسی ولایت عهدی مامون عباسی را به شرطی قبول کرد که در اداره حکومت هیچ نقشی نداشته باشد.

از همین جا ضرورت ظهور دیانت بهائی کاملاً آشکار می گردد. چنین اسلامی که از یک طرف در آن حکم جهاد و شمشیر به صراحت ذکر شده و از طرف دیگر پیشوایان واقعی آن حاضر به توسل به این حکم نیستند باید با دین جدیدی جایگزین شود که صراحتاً این حکم را نسخ و آن را با دعوت به به عقلانیت و صلح جهانی جایگزین می نماید. البته این معنای جنگ طلب بودن اسلام و یا عدم دعوت آن به عقلانیت نیست. اسلام به حکم ضرورت زمان ظهور خود که عصر شمشیر و لشگرکشی بوده است، باید برای دفاع از خود در برابر حمله نظامی دشمنان بشریت، مسلمانان را تشویق به جهاد و دفاع مسلحانه از دین می نمود اما این حکم با تنومند شدن درخت اسلام و مصون شدن آن از نابودی به واسطه توسل به زور ضرورتش را از دست داد و به ابزاری در دست مدعیان دروغین اسلام برای کشورگشایی و خون ریزی و دنیاطلبی تبدیل شد. امام حسن به قیام خود و شهادتش بهای بسیار سنگین جدا کردن راه تعالیم الهی از خون ریزی و آدم کشی را پرداخت اما حکم جهاد و توسل به زور به دلیل تصریح قرآن در اسلام باقی ماند. به همین دلیل لازم بود که دیانتی جدید در عصری جدید جایگزین اسلامی شود که جز پوسته ای ظاهری، چیزی از آن نمانده بود. دیانت بهائی بر اساس مسیر جدیدی که امام حسین در تاریخ بشریت برای دریافت تعالیم الهی گشود ظاهر گردید. بر همین اساس حسین ابن علی نقشی اساسی در فراهم کردن زمینه برای ظهور این دیانت و برجسته کردن ضرورت ظهور امر جدید ایفاء نمود.

در میان انبوه تعابیر به کار رفته در آثار بهائی راجع به امام حسین، دقت در یک نص نازله از قلم اعلی بیش از هر چیز موید این ادعا است که شهادت حسین ابن علی زمینه ساز ظهور امر بهائی است. جمال اقدس می فرمایند: “و ما سمعت فی خليل الرّحمن انّه حق لا ريب فيه مأمور شدند بذبح اسمعيل تا آنکه ظاهر شود استقامت و انقطاع او در امر اللّه بين ما سواه و مقصود از ذبح او هم فدائی بود از برای عصيان و خطاهای مَن علی الأرض چنانچه عيسی ابن مريم هم اين مقام را از حق جلّ و عزّ خواستند و همچنين رسول اللّه حسين را فدا نمودند احدی اطّلاع بر عنايات خفيّه حق و رحمت محيطه او نداشته و ندارد نظر بعصيان اهل عالم و خطاهای واقعه در آن و مصيبات وارده بر اصفيا و اوليا جميع مستحق هلاکت بوده و هستند ولکن الطاف مکنونه الهيّه بسببی از اسباب ظاهره و باطنه حفظ فرموده و ميفرمايد تفکّر لِتَعرفَ و کُن من الثّابتين ...” . آن گناه و انحرافی که بواسطه آن تمام افراد روی زمین مستحق هلاکت و نابودی بودند اما امام حسین با خون خود و شهادتش آن را اصلاح نمود، چه بوده است؟ پاسخ روشن است: توسل به زور و خون ریزی و آدم کشی به اسم دین و تعالیم الهی. اگر امام حسن با خون پاک خود جلوی این انحراف را نمی گرفت، نسل بشر در آتش جنگ های فرقه ای و مذهبی می سوخت اما واقعه کربلا باعث گردید که بسیاری به فکر فرو روند و نسبت به حقانیت و مشروعیت توسل به زور به نام اسلام تردید نمایند و همین موضوع باعث شد که در میان اهل عالم عده ای منتظر ظهور دیانتی شوند که در آن ترویج تعالیم الهی از راه توسل به زور ممنوع است. شهادت امام حسین با آن وضع فاجعه بار، جان های پاک را مستعد فاصله گرفتن از حکم شمشیر و پذیرش ندای الهی صلح جهانی و ترک تعصب و مطابق دین با عقل نمود. بهاءالله در لوح سیدالشهداء يكي از علت وجودی امر بهائي را وجود امام حسين اعلام مي كنند و صراحتاً مي فرمايند كه اگر امام حسين نبود اين امر مقدس در افق اعلي ظاهر نمي گشت.

کشته شدن حق(حسین ابن علی) در واقعه کربلا باعث به جریان افتادن سنت بی بدیل الهی در رابطه با ظهور مجدد حق گردید زیرا سنت الهی این است که دشمنان حقیقت و سعادت بشریت نتوانند با کشتن مظهر الهی راه حق را مسدود نمایند. لذا ظهور دیانت بهائی نتیجه طبیعی و اثر ذاتی کشته شدن امام حسین به عنوان ظهور حق در دعوت مردم به عقلانیت است. به همین دلیل بهاء الله می گوید: " ثم اِعلَموا یا مَلاء الاعجام بِانّکم لَو تَقتلوننی یَقوم الله احداً مَقامی هذه مِن سُنَه الله التّی قَد خَلت مِن قَبل . . .".

3- رابطه شخص بهاء الله با امام سوم شیعیان

با مطالعه نصوص بهائی متوجه رابطه ای خاص بین شخص حسینعلی نوری با حسین ابن علی می شویم. بهاءالله صراحتاً خود را بازگشت حسین ابن علی می شمارد. این تعبیری بسیار استثنائی است بر همین اساس باید دید که چه چیز باعث چنین تعبیری در بیان مبارک شده است.
اولاً باید دانست که بهاء الله امام حسین را دارای موقعیت و قدرت ویژه ای در بین مظاهر الهی می داند. جمال اقدس توضیحی در رابطه با ویژگی هایی که باعث این تمایز شده است ارائه نمی نمایند و همین امر بر رمزآلود بودن رابطه خاص بهاء الله با امام حسین می افزاید.
ثانیاً حضرت بهاء الله در الواح و خطابات خود كمتر كسي را مي ستايند و اصولاً روش ايشان مدح اشخاص در الواح نيست اما يكي از موارد بسيار استثنائي كه ايشان زبان به مدح كسي مي گشايند در رابطه با امام حسين است آن هم با تعابيري بسيار صريح و البته بسيار قوی. همین موضوع بیانگر رابطه ای خاص بین این دو شخصیت است.
ثالثاً به صورت كاملاً استثنائی بهاء الله در لوح سید الشهداء به عزاداري براي امام حسين می پردازد و از تعابير بسيار سوزناكی براي اين مصيبت استفاده مي نمايد.
رابعاً نام حضرت بهاء الله "حسين علي" بوده است. بی شك اين نامگذاري امري اتفاقی نبوده بلكه همنام بودن پيامبر امر بهائي با امام حسين نشان از رابطه اي خاص بين اين دو فرد دارد. زيارتی كه يك حسين مظهر الهي براي يك حسين ديگر كه او هم مظهر الهي در يك زمان ديگر بوده است، كاملاً جنبه استثنائی در تاريخ دارد و اینکه مظهر دوم خود را بازگشت مظهر اول بنامد بیانگر رابطه ای بسیار ویژه بین این دو است.
خامساً اصولاً حضرت بهاء الله كسي را زيارت نمي كردند و در آثار ايشان به جز زيارت امام حسين هيچ موردي ديده نمي شود كه ايشان كسي را به اين صورت زيارت نموده باشند. اصولاً بحث زيارت نمودن به دليل انحرافات و خرافات فراواني كه در آن ايجاد شده است در ديانت بهائي امري ممدوح نيست اما در رابطه با امام حسين به طور كاملاً استثنايي خود بهاء الله اهل بهاء را به زيارت ايشان با اين اين زيارتنامه دعوت مي نمايد.

حضرت ولی امرالله در نامه ای که به دستور ایشان توسط یکی از منشیان ایشان نوشته شده است، پرده از بخشی از راز این رابطه ویژه برمی دارد. ایشان استفاده از تعبیر رجعت حسین توسط بهاء الله را بیانگر تجلی صفات خاص و قدرت ویژه امام حسین در میان مظاهر الهی در شخصیت بهاء الله می دانند.

به نظر نگارنده بخشی از اسرار این رابطه ویژه را نیز باید در رسالت تاریخی مشترکی جستجو نمود که این دو مظهر الهی در تاریخ بشریت بر عهده داشته اند. هر دو این مظاهر الهی منادی صلح و عقلانیت برای بشریت بوده اند و ظهور ایشان نقطه عطفی در تاریخ بشریت در رابطه با فاصله گرفتن از خشونت و تعامل با هم نوعان بر اساس روح و ریحان بوده است.

به هر روی مساله رابطه ویژه بین این دو مظهر الهی باید مورد توجه مریدان این دو تجلی حق قرار گیرد و محملی باشد برای جستجو پیام واقعی این مظاهر الهی برای بشریت. امید است این نوشته قدمی در این راه بوده باشد.

سایر دسته بندیها

Comments

Anonymous's picture

Anonymous said:

its very good
Anonymous's picture

Anonymous said:

متشکرم.قابل تامل بود.
Anonymous's picture

Anonymous said:

جناب دکتر حقگو با نهایت احترام به تحقیق و نظر جنابعالی باید باطلاع شما برسانم مطلب شما از نظر اصول اعتقادی دیانت بهایی مغایر میباشد ما معتقدیم جمیع مظاهر ظهور الهی از عالم امر بوده و تفاوتی مابین انها نیست چون همگی از عالم امرند .ولی کاملا با اشخاصی که به پیامبری مبعوث نشده اند حتی در ذات متفاوتند و دارای عصمت موهوبیند لذا با همه افراد بشری حتی امامان قابل مقایسه نیستند .هرمظهر ظهوری چون خورشید مورث گرمای وجوداند ولی امامان از نور مظاهر ظهور منعکس میکنند چون اقمار مانند ماه در هنگام شب و غیبت مظاهر ظهور کمی روشنایی را منعکس میکنند واین مقدار بسته به خلوص قلبی امامان متفاوتند که تا چه حد اینه قلب صافی داشته باشند ولی هرگز این افراد و امامان که دارای عصمت اکتسابی از مظاهر ظهورند با مظاهر ظهور قابل مقایسه نیستند .موارد ذکر شده فوق در جای جای الواح و بیانات امر بهایی به فراوانی یافت میشود.وبهمین دلیل درتناقض با موارد شما قراردارد اینکه فرض کنیم حضرت بهاالله و امام حسین ویا مقامشان بگونه ای در ارتباط باشد قابل اثبات نیست واینکه جمال مبارک زیارتنامه حسین بن علی نازل فرمودند ومقام حسین را به زیباترین ابیات ستودند تا جاییکه به خاطر شهادت بین ک و ن وخلقت اختلاف و انشقاق افتاد و اینکه ما بخواهیم این کلمات را با عقل امروز بشری توجیح و توصیف نماییم قطعا دچار اشتباه شده و مسلما بعدا پشیمان خواهیم شد.امیدوارم توانسته باشم قدری به وضوح مطلب کمک کرده باشم.برای شما جناب حقگوی عزیز ارزوی خیر وسلامتی دارم.
Anonymous's picture

Anonymous said:

جناب دکتر حقگو با نهایت احترام به تحقیق و نظر جنابعالی باید باطلاع شما برسانم مطلب شما از نظر اصول اعتقادی دیانت بهایی مغایر میباشد ما معتقدیم جمیع مظاهر ظهور الهی از عالم امر بوده و تفاوتی مابین انها نیست چون همگی از عالم امرند .ولی کاملا با اشخاصی که به پیامبری مبعوث نشده اند حتی در ذات متفاوتند و دارای عصمت موهوبیند لذا با همه افراد بشری حتی امامان قابل مقایسه نیستند .هرمظهر ظهوری چون خورشید مورث گرمای وجوداند ولی امامان از نور مظاهر ظهور منعکس میکنند چون اقمار مانند ماه در هنگام شب و غیبت مظاهر ظهور کمی روشنایی را منعکس میکنند واین مقدار بسته به خلوص قلبی امامان متفاوتند که تا چه حد اینه قلب صافی داشته باشند ولی هرگز این افراد و امامان که دارای عصمت اکتسابی از مظاهر ظهورند با مظاهر ظهور قابل مقایسه نیستند .موارد ذکر شده فوق در جای جای الواح و بیانات امر بهایی به فراوانی یافت میشود.وبهمین دلیل درتناقض با موارد شما قراردارد اینکه فرض کنیم حضرت بهاالله و امام حسین ویا مقامشان بگونه ای در ارتباط باشد قابل اثبات نیست واینکه جمال مبارک زیارتنامه حسین بن علی نازل فرمودند ومقام حسین را به زیباترین ابیات ستودند تا جاییکه به خاطر شهادت بین ک و ن وخلقت اختلاف و انشقاق افتاد و اینکه ما بخواهیم این کلمات را با عقل امروز بشری توجیح و توصیف نماییم قطعا دچار اشتباه شده و مسلما بعدا پشیمان خواهیم شد.امیدوارم توانسته باشم قدری به وضوح مطلب کمک کرده باشم.برای شما جناب حقگوی عزیز ارزوی خیر وسلامتی دارم.
Anonymous's picture

Anonymous said:

من دوست دارم بادیانت بهایی اشناشوم راهنماییم کنید
سردبیر's picture

سردبیر replied:

دوست گرامی در سایت آئین بهائی اطلاعات نسبتا متنوعی درباره این دیانت وجود دارد که میتوانید با توجه به زمینه مورد علاقه تان به بخشهائی مانند تاریخ، اصول اعتقادی ، تعالیم و احکام و ... مراجعه نمائید. اگر نیاز به اطلاعات کلی و اجمالی دارید در قسمت کتابخانه به بخش معرفی دیانت بهائی رجوع نمائید و کتب و مقالات این بخش را مطالعه کنید. کتاب " آئین بهائی نگرشی کوتاه به تاریخ و تعالیم" برای شروع مناسب است http://aeenebahai.org/taxonomy/t/205 اگر در مطالعاتتان با سوال و یا ابهامی مواجه شدید میتوانید از طریق همین آدرس ایمیل با ما مطرح نمائید موفق باشید
پيام آرين's picture

پيام آرين said:

جناب حقگو با عرض درود و أدب. جنابعالى ذكر فرموديد كه اين مقاله برداشت شخصى شما ميباشد لهذا قصد اين حقير نقد بر برداشت شخصى شما نمى باشد زيرا عقائد شخصى افراد قابل احترام و تعمق است و بنده نيز منتقد نيستم. مطالبى كه در ادامه ذكر ميگردد براى خوانندگان گرامى اين مقاله بيان مى شود تا مقاله شما را ديدگاه ديانت بهائى تصور نكنند و البته هر كس مى تواند دريافت و فهم شخصى از آثار بهائى داشته باشد. ١- از متن؛ "بی تردید اگر این رابطه نسبی وجود نداشت، باب به این مقام مبعوث نمی گشت." لازم بذكر است كه بنا به نصوص بهائى خداوند مظهر يفعل ما يشاء است و هرگاه اراده بفرمايد، هر كسى را ميتواند به عنوان مظهر امر خود انتخاب نمايد و همچنين رابطه نسبى شرط بعثت نمى باشد و حتى زمانى كه واقعه اى بر خلاف وعده الهى به وقوع بپيوند "بدا" ناميده ميشود. پس هر گاه قائم موعود بدون نسب ناسوتى ظاهر ميگشت باز هم قائم موعود بود و بندگان ميبايست به آيات و بينات او ايمان مى آوردند نه نسب او. پس ذكر "بى ترديد" و "مبعوث نمى گشت" شايد محدود كردن اراده خداوند به نظر برسد. ٢- گذشته از اين مطلب كه ( از متن؛ "حلقه ای ضروری در اتصال زنجیره ادیان ابراهیمی") هيچ ضرورتى به اتصال يا وجود حلقه اى براى انتقال ديده نمى شود، اين سؤال مطرح است كه چرا يك مظهر مستقل الهى بايد محدود به انتساب ناسوتى به حضرت سيّد الشّهدا باشد تا توانايى انجام كارى را پيدا كند؟ از متن؛ "اگر باب از نسل حسین ابن علی نبود، نمی توانست چنین نقشی را ایفاء نماید".؟؟ و آيا مظهر ظهور مشروعيت را از رابطه نسبى دريافت مى كند يا از وجود خود كه همان مشيت أوليه است و كل پيامبران در اين مقام روحانى يك وجود محسوب مى گردند؟ از متن؛ "رابطه نسبی باب با حسین ابن علی به او این مشروعیت را می بخشید"؟؟ ٣- از متن؛ "باب نخستین پیامبری است که از سوی یکی از مظاهر الهی پیش از خود به طور مستقیم رسالت خود را دریافت می نماید" البته فرموده ايد كه كيفيت ارتباط براى فهم بشرى ما قابل درك نيست امّا در ادامه بيان داشته ايد كه: "آنچه به طور یقین مشخص است این است که باب توسط امام حسین از مقام و رسالت خود آگاه می شود و گنج نهفته در ضمیر علی محمد شیرازی توسط امام حسین برای وی آشکار می گردد" لازم بذكر است كه حضرت اعلى در صحيفه عدليه اين حالت را نوشيدن هفت جرعه از دم مطهر حضرت سيد الشّهدا در عالم رويا بيان فرموده اند و در اين خصوص حضرت ولى عزيز امرالله در God Passes By در صفحه ٩٣ اين خواب را مانند تشبيهات در مورد نزول وحى در اديان گذشته قابل تأمل و تأويل دانسته اند مانند تقابل حضرت موسى با آتش فروزان، هفت روياى حضرت زرتشت، حلول كبوتر در حضرت مسيح و ظهور جبرئيل در غار حرا. به هر حال مراد از حضرت سيد الشّهدا حقيقت الهى ايشان است و به اعتبار كلى حسين موعود يعنى حضرت بهاءالله و به اعتبار خاص مشيت اوليّه كه همان عالم امر است و در وجود خود حضرت اعلى معنى مى يابد و با توجه به نصوص بهائى رابطى بين عالم حق و امر وجود ندارد كه حضرت سيد الشّهدا اين نقش را داشته باشند بلكه تجلّى، تجلّىِ صدورى و بى واسطه است. ٤- در قسمت دوم از متن؛ "قیام حسین ابن علی و کشته شدن او به معنای پایان عصر شمشیر در دین اسلام و آغاز عصر دعوت مردم به دین بر اساس عقلانیت و منطق است" اين بيان شما با آموزه هاى بهائى سنخيتى ندارد زيرا إبلاغ ديانت اسلام از ابتدا بر أساس عقلانيت و منطق بوده است و بنابر فرموده حضرت عبدالبهاء در مفاوضات مبارك حضرت رسول به مدت ١٣ سال در تحت انواع محن و بلايا مردم را به دوستى و محبّت و ديانت بر أساس عقلانيت و منطق دعوت نمودند و مجبور به هجرت از وطن مألوف شدند و بعد از يورش و تعقيب دشمنان مجبور به دفاع گشتند و اگر اين جنگهاى دفاعى نبود ظلمى آشكار بر زنان و كودكان و عموم مؤمنين واقع ميگشت. از ابتدا اجبارى در دين نبوده است ( لا اكره في الدين ) ( لكم دينكم و لى الدين ) پس حضرت امام حسين اگر ميخواستند به تعبير شما عصر شمشير را خاتمه دهند هرگز دست به شمشير نمى بردند بلكه ايشان قيام فرمودند و با مظلوميت، آزادگى و شرف و استقامت و وفاى به عهد را به أشد ضياء ظاهر فرمودند. ايشان نداى استمداد كوفيان را بار ديگر مانند اب بزرگوارشان لبيك گفتند و با آنكه از عاقبت كار با خبر بودند با مؤمنين با عدالت برخورد كردند تا خود به كذب ادعا و ايمانشان واقف گردند و به سوى كوفه روانه شدند و در صحراى كربلا با كلمه هل من ناصر ينصرنى حجت را بر بى وفايان تمام كردند تا مقام مقربين تميز داده شود. آن شمشيرى كه در طول تاريخ بر سر مظلومان فرود آمده شمشير اسلام نبوده كه دوره اش با شهادت سيد الشّهدا پايان پذيرد و نص قرآن مجيد در مورد دفاع و جهاد نيز ١٢٠٠ سال قبل از قيامتش نمى توانست كه نا كار آمد باشد. ٥- در قسمت سوم، از متن؛ "بهاءالله صراحتاً خود را بازگشت حسین ابن علی می شمارد. این تعبیری بسیار استثنائی است" حضرت بهاءالله خود را صراحتاً مظهر ظهور كلى الهى دانسته اند به عبارت ديگر خود را رب الجنود، شاه بهرام، كريشنا، بوداى پنجم، بازگشت مسيح، رجعت حسينى و بطور كل آن موعودى كه أقوام مختلفه با اسامى مختلف منتظر ظهورش در آخر الزمان بوده اند و ذكر نام سيد الشّهدا در اين ليست اشاره به انتظار بعضى از فرق اسلام است. اين تعبير بسيار استثنائى در حق تمام آن جواهرات وجود صادق است و البته اين منت و شرفيست كه حق جل جلاله بر حضرت سيد الشّهدا نهاده كه ظهور حضرت بهاءالله كه به اشاره قرآن مجيد لقاء الله است به رجعت روحانى آن طلعت بى مثال نيز تعبير گردد. از متن؛ "اولاً باید دانست که بهاء الله امام حسین را دارای موقعیت و قدرت ویژه ای در بین مظاهر الهی می داند. جمال اقدس توضیحی در رابطه با ویژگی هایی که باعث این تمایز شده است ارائه نمی نمایند و همین امر بر رمزآلود بودن رابطه خاص بهاء الله با امام حسین می افزاید" اگر جمال أقدس أبهى خود توضيحى نفرموده اند پس اين وجه تمايز از كجا آشكار ميگردد؟ به باور اين حقير مقام والاى حضرت سيد الشّهدا خارج از حدّ توصيف است اما با توجه به هدايات حضرت عبدالبهاء هيچگاه ائمه اطهار صلوات الله عليهم أجمعين در زمره مظاهر ظهور الهى مانند حضرت مسيح، محمد، اعلى و بهاءالله نميباشند و حضرتشان مستضيء از نور محمدى بودند. عنايات حضرت بهاءالله به وجود مقدس حضرت سيد الشّهدا در تجليل مظلوميت ايشان و باالأخص اشاره به مظالميست كه بر وى و اهل بيت مباركش روا داشتند و همچنين بيدارى مردم از خواب غفلت است كه بار ديگر به رأى العين مظالم لا تعد و لا تحصى را بر حضرت نقطه اولى و بر حضرت بهاءالله و عائله مباركشان ناظر باشند. از آنروست كه در مقامى ميفرمايند "حسين بر مظلوميتم گريست". چكيده مطلب آنكه بنابر نصوص بهائى روابط نسبى جسمانى مورد توجه نمى باشد آنچه منظور هياكل مقدسه است ارتباطات روحانى است. با سپاس و آرزوى موفقيت براى جنابعالى.

Add new comment

Image CAPTCHA
سایت آئین بهائی با کمال سرور به استحضار هم وطنان عزیز و شریف در ایران و خارج ایران می رساند که امکانی را فراهم نموده است تا همه فارسی زبانان اعم از ایرانی و غیر ایرانی بتوانند برای مطالعه و تحقیق درباره امر بهائی به صورت آنلاین و از طریق نرم افزار اسکایپ سلسه کتب روحی را مطالعه نمایند.
برای توفیق در این امر کافی است نرم افزار اسکایپ را روی گوشی و یا کامپیوتر خود داشته باشید. این امکان جدید از آن جهت اهمیت دارد که دوستان عزیز فارسی زبان در سراسر عالم به خصوص در کشور مقدس ایران در تمام شهرها و روستاهای دوردست که امکان تماس با جامعه بهائی را ندارند می توانند از این طریق به صورت آنلاین و امن با یکی از راهنمایان بهایی کتب روحی را در گروه مطالعه نمایند.
از دوستان علاقه مند تقاضا می نماییم آدرس یا آی دی اسکایپ خود را از طریق مکاتبه با ایمیل سایت آئین بهائی به آدرس info@aeenebahai.org در اختیار ما قرار دهند. سایت آیین بهائی نحوه شروع دوره مطالعات کتب روحی را از طریق اسکایپ با شما هماهنگ خواهد نمود.
 
شما می توانید سوالات و نظرات خود را در رابطه با دیانت بهایی از طریق آدرس ایمیل info@aeenebahai.org برای ما ارسال بفرمایید. همچنین برای دریافت آخرین مطالب از کانال رسمی وب سایت آئین بهایی در تلگرام استفاده نمایید. برای جستجو شناسه کاربری aeenebahai1 را در نرم افزار تلگرام جستجو کنید.