خاتمیت ؟
( پژوهشی در ریشه ها و پایه های اعتقاد به پایان یافتن ارتباط خداوند با انسان )
 
1- تجدید ادیان یک ضرورت
2- همه دین خود را آخرین دین  می دانند
3- خاتم النبیین
4- تأکید قرآن بر ظهور پیامبران در آینده
5- تفاوت میان نبی و رسول 6- خاتمیت در روایات
 
 
1- تجدید ادیان یک ضرورت است
فیض یزدان همچون ذات او جاودان است و نمودن راه برطالبان بمقتضای درک و توانشان سنتی تغییرناپذیر1 و بی پایان تعالیم آسمانی همچون داروئی شفابخش برای آلام و امراض جوامع انسانیند ولی دردها و درمانهای هر دوران متفاوتند و غیر همسان و نمی توان داروی درد قدیم را برای درمان امراض جدید بکار برد. همچنین واضح است که پیامبران مربیان روحانی بشریتند پس درسهای ایشان بتناسب رشد عقل و آگاهی و شیوه زندگی مخاطبین متحول می گردد.
چنانچه پیامبر اسلام فرموده اند :
أمرنا ان نکلم الناس علی قدر عقولهم 2   یعنی ما پیامبران مامور شده ایم تا با مردم به فراخور عقلشان سخن گوئیم. پس نمیتوان به آموزشهای دورانهای پیشین بسنده نمود و از رشد ظرفیتها ی عقلی و آگاهیها و قابلیتهای امروز چشم پوشی کرد. از این گذشته بمرور زمان تعالیم پیامبران دستخوش تغییرات و انحرافاتی می گردند که دیگر خلوص و شفافیت و کارائی خود را از دست می دهند3 و تجدید آنها در فواصل زمانی مناسب امری اجتناب ناپذیر خواهد بود. لزوم نسخ و کنار گذاشتن بسیاری از احکام قرآن و شرع امریست که روحانیون اهل انصاف و تحقیق نیز بدان اذعان نموده اند4 و قوانین گذشته را غیر قابل پذیرش و اجرا خوانده اند. قرآن نیز خود بر این مسئله تأکید دارد :
... ما کان لرسول ان یاتی بآیة الا باذنه لکل أجل کتاب * یمحوالله ما یشاء و یثبت و عنده أم الکتاب 5
یعنی هیچ پیامبری بدون اجازه او آیه ای نمی آورد ( تا زمان آن فرا نرسیده باشد) برای هر زمانی کتابی است و خداوند آنچه را بخواهد (از کتاب قبل) محو می نماید و آنچه را بخواهد تثبیت میکند و مادر کتاب نزد اوست.
اعتقاد به قطع هدایت الهی و ختم ظهور فرستادگان او بمنزله محدود دانستن دریای بیکران علم و حکمت یزدانی است   و بدان معناست که خداوند هرآنچه در خزانه6 علم و فضل خویش داشته ظاهر نموده و دیگر چیزی برای آموختن به انسانها ندارد وکلمات الهی که اگر دریاها مرکب شوند7 قادر بر نگاشتن آن نیستند تماما نوشته شده و یا اینکه به تعبیر قرآن8 دست خداوند برای هدایت بیشتر انسان بسته است که این کفری آشکار است.
 
 
2- همه دین خود را آخرین دین می دانند
قرنهاست که کثیری از پیروان ادیان مختلف به سبب دلبستگی شان به کتب آسمانی که در دست دارند و به استناد برداشتهای نا صوابی که از متون مقدس خویش نموده اند9 راه دریافت هدایات جدید را بر دلهای خود بسته اند و در طی اعصار از شناسائی پیام آوران زمانشان محروم مانده اند و دین خود را آخرین دین شمرده اند10 . مسلمانان نیزعلی رغم هشدارهای قرآن11 ، از این قبیل استنباطات مستثنی نبوده اند و در نهایت همانگونه که پیامبر اسلام پیش بینی نموده بود12 مسیر مشابهی را طی نمودند  و موعود را با تکذیب و تمسخر و قتل استقبال کرده اند. یکی از سخت ترین موانع ذهنی که پیروان دیانت اسلام در برابر خود ساخته اند اعتقاد به قطع ارتباط خداوند با انسان از طریق پیامبران است  که به استناد مطالبی از قرآن و احادیث به آن معتقد گشته اند و با وجودی که طی 23 سال نزول قرآن بارها آیات آن توسط پیامبر نسخ گردیده13 گمان نموده اند که این کتاب الی الابد نسخ نخواهد شد.
اصلی ترین چیزی که موجب چنین سوء برداشتی گردیده آیه 40 از سوره احزاب است :
ما کان محمدا أبا أحد من رجالکم ولکن رسول الله و خاتم النبیین
یعنی محمد پدر هیچیک از مردان شما نیست ولکن رسول خداست و خاتم انبیاء .
 
3-  خاتم النبیین
درنگاه نخست به آیه مزبور این سوال درذهن مطرح می گردد که اگر برداشت رایج ازخاتم النبیین (پایان دهنده پیامبری) صحیح باشد ، ربط عبارت با قسمت اول جمله که مربوط به زندگی خصوصی14 پیامبر است در چیست و چرا نکته ای به این اهمییت که سرنوشت آتی یک امت را رقم می زند در قرآن تنها یکبار و آنهم در عبارتی چنین بی ربط و چند پهلو گنجانده شده. این واقعیت که محمد هیچ فرزند پسری نداشته چه ربطی به اینکه دیگر پیامبری نخواهد آمد دارد و چرا این دو قسمت با "ولکن" به یکدیگر ربط داده شده اند؟  بنا براین لازم است که در معنای عبارت تعمق بیشتری بنمائیم.
در بین اعراب لقب خاتم جهت تکریم و شاخص نمودن بکار میرود و مثلا اصطلاح "خاتم الشعرا" لقب رایجی است که به شعرای توانا داده می شده و کسی هم گمان نمی کرده که او آخرین شاعر است.
در احادیث زیادی نیز عبارت "خاتم الوصیین15" از زبان حضرت محمد ، حضرت علی  و یا دیگران در توصیف امیرالمومنین  آمده که اگر به معنای آخرین وصی باشد اعتقاد به وصایت فرزندان علی و امامت آنها باطل است. از طرف دیگر این برداشت در تعارض کامل با آیاتی از قرآن قرار دارد که به صراحت ظهور پیامبران و یا امتهای صاحب کتاب دیگر را در آینده خبر می دهند.
 
4- تأکید قرآن بر ظهور پیامبران در آینده
در سوره آعراف آیه 34 آمده :  ولکل امة أجل و إذا جاء أجلهم لا یستأخرون ساعة و لا یستقدمون
یعنی برای هر امتی (پیروان هر دیانتی) پایانی است و وقتی که زمانش فرا رسد ساعتی پس و پیش نخواهد شد.
بلافاصله درآیه بعد می فرمایند: یا بنی آدم إما یأتینکم رسل منکم یقصون علیکم آیاتی فمن اتقی و اصلح فلا خوف علیهم یعنی ای آدمی زادگان، چون که پیامبرانی از شما بیایند و آیات خداوند را بر شما بخوانند  پس هرکه تقوی پیشه کرد ترسی نخواهد داشت. شاید از این صریح تر نتوان بر ظهور پیامبران در آینده تأکید ورزید.
و نیز در سورۀ حجر آیۀ 5 می فرمایند : ما تسبق امة أجلها و ما یستأخرون  یعنی هیچ امتی اجلش پس و پیش نخواهد شد.  در سورۀ یونس آیۀ 49  هم مفهوم مشابهی بیان میگردد: ... لکل امة أجل إذا جاء اجلهم لا یستأخرون ساعة
" أمة" به معنای جماعت پیرو یک آئین و یا خودِ آئین است و در هیچ جای قرآن أمة اسلام ابدی خوانده نشده اند و از فرا رسیدن أجل مستثنی نگشته اند. برای مشخص نمودن جایگاه أمت اسلام در بین سایر أمتها می فرمایند :
 کذلک ارسلناک فی أمة قد خلت من قبلها أمم (رعد30) یعنی اینچنین تورا درأمتی فرستادیم که قبل ازآن هم أمتهائی بوده اند و نیز می فرمایند :
 و کذلک جعلناکم أمة وسطا لتکونوا شهداء علی الناس و یکون الرسول علیکم شهید(بقره 143)
 اینچنین شما را امتی در وسط قرار دادیم تا گواه بر مردمان باشید و رسول هم گواه بر اعمال شما
در سورۀ یونس آیۀ 47 میفرمایند: و لکل أمة رسول فإذا جاء رسولهم قضی بینهم بالقسط و هم لا یظلمون
یعنی برای هر امتی پیامبری است و آنگاه که رسولشان بیاید در میان ایشان به عدالت قضاوت خواهد نمود و ایشان گمراه نخواهند شد.
 مفهومی مشابه در سورۀ نحل آیۀ 36 آمده :
ولقد بعثنا فی کل أمة رسول أن أعبدوالله       یعنی در هر امتی  پیامبری برانگیختیم تا خدا را عبادت کنید.
بنا براین اگر اهل انصاف باشیم براحتی میتوانیم نتیجه بگیریم که برای هردیانتی از جمله اسلام دورۀ زمانی معینی وجود دارد و ادیان و امتهای دیگر خواهند آمد که کتاب و پیامبر خویش را دارند. متأسفانه اکثر آنان که عنان تأویل و تفسیر قرآن را به دست دارند به هوای نفس خود و یا  طمع متاع دنیا 16  کلام الهی را از آنچه مفهوم حقیقی آن بوده منحرف می سازند ومعنای اصلی آنرا فراموش می کنند17 در صورتی که خداوند تبیین آنرا به خود اختصاص داده 18 ودانش تأویل آنرا محدود به خود وراسخان در علم دانسته19. فی المثل درمیان دهها تفسیر منتشره از قرآن تنها تعداد اندکی اشاره به تاکید حضرت علی به قرائت خاتم به فتح (تاء) نموده اند و از بین آنها تنها یکی و آنهم فقط در نسخه عربی بیان نموده که خاتم النبیین بنا بر تعبیر حضرت علی به معنای زینت پیامبران است و برای اینکه مورد اعتراض همقطارانش قرار نگیرد بلافاصله اظهار نموده که البته این مطلب بسیار بعید و دور از ذهن است. 20
نکته دیگری که شایان توجه است تفاوت میان نبی و رسول است . رسول دارای مقامی بالاتر از نبی است . حتی در قرآن ذکر گردیده که خداوند از نبیین پیمان گرفته که  وقتی رسولان ظاهر شدند به ایشان ایمان آورند21  بنا براین حتی اگر خاتم النبیین را به معنای پایان دهنده نبوت هم بدانیم بدان معناست که مانند انبیای بنی اسرائیل نبی جانشین رسول نخواهد شد بلکه امام خواهد بود که مقامی بالاتر از نبی دارد زیرا که خود فرموده اند علماء امت من همچون انبیاء بنی اسرائیلند22 پس خاتمیت به معنای قطع سلسلۀ رسالت و یا مافوق آن نیست. اما اکثر مفسرین با استدلالی عجیب که رسول نبی هم هست این مفهوم را شامل هردو می دانند23. با مثالی ساده میتوان مغالطۀ ایشان را آشکار کرد. مثلا کسی که دارای تحصیلات لیسانس است قطعا مدرک دیپلم هم دارد اگر بگوئیم دیگر هیچ دیپلمه ای به اینجا نخواهد آمد آیا بدان معناست که من بعد هیچ لیسانسه و یا بالاتری هم نخواهد آمد؟
 
6- خاتمیت در روایات
گرچه در مقابل قرآن هیچ حدیث و روایتی دارای اعتبار نیست ولی چون برخی به استناد روایاتی چند امکان ظهور پیامبران بعد از حضرت محمد را نفی مینمایند، مرور بر بعضی از این روایات و مفاهیم حقیقی آنها مفید بنظر می رسد.   نخستین روایت مربوط به زمانی است که حضرت محمد به غزوۀ تبوک می رفتند و علی را جانشین خود در مدینه قرار دادند و موقع رفتن به او گفتند : انت منی بمنزلة هارون من موسی الا انه لا نبی بعدی 24  یعنی تو نسبت به من مانند هارون هستی به موسی با این تفاوت که تو نبی بعد از من نیستی ( چنانچه هارون بود25 ) این تعبیری است که شیخ صدوق در قرون اولیه اسلام از معنای این روایت نموده ولی متأخرین قسمت آخر آن را " ولکن نبیی بعد از من نیست" ترجمه کرده اند  که البته آن برداشتی صحیح است که با قرآن در تعارض نباشد.

روایت دیگر مربوط به بیانی از حضرت محمد است که فرموده اند: یا ایها الناس حلالی حلال الی یوم القیامة و حرامی حرام الی یوم القیامة 26  یعنی ای مردم حلال من تا روز قیامت حلال است و حرام من تا روز قیامت حرام است.   برای درک این حدیث شایسته است مفهوم قیامت را دقیق تر مورد بررسی قرار دهیم .
 حقیقت اینست که در قرآن و دیگر کتب مقدسه قیامتِ هر دیانتی ظهور پیامبر بعد است . کما اینکه حضرت مسیح فرموده اند: من قیامت و حیات هستم هرکه به من ایمان آورد اگر مرده باشد زنده گردد 27.  ونیز میفرمایند: آمین آمین به شما میگویم که ساعتی میآید بلکه اکنون آمده است که مردگان آواز پسر خدا را میشنوند و هرکه بشنود زنده گردد28 . در قرآن میفرمایند :

"امروز روز رستاخیز است ولکن شما نمی دانید" 29 .  ونیز میفرمایند: "ما شاهدیم که در روز قیامت خواهید گفت ما از وقوع آن بی خبریم30" و همچنین فرموده اند : "آیا غیر از این انتظار دارند که قیامت ناگهان واقع شود، هم اکنون نشانه های آن آمده است.31" در احادیث نیز بطور اخص یوم قیامت را  یوم ظهور قائم دانسته اند32 پس منظور از قیامت و رستاخیز مردگان ، ظهور پیامبر جدید و زنده شدن مردگان روحانی به روح ایمان است و هلاک گردیدن معنوی آنانی که از هدایت الهی محروم مانده اند و نه پایان جهان. چنانچه در قرآن نیز ایمان حمزه عموی پیغمبر را  به  "کسیکه مرده بود و او را زنده گردانیدیم33"  توصیف نموده اند و یا اینکه هلاکت اقوام گذشته را  مقارن ظهور پیامبران و ظلم و عدم ایمان مردم به ایشان34 بیان داشته اند و فرمودند" سپس شما را جانشین آنها نمودیم تا ببینیم شما چه میکنید." جای تعجب است که با وجود اینهمه انذار باز هم کثیری از این امت به راه پیشینیان رفتند و به هلاکت روحانی دچار گشتند.

 روایت دیگری که از آن تعبیر خاتمه نبوت گردیده بیانی از حضرت محمد است که خود را به آخرین سنگ  در بنای یک ساختمان تشبیه نموده اند35 . به فرض صحت این روایت آیا پایان بنای یک ساختمان به معنای اینست که بنای دیگری هم ساخته نخواهد شد .
 حضرت امیر در مفاتیح الجنان فرموده اند :

قل السلام علی محمد رسول الله خاتم النبیین و سید المرسلین و صفوة رب العالمین امین الله علی وحیه و عزائم امره والخاتم لما سبق والفاتح لما استقبل36     یعنی بگو سلام برمحمد فرستادۀ خدا، خاتم انبیا و سرور رسولان و امین خداوند در وحی و ارادۀ او و خاتم برگذشته گان و راهگشای آیندگان.
بنابر این ختم  دوران گذشته  به خاتم، مقدمه آغاز دورانی جدید است که ظهور پیامبران جدید را در دل خود خواهد داشت وإن شاءالله نور این ظهورات تیرگیهای جهل و ظلم را از عالم برخواهد کند.

یادداشتها


 
1- سورۀ اسراء (بنی اسرائیل) آیۀ 77  سنة من قد ارسلنا من قبلک من رسلنا ولا تجد لسنتنا تحویلا   شیوۀ ماست  اینکه از قبل از تو پیامبرانمان را فرستادیم و هرگز در این شیوۀ ما تحولی رخ نخواهد داد ( یعنی در آینده نیز خواهیم فرستاد)
2- بحار الانوار جلد 74 صفحه 142
3- اصول کافی جلد 8 ص 308  قال رسول الله ص  سیأتی علی الناس زمان لا یبقی من القرآن الا رسمه و من الاسلام الا اسمه یسمون به و هم ابعد الناس منه  مساجدهم عامرة و هی خراب من الهدی فقهاء ذلک زمان شر فقهاء تحت ظل السماء منهم خرجت الفتنة و الیهم تعود.  یعنی رسول خدا فرمود بر مردم زمانی خواهد امد که از قرآن جز رسم آن و از اسلام جز اسم آن که به آن نامیده میشوند نخواهد ماند. وایشان از همه کس نسبت به آن دورترند، مساجدشان آباد است ولی از هدایت خالیست فقها آن زمان بد ترین فقها زیر آسمان هستند. از ایشان فتنه خارج میگردد و به خودشان برمیگردد.
4-  مقاله تحقیقی از محسن کدیور تحت عنوان "حقوق بشر و روشن فکری دینی" مجله آفتاب شماره 28 سال 82 ص 110
" بنابراین در شش محور یعنی تساوی حقوقی انسانها و نفی تبعیضهای چهارگانۀ دینی، جنسی ، بردگی و فقهی و آزادی عقیده و مذهب و نفی مجازاتهای خودسرانه ، خشن و شکنجه ، موضع اسناد حقوق بشر در مقایسه با احکام اسلام تاریخی ، قابل دفاع تر، عقلائی تر، عادلانه تر و ارجح است و احکام اسلام تاریخی در این زمان و در این مواضع قابل پذیرش نیست.
نیز محمد مجتهد شبستری، در مطلبی تحت عنوان " قرائت رسمی از دیانت، بحرانها، چالشها، راه حلها " مندرج در مجلۀ  راه نو شماره 19 شهریور 77 :   دین اسلام آن طور که در بسط تاریخی خودش را نشان داده است ، نظامهائی که در همه عصرها بتوان با آن زندگی کرد نداشته است و هیچ دینی نمیتواند چنان نظامهائی داشته باشد و اصلا چنین دعویی معقول نیست.
 5- سوره رعد آیات 38 و 39
6-  سوره حجر آیۀ 21 : و ان من شی الا عندنا خزائنه و ما ننزله الا بقدر معلوم
یعنی چیزی وجود ندارد مگر آنکه خزائن آن نزد ما موجود باشد و ما تنها به اندازه ای مشخص آنرا نازل می کنیم
7- سورۀ کهف آیۀ 109  قل لو کان البحر مدادا لکلمات ربی لنفد البحر قبل ان تنفد کلمات ربی و لو جئنا بمثله مددا
یعنی بگو اگر دریا مرکب گردد برای نگاشتن کلمات پروردگارم البته دریا تمام میشود پیش از آنکه کلمات پروردگارم پایان پذیرد حتی اگر از دریای دیگری مشابه آن هم کمک گرفته شود.  
8- سوره مائده آیه 64 : قالت الیهود یدالله مغلولة غلت ایدیهم و لعنوا بما قالوا بل یداه مبسوطتان  یهود گفتند دستان خدا بسته است  دستهای خودشان بسته است ، و ملعون گشتند به خاطر آنچه گفتند ، بل دستان او باز است 
9- مزامیر داوود مزمور 119 آیه 44 : شریعت تو را دائما نگاه خواهم داشت تا ابدالاباد
انجیل متی باب 24 آیه 35 :  آسمان و زمین زائل خواهد شد لیکن سخنان من هرگز زائل نخواهد شد.
10- سوره غافر آیه 34 : لقد جائکم یوسف من قبل بالبینات فمازلتم فی شک مما جائکم به حتی اذا هلک قلتم لن یبعث الله من بعده رسولا کذلک یظل الله من هو مسرف مرتاب   یعنی قبل از این یوسف با بینات آمد پس به آنچه برای شما آمد در شک بودید تا اینکه وقتی مرد گفتید هرگز خداوند بعد از او پیامبری بر نخواهد انگیخت. اینچنین خداوند افراط گرایان شکاک را گمراه می سازد. 
11- سوره بقره آیه 87   ... أفکلما جائکم رسول بما لا تهوی انفسکم استکبرتم ففریقا کذبتم ففریقا تقتلون
هرگاه که پیامبری برخلاف هوای نفس شما آمد استکبار ورزیدید بعضی را تکذیب کردید و برخی را کشتید.
سورۀ حجر آیات 11 و 12 و  13 و ما یأتیهم من رسول الا کانوا به یستهزؤن * کذلک نسلکه فی قلوب المجرمین * لا یؤمنون به و قد خلت سنة الاولین   پیامبری بر ایشان نیامد مگر اینکه اورا استهزاء نمودند . اینچنین این رویه را در قلبهای گناه کاران برقرار میداریم تا به او(رسولشان) ایمان نیاورند  و این سنتی است که از قدیم وضع شده     
 سوره یس آیه 30  یا حسرة علی العباد ما یاتیهم من رسول الا کانوا به یستهزؤن
حسرتا بر این بندگان هیچ پیامبری بر ایشان نیامد مگر انکه او را مورد آزار و سرزنش قرار دادند.
سوره مومنون آیه 44  ثم أرسلنا رسلنا تترا کل ما جاء امة رسولها کذبوه
سپس پیامبرانمان را فرستادیم هرگاه که برای امتی پیامبر فرستادیم او را تکذیب نمودند.
12- سورۀ انشقاق آیۀ 19 : لترکبن طبقا عن طبق  مرحله به مرحله همان اعمال را مرتکب خواهید شد.   در تفسیر این آیه از پیامبر نقل گردیده که فرموده اند ( بحار الانوار جلد9 ص 249) : لترکبن سنة من کان قبلکم حذو النعل بالنعل و القذة بالقذة و... البته شما هم شیوۀ پیشینیان را نعل به نعل و جزء به جزء درپیش خواهید گرفت.
13- سوره بقره آیه 106  ما ننسخ من آیة او ننسها نات بخیر منها اومثلها
هر آیه ای را نسخ یا فراموش کنیم  مثل آن یا بهتر از آن را می آوریم
14- شان نزول این آیه را مفسرین به این شرح آورده اند که پیامبر از زیبایی زینب بنت جحش همسر زید ابن حارثه که  پسر خوانده او بود در شگفت آمد و هنگامی که نظرش بر پیکر برهنه او افتاد "سبحان الله خالق النور تبارک الله احسن الخالقین"  گفت این سخن وقتی به گوش زید رسید همسر خویش را طلاق داد و او را به عقد پیامبر در آورد . چون ازدواج با همسر پسر در بین اعراب کار ناپسندی بود پیامبر را مورد سرزنش قرار دادند  که چرا زن پسر خود را گرفتی ؟  این آیه در پاسخ آنان میگوید محمد پدر هیچیک از مردان شما نیست ولکن رسول الله است و خاتم پیامبران.  (بنقل از تفسیر مقتنیات الدرر  جلد 8 صفحۀ 308)
15- بحار الانوار جلد 29  صفحه 17  و انی و انت سواء الا النبوة فانی خاتم النبیین و أنت خاتم الوصیین
من و تو تنها در نبوت با هم فرق داریم پس من خاتم نبیین هستم و تو خاتم وصیین .  بحارالانوار ج34 ص258 
انا یعسوب الدین و اول السابقین و امام المتقین و خاتم الوصیین و وارث النبیین
من مثل زنبور عسل برای دین و اولین از سابقین و امام متقین و خاتم وصیین و وارث نبیین هستم
16- سورۀ بقره آیۀ 79  فویل للذین یکتبون الکتاب بایدیهم ثم یقولون هذا من عند الله لیشتروا به ثمن قلیلا.
وای بر کسانی که بدست خود (به میل خود) کتاب می نویسند و میگویند خدا چنین گفنه تا مبلغ ناچیزی بابت آن بگیرند
17- سورۀ مائده آیۀ 13  ... یحرفون الکلام عن مواضعه و نسوا حظا مما ذکروا به...
کلام الهی را از موضع های آن منحرف می سازند و فایدۀ آن پندی را که در کلام الهی بر ایشان داده شده  فراموش می کنند
18- سورۀ قیامة آیۀ 18  فاذا قرأناه فاتبع قرآنه * ثم إن علینا بیانه  
چوآنرا خواندیم از قرائت آن تبعیت کن پس برماست  تبیین آن
19- سورۀ آل عمران آیۀ 7 ... وما یعلم تأویله الا الله والرسخون فی العلم ...
تأ ویل آنرا غیراز خدا و راسخان درعلم نمی دانند
20- تفسیر من وحی القرآن نوشـته محمد حسین فضل الله  ذیل تفسیر آیه 40 از سورۀ احزاب: ... عن عبدالرحمن السلمی قال: کنت اقری الحسن والحسین فمر بی علی بن ابی طالب و انا اقرئهما  فقال اقرئهما و خاتم النبیین به فتح تاء و الروایة الاولی اقرب و اشهر لان التعبیر عن النبی بانه خاتمهم یعنی زینتهم کما هو خاتم من مظاهر الزینة غیر مألوف علی الظاهر و الله اعلم.
21- سورۀ آل عمران آیۀ 81  واذ اخذالله میثاق النبیین لما اتیتکم من کتاب و حکمة ثم جاءکم رسول مصدق لما معکم لتؤمنن به و لتنصرنه ... یعنی و آنگاه خداوند از انبیاء پیمان گرفت، چون کتاب و حکمت به شما داده شده، پس وقتی که رسولی برای شما آمد که تصدیق کننده آنچه نزد شماست بود به او ایمان آورید و یاریش نمائید.
22- بحار الانوار ج2 ص22  علماء امتی کانبیاء بنی اسرائیل
23- تفسیراحسن الحدیث نوشته سید علی اکبر قرشی  جلد 8  صفحه 367 ذیل تفسیر آیۀ 40 از سورۀ احزاب : در باره فرق میان رسول و نبی گفته شد که رسول آنست که به او به سه طریق وحی شود  خواب ، شنیدن صدا و آمدن فرشتۀ وحی . نبی آن است که فقط به وسیله خواب و شنیدن صدا وحی شود ... در هر حال کلمه خاتم النبیین ، خاتم رسولان را لازم گرفته چون هر رسول نبی است ولی بعضی از نبی رسول نیست.
24- اصول کافی جلد 8 صفحۀ 106 
25- سورۀ مریم آیۀ 53 و وهبنا من رحمتنا اخاه هارون نبیا  و از رحمتمان به او برادرش، هارون نبی را بخشیدیم
26- بحار الانوارج2 ص 260 
27- انجیل یوحنا باب 11 آیه 25
28- انجیل یوحنا  باب 5 آیه 24
29- سورۀ روم آیۀ 56  قال الذین اوتوالعلم والایمان لقد لبثتم فی کتب الله الی یوم البعث  فهذا یوم البعث ولکنکم لا تعلمون
30- سورۀ اعراف آیۀ 172 شهدنا ان تقولوا یوم القیامة انا کنا عن هذا غافلین
31- سورۀ محمد آیۀ 18 فهل ینظرون الا الساعة ان تأتیهم بغتة فقد جاء اشراطها 
32- بحار الانوار ج 24  ص 398  واللیل اذا یغشی ... قال دولة الابلیس الی یوم القیامة  و هو یوم قیام القائم والنهار اذا تجلی و هو القائم اذا قام
33- سورۀ انعام آیۀ 122  او من کان میتا فأحییناه و جعلنا له نورا یمشی به فی الناس ...
34- سورۀ یونس آیۀ 13 و 14  و لقد اهلکنا القرون من قبلکم لما ظلموا و جائتهم رسلهم بالبینات و ما کانوا لیؤمنوا کذلک نجزی القوم المجرمین * ثم جعلناکم خلائف فی الارض من بعدهم لننظر کیف تعملون   به یقین نسلهای پیشین را چون مرتکب ظلم شدند و چون پیامبرشان آمد به او ایمان نیاوردند هلاک ساختیم  اینچنین قوم گناهکار را مجازات میکنیم * سپس شما را در زمین جانشین آنها نمودیم تا ببینیم شما چه میکنید.  و نیز در آیه ای دیگر کفر و مقابه با حق را به منزلۀ هلاکت دانسته اند. سورۀ انعام آیات 24 و 25: ... إذ  جائوک یجادلونک  یقول الذین کفروا إن هذا الا اساطیر الاولین * و هم ینهون عنه و ینئون عنه و إن یهلکون الا انفسهم و ما یشعرون.   یعنی آنگاه که نزد تو می آیند با تو جدل می کنند و کافران می گویند این ( قرآن) چیزی غیر از داستانهای اساطیری پیشینیان نیست * و ایشان (مردم را) از آن منع میکنند و خود نیز از آن دوری می کنند . آنان کسی را بجز نفسهای خود هلاک نمی کنند  و آگاه نیستند.    
35- تفسیر مختصر مجمع البیان از شیخ محمد باقر ناصری ج3 ص 57   نقل حدیث از جابر ابن عبدالله  بنقل از پیامبر:
قال انما مثلی فی الانبیا کمثل رجل بنی دارا فاکملها و حسنها الا موضع لبنة فکان من دخل فیها فنظر الیها قال ما احسنها الا موضع هذه البنة قال فانا موضع البنة ختم بی الانبیاء
36- بحار الانوار ج 97 ص 360

مطالب سایت

Comments

taha's picture

taha said:

و هما نا قران را فرستادیم . . . باشد که رستگار شوید. محمد (ص)اخرین پیامبری بود که به او "وحی" بوده!
pegi's picture

pegi said:

dhld nd'v jan behtere enghad moteasebane barkhord nakoni kami bishtar tahghigh va jostejo0 kon ( bi taasob )
a's picture

a said:

نقض عباراتی که در این سایت درباره ی خاتمیت وجود دارد. در ابتدا به این مسئله میپردازیم که قرآن کتابی کامل و برای هر زمان و مکانی است و نیاز به دین بعد از خود ندارد. در ابتدای این مطلب گفته شده که هر دینی خود را آخرین میداند ولی بعد ادعا کرده است چند آیه در قرآن دلالت بر دین بعد از خود میکنند!!!!که این تناقض است. 1.نوشته شده: "همه دین خود را آخرین دین می دانند" نقض: دین یهود مژده ی آمدن ماشیح موعود از اسرائیل داده که در صهیونیسم هم به چشم می خورد اما منظور از ماشیح طبق گفته حضرت مسیح نام همان حضرت است. به علاوه یهود و مسیحیت هر دو وجود آخرین پیامبر را ذکر میکنند و مسیح (ع) نام ایشان را احمد میداند که میدانم نام دیگر حضرت محمد (ص) است. 2.نوشته شده: "در سوره آعراف آیه 34 آمده : ولکل امة أجل و إذا جاء أجلهم لا یستأخرون ساعة و لا یستقدمون یعنی برای هر امتی (پیروان هر دیانتی) پایانی است و وقتی که زمانش فرا رسد ساعتی پس و پیش نخواهد شد." نقض: در حالی که عبارت نوشته شده داخل پرانتز جزء ترجمه اصلی نبوده و منظور آیه دقیقا امت و حکومت بوده و اشاره دارد که همه ی امت ها پایانی دارند. 3.نوشته شده: "بلافاصله درآیه بعد می فرمایند: یا بنی آدم إما یأتینکم رسل منکم یقصون علیکم آیاتی فمن اتقی و اصلح فلا خوف علیهم یعنی ای آدمی زادگان، چون که پیامبرانی از شما بیایند و آیات خداوند را بر شما بخوانند پس هرکه تقوی پیشه کرد ترسی نخواهد داشت." نقض: این آیه خطاب به همه است که به پیامبران ایمان بیاوریم پس ترسی نخواهیم داشت.نگفته پیامبرانی خواهند آمد بلکه گفته از لحن "چون پیامبرانی بر شما بیایند" استفاده کرده. 4. نوشته شده: "اصلی ترین چیزی که موجب چنین سوء برداشتی گردیده آیه 40 از سوره احزاب است : ما کان محمدا أبا أحد من رجالکم ولکن رسول الله و خاتم النبیین یعنی محمد پدر هیچیک از مردان شما نیست ولکن رسول خداست و خاتم انبیاء . 3- خاتم النبیین درنگاه نخست به آیه مزبور این سوال درذهن مطرح می گردد که اگر برداشت رایج ازخاتم النبیین (پایان دهنده پیامبری) صحیح باشد ، ربط عبارت با قسمت اول جمله که مربوط به زندگی خصوصی14 پیامبر است در چیست و چرا نکته ای به این اهمییت که سرنوشت آتی یک امت را رقم می زند در قرآن تنها یکبار و آنهم در عبارتی چنین بی ربط و چند پهلو گنجانده شده. این واقعیت که محمد هیچ فرزند پسری نداشته چه ربطی به اینکه دیگر پیامبری نخواهد آمد دارد و چرا این دو قسمت با "ولکن" به یکدیگر ربط داده شده اند؟ بنا براین لازم است که در معنای عبارت تعمق بیشتری بنمائیم. در بین اعراب لقب خاتم جهت تکریم و شاخص نمودن بکار میرود و مثلا اصطلاح "خاتم الشعرا" لقب رایجی است که به شعرای توانا داده می شده و کسی هم گمان نمی کرده که او آخرین شاعر است. در احادیث زیادی نیز عبارت "خاتم الوصیین15" از زبان حضرت محمد ، حضرت علی و یا دیگران در توصیف امیرالمومنین آمده که اگر به معنای آخرین وصی باشد اعتقاد به وصایت فرزندان علی و امامت آنها باطل است. از طرف دیگر این برداشت در تعارض کامل با آیاتی از قرآن قرار دارد که به صراحت ظهور پیامبران و یا امتهای صاحب کتاب دیگر را در آینده خبر می دهند." نقض: عده ای به دلیل صاحب پسر نشدن پیامبر (ص) ایشان را ابتر میخواندند که در سوره کوثر مخاطب قرار داده میشوند. این جا این مسئله مقصود است که ایشان پسری ندارند و این مسئله میتوانهد خود گواه این مسئله باشد که پیامبر بعدی در کار نیست.هم چنین نیازی نبوده که این مسئله بیش از یک بار ذکر شود چون قرآن از تکرار بیهوده مبراست.آن هم مسئله ای که آشکار است و تبیین بیشتری نیاز ندارد و عقل حکم میکند اگر اسلام کامل است پس نباید وابسته به زمان باشد. 5.نوشته شده: "و نیز در سورۀ حجر آیۀ 5 می فرمایند : ما تسبق امة أجلها و ما یستأخرون یعنی هیچ امتی اجلش پس و پیش نخواهد شد. در سورۀ یونس آیۀ 49 هم مفهوم مشابهی بیان میگردد: ... لکل امة أجل إذا جاء اجلهم لا یستأخرون ساعة " أمة" به معنای جماعت پیرو یک آئین و یا خودِ آئین است و در هیچ جای قرآن أمة اسلام ابدی خوانده نشده اند و از فرا رسیدن أجل مستثنی نگشته اند. برای مشخص نمودن جایگاه أمت اسلام در بین سایر أمتها می فرمایند : کذلک ارسلناک فی أمة قد خلت من قبلها أمم (رعد30) یعنی اینچنین تورا درأمتی فرستادیم که قبل ازآن هم أمتهائی بوده اند و نیز می فرمایند : و کذلک جعلناکم أمة وسطا لتکونوا شهداء علی الناس و یکون الرسول علیکم شهید(بقره 143) اینچنین شما را امتی در وسط قرار دادیم تا گواه بر مردمان باشید و رسول هم گواه بر اعمال شما در سورۀ یونس آیۀ 47 میفرمایند: و لکل أمة رسول فإذا جاء رسولهم قضی بینهم بالقسط و هم لا یظلمون یعنی برای هر امتی پیامبری است و آنگاه که رسولشان بیاید در میان ایشان به عدالت قضاوت خواهد نمود و ایشان گمراه نخواهند شد. مفهومی مشابه در سورۀ نحل آیۀ 36 آمده : ولقد بعثنا فی کل أمة رسول أن أعبدوالله یعنی در هر امتی پیامبری برانگیختیم تا خدا را عبادت کنید. " نقض: از کلمه ی امّت تفسیر نا به جایی شده است. کلمه ی امت کاملا از دین جداست و این سوال پیش می آید که اگر خدا میخواست دین را خاتمه دار بداند چرا به جای امت از دین استفاده نکرده است؟ این آیات را میتوان این گونه جمع بندی کرد: 1.هیچ امت و ملت و حکومتی جاودان نیست. 2.برای هر امتی یک پیامبر بوده.همان طور که ما 124000 پیامبر داشته ایم که هر کدام در امتی ارشاد میکرده اند. بنابراین هیچ نیازی نیست امت را ملّت پیرو آیین بدانیم.کفار همان طور که رسول خدا در امتی ظاهر شد که مردم کافر به خدا بودند.
a's picture

a said:

من نویسنده ی نظر "نقض عباراتی که در این سایت درباره ی خاتمیت وجود دارد." هستم. حقّا گه مردمی که این نظر رو میخونن باید از باطلیت بهائیت آگاه بشن. اگر کسی تونست نظرم رو نقض کنه که هیچ.اگرنه تا زمانی که این نظر بالاست هرکی این نظر رو دید بگه اشهد ان لا اله الا الله اشهد ان محمداً رسول الله
moslem's picture

moslem replied:

أشْهَدُ أنْ لا إلهَ إلاَّ الله أشْهَدُ أنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ الله حقّآ که اسلام دین خدا و محمد آخرین پیامبر خداست.
سردبیر's picture

سردبیر replied:

دوست عزیز سیاست سایت بر این است که پاسخ دهی به نظرات با اندکی فاصله زمانی انجام شود تا مخاطبین بتوانند مستقلا در مورد آن فکر کنند. این موضوع نباید برای شما این توهم را ایجاد نماید که ایراداتان وارد است و پاسخی ندارد در ابتدای سخن با حتمی گرفتن فرضیه اثبات نشده خود آغاز سخن نموده اید . به چه استنادی اسلام را فارغ از مکان و زمان میدانید؟ مگر در قرآن چندین مرتبه نیامده " لتنذر ام القری و من حولها" ؟ آیا این محدودیت مکانی را بیان نمیدارد؟ آیا تأکید قرآن بر عربی بودن الشورى : 7 وَ كَذلِكَ أَوْحَيْنا إِلَيْكَ قُرْآناً عَرَبِيًّا لِتُنْذِرَ أُمَّ الْقُرى‏ وَ مَنْ حَوْلَها نشان از انحصار مخاطبین آن به اعراب نیست. چه قرینه یا آیه ای دلالت بر فارغ از زمان بودن قرآن دارد؟ کامل بودن امری نسبی است و هر چیزی که زمانی در حد خود کامل بوده در زمان دیگر ناقص و ناکارامد است. تاکید قرآن بر اکمال دین نیز با قید "الیوم" آمده که قید زمان است. ناکارامدی و سوءتأثیر احکام شریعت اسلام در زمان حاضر نیاز به اثبات ندارد و از سر تا پای هر مملکتی که به قوانین شرع تن داده میبارد. برای آشنائی با مبانی برخی مشکلات شرع به همان مقاله محسن کدیور که در مقاله خاتمیت به آن اشاره شده مراجعه کنید اما در خصوص ایراداتان از استدلالهای مقاله همانگونه که ذکر گردیده همه ادیان خود را کامل ترین و آخرین دین میدانند و این موضوع فارغ از اعتقاد به منجی است که همه ادیان از جمله مسلمانان به آن اعتقاد دارند. یهودیان منتظر مسیح موعودی هستند که بیاید و شریعت موسی را ترویج دهد نه اینکه دین جدید تأسیس کند. مسیحیان منتظر ظهور مجدد مسیحند و برخلاف توهمات مسلمانان در هیچ جا نامی از ظهور حضرت محمد در انجیل نیامده چه با اسم احمد و چه هر نام دیگری که بتوان آن را شبیه محمد دانست. اگر سندی یافتید میتوانید با آن همه مسیحیان جهان را دعوت به اسلام کنید. در اسلام نیز علی رغم تأکیدات صریح قرآن به تداوم ظهور پیامبران ، مسلمانان معتقدند که اسلام آخرین دین است. درخصوص معنای امت و ترجمه آن به حکومت چنانچه مستندی دارید ارائه کنید البته ترجمه شما خلاف قرآن است که خطاب به مسلمانان میفرماید " و کذلک جعلناکم امة وسطا" به هیچ روی نمیتوانید بگوئید که اسلام امت نیست و اجلی ندارد درعین اینکه آیه درباره دیانت و پیامبران سخن میگوید و سخنی از حکومتها نیست آیا لقد بعثنا فی کل امة رسول به این معناست که در هر حکومتی پیامبری وجود دارد؟!! آیه بعد با فعل مضارع صراحتا اشاره به آینده دارد و شما که چهار سال به مطالعات اسلامی پرداخته اید باید این موضوع را تشخیص دهید. به هر شکلی که آن را ترجمه کنید معنای آینده میدهد . آیا " چون پیامبرانی بر شما بیایند و آیات مرا بر شما بخوانند" که خودتان نوشته اید معنای گذشته دارد؟ ربط دادن پسر نداشتن حضرت محمد به نیامدن پیامبر در آینده واقعا شاهکار استدلال است در کدام دوره پسر پیامبر به پیامبری برگزیده شده که اعراب به این استناد میخواستند چنین چیزی بگویند و تازه اگر چنین منظوری داشتند درصوتی که منظور پیامبر را آنگونه که شما میگوئید ترجمه کنیم تأیید سخن کفار است استفاده از کلمه "ولکن" در این آیه با توجه به ترجمه شما چه لزومی دارد؟ درضمن ظاهرا خبر ندارید که قرآن مملو از آیات تکراری است و حتی مسائل نه چندان مهم بعضا چند مرتبه تکرار شده قابل قبول نیست که موضوع مهمی مثل خاتمه یافتن نبوت با یک اشاره مبهم و چند پهلو معوق گذاشته شده باشد دهها دلیل و سند دیگر نیز در این مقاله ذکر گردیده که به آن نپرداختید. مطمئن باشید هیچکدام از علماء اسلام قادر به نقض حتی یکی از آنها نیستند و بهتر است اگر میخواهید زحمت این کار را بکشید با مطالعه و مشورت با مراجعی که فرصت یا جرأت مناظره ندارند اقدام به نوشتن پاسخ کنید موفق باشید
rasoul's picture

rasoul said:

أشْهَدُ أنْ لا إلهَ إلاَّ الله أشْهَدُ أنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ الله امیدوارم دوستان به چرت و پرت های بهائیت توجه نکنند.
a's picture

a said:

کاملا مشخص است که سیاست این سایت چیست؟صبر می نماید تا یک جواب اراجیف اما قانع کننده پیدا کند! اولا که همان طور که میدانید رهنمود های اسلام علاوه بر این که برای همه است در بعضی زمان ها مخاطب های تاکید شده ای هم دارد که مثال آن سوره شوری آیه 7 است. دوما اسلام محدود به زمان نیست. چرا؟ چون با این که 1400 سال از آن می گذرد هنوز احکام از آن استخراج می شود. مثلا جای این که برای مردم آن زمان بیاورد که سیگار نکشید و ... گفته به خود ضرر مرسانید. حال چون احکام اسلام در هیچ زمانی کم نیاورده است محدود به زمان نیست. یک نمونه بیاورید که حکم اسلام برای زمان ما متناقض باشد. سوما یهودیت و مسیحیت تحریف شده اند.ماشیح قرار نبوده یهودیت را حاکم بر جهان کند. بلکه قرار بوده صلح را برقرار کند که مشیّت الهی آن بوده است که همراه با دین جدید نازل شود و مسیح هم مژده آمدن احمد که نام دیگر حضرت محمد (ص) است را داده است. اما هیچ کجای قرآن نگفته امام زمان (عج)ظهور میکند تا دین جدید بیاورد بلکه اسلام اشاره به ظهور این حضرت برای جهانی شدن اسلام میکند. حال می خواهمچند جای نظرتان را نقض کنم.شما نوشته اید: "درخصوص معنای امت و ترجمه آن به حکومت چنانچه مستندی دارید ارائه کنید البته ترجمه شما خلاف قرآن است که خطاب به مسلمانان میفرماید " و کذلک جعلناکم امة وسطا" به هیچ روی نمیتوانید بگوئید که اسلام امت نیست و اجلی ندارد درعین اینکه آیه درباره دیانت و پیامبران سخن میگوید و سخنی از حکومتها نیست آیا لقد بعثنا فی کل امة رسول به این معناست که در هر حکومتی پیامبری وجود دارد؟!! " پاسخ من:در قسمت " و کذلک جعلناکم امة وسطا" باید بگویم این جا منظور امت اسلام است و حکومت پیامبر (ص). در باره ی قسمت دوم بگویم عده ای در روز قیامت ادعا می کنند ندای خدا به آنان نرسیده و این آیه در پاسخ به آن هاست که در هر حکومتی پیامبری نازل شده پس عذری ندارند. چهارما آیه ی 35 سوره اعراف که گفته "ای فرزندان آدم، چون که پیامبرانی از شما بیایند و آیات خداوند را بر شما بخوانند پس هرکه تقوی پیشه کرد ترسی نخواهد داشت." آیات سوره اعراف (11 تا 35) خطاب به فرزندان حضرت آدم هست چون از اول این سوره داستان حضرت آدم ذکر شده. سپس نصیحت های خداوند به فرزندان آدم در قرآن نقل قول می شود. این سایت هم آمده با تمام زرنگی هایش از عبارت "آدمیزادگان" به جای "فرزندان آدم" استفاده کرده تا کسی هم شک نکند! جمع بندی آیات 1 تا 35 سوره اعراف: خداوند حضرت آدم را می آفریند و شیطان به آدم سجده نمی کند پس رانده می شود و اما حضرت آدم فریب شیطان می خورد و میوه ممنوعه را می خورد و به زمین فرستاده می شود پس خدا به فرزندان آدم توصیه می کند که راه پدر و مادرشان را نروند و اگ پیامبری آمد و آیات خدا را بر آنان خواند به او ایمان بیاورند. و در آخر: بسیاری از پیامبران از نسل پیامبران قبل از خود بوده اند. اگر از نی نی کوچولوی خود هم بپرسید چند نمونه ذکر می کند! دوما بنده به هیچ وجه نگفتم پسر دار نشدن حضرت محمد دلیل بر خاتم الانبیاء بودن ایشان است.بلکه این آیه می خواهد بگوید حضرت محمد با این که پسر دار نمی شدند (که عرب ها افرادی که پسر دار نمیشدند را ابتر به معنای ناقص می خواندند) اما پایان دهنده ی پیامبران است. که استفاده از "بلکه" به همین منظور میباشد. در ضمن، قرآن اصلا تکرار بیهوده نمی کند.خاتمیت حضرت محمد بدیهی است و نیاز به تکرا بیجا ندارد.برای اثبات این که تکرار در قرآن بیهوده نیست: 1.کلمه یوم (روز) 365 بار و شهر (ماه) 12 بار تکرار شده که این همان نظم علمی روز و ماه و سال می باشد.نه مثل شما 19 ماه و ... 2. کلمه اجر (مزد) 108 بار و کلمه فِعل (کار) هم 108 بار تکرار شده است. 3.کلمه رجل (مرد) 24 بار و امراه (زن) نیز 24 بار به کار رفته است. دنیا (یکی ازنام های زندگی): ١١۵، آخرت (نامی برای زندگی پس از این جهان): ١١۵ ملائکه: ٨٨،شیاطین: ٨٨ زندگی: ١۴۵،مرگ: ١۴۵ سود: ۵٠،زیان: ۵٠ ملت (مردم):۵٠،پیامبران: ۵٠ ابلیس(پادشاه شیاطین): ١١،پناه جوئی از شرّ ابلیس: ١١ مصیبت: ٧۵،شکر: ٧۵ صدقه: ٧٣،رضایت: ٧٣ فریب خوردگان (گمراه شدگان): ١٧،مردگان (مردم مرده): ١٧ مسلمین: ۴١،جهاد : ۴١ جادو: ۶٠،فتنه: ۶٠ زکات: ٣٢،برکت: ٣٢ ذهن : ۴٩،نور: ۴٩ زبان: ٢۵،موعظه (گفتار، اندرز): ٢۵ سختی: ١١۴،صبر: ١١۴ محمد (صلوات الله علیه):4،شریعت (آموزه های حضرت محمد (ص)): ۴ خوب حالا کی جرئت داره بگه قرآن تکرار بیهوده داره؟ این نمونه رو هم بگم دهنتون سرویس شه: تکرار دریا:32 زمین(خشکی):13 45=13+32 درصد 13 از 45 تقریبا=28.89 درصد 32 از 45 تقریبا=71.11 بشر تازه فهمیده 28.89 درصد زمین خشکی و 71.11 اون آبه! خوب کی میتونه رو این یکی حرف بزنه؟بازم میخواین ... های بهائیتو باور کنید یا اعجاز فوق بشری قرآن؟
سردبیر's picture

سردبیر replied:

دوست عزیز برای اینکه ناگزیر به حذف تمام یا قسمتهائی از کامنتهای شما نشویم لازم است شئون ادب و احترام را حفظ فرمائید متأسفانه با تکیه بر اطلاعات غلط و لاطائلاتی که شنیده اید داد سخن میدهید و پاسخهای بنده را اراجیف میخوانید. آمارهائی که از تعداد تکرارهای کلمات در قرآن ارائه کرده اید سراپا نادرست است چند نمونه را برای شما ذکر میکنم تا متوجه عمق اشتباهتان بشوید و بدون تحقیق و تفکر اظهار فضل نفرمائید. ماه "شهر" بصورت منفرد 4 مرتبه و در صیغه های مختلف جمع و همراه با ال مجموعا 21 مرتبه تکرار شده که هیچ ارتباطی با 12 مرتبه ادعائی شما ندارد. به همین سیاق کلمه یوم 475 بار تکرار شده نه 365 بار ، کلمه مرد 57 بار و کلمه زن 30 بار تکرار گردیده بقیه موارد هم تماما اعداد بی ربط و غلطی هستند. شما براحتی میتوانید با یک نرم افزار جستجوگر قرآن این موضوع را خودتان تحقیق کنید و فریب اظهارات هر گزافه گوی بی سوادی را نخورید. درضمن قرآن مملو از آیاتی است که در سوره های مختلف عینا و یا مضمونا تکرار گردیده اند و مسلما برای موضوعات مهم مثل مثل خشک شدن دریای رحمت و هدایت الهی و مقطوع شدن نسل پیامبران که مورد ادعای شماست باید آیات صریح و واضحی بدفعات ذکر میگردید اینکه کتب ادیان قبل را تحریف شده بدانید و مدعی شوید که موارد مورد ادعای شما در کتاب ایشان بوده و حذف گردیده دروغی آشکار است. در زمان پیامبر اسلام کتاب مقدس که شامل تورات و انجیل بوده در تقاط بسیاری از دنیا و درنسخه های بی شمار نشر گردیده بود در هیچ نسخه ای نامی از احمد یا محمد وجود ندارد و اگر هم وجود میداشت با توجه به وسعت انتشار کسی قادر به نابود کردن همه آنها نبود و یا حداقل نسخه هائی به جهت استناد در اختیار مسلمانان باقی میماند دست کم یهودیانی که مسلمان شده بودند (اگر بزور شمشیر مسلمان نشده بودند) تورات خودشان را برای اثبات دلیل ایمانشان حفظ میکردند. در عین اینکه اگر بشارت صریحی در کتاب وجود داشته باشد پیروان آن کتاب به شخص مورد بشارت مومن میگردند نه آنکه بشارت را از کتابشان پاک کنند. یادآوری میگردد که یکی از مهمترین دلایلی که حضرت مسیح را بخاطر آن محکوم به مرگ کردند شکستن حکم تورات یعنی موعظه در روز شنبه بود. اگر یهود منتظر ظهور دیانت جدید بودند مسیح را به این دلیل که حکم تورات را تغییر داده نمیکشتند. تصور یهودیان از مسیح نجات دهنده ای بود که بیاید و یهودیان را از ذلت و اسارتی که گرفتار آن بودند نجات دهد و عزت قدیم و دولت یهود را زنده کند. مسیحیان نیز بهیچ عنوان منتظر ظهور دین جدیدی نیستند و دین خود را بهترین و کاملترین دین میدانند و فقط منتظرند که مسیح بیاید و گناهکاران و غیر مومنین را به جزای اعمالشان بساند و مومنین را با خود به ملکوت ببرد. مشابه همان اعتقاد خرافی که شیعیان درمورد مهدی دارند البته درمورد قائم روایات زیادی وجود دارد که او را صاحب کتاب جدید و امر جدید میداند و مسلمانانی که دقت نظر و هشیاری کافی داشته باشند در دام خرافات غیر عقلانی که درمورد قائم ذکر گردیده نمی افتند. از شما دعوت میکنم به بخش امر بهائی و دیانت اسلام رجوع کنید و مطالب آن را مطالعه نمائید http://aeenebahai.org/taxonomy/t/161 برای اثبات اینکه منظور از امت پیروان یک دیانت است آیه " ولکل امة رسول" یونس 47 کفایت میکند اگر منظور از امت حکومت یا ملت باشد باید هر حکومت یا ملتی پیامبری داشته باشد که بطلان این نظر واضح است درمورد اینکه بنی آدم فقط به معنای فرزندان آدم و حواست به شعر سعدی مراجعه فرمائید آیا آن بنی آدمی که اعضای یکدیگرند فقط هابیل و قابیل بودند که یکی بدست دیگری کشته شد. آیا قرآن بعد از چندین هزار سال فرزندان بلافصل آدم و حوا را خطاب قرار داده که برای شما پیامبرانی خواهند آمد؟ چه فایده ای از گفتن این موضوع به فرزندان مرده آدم بدست میآید آیا قرآن برای هدایت زندگان آمده یا مردگان؟ با این حساب مفسرین دانشمند شما که این تعبیر را از ایشان نقل کردید خود را جزء بنی آدم به حساب نمیآورند ولی گمان نمیکنم که بقیه انسانها اینگونه فکر کنند؟!! این عین عبارت شماست: "ایشان پسری ندارند و این مسئله میتوانهد خود گواه این مسئله باشد که پیامبر بعدی در کار نیست" حال از آن "نی نی کوچولو" سوال بفرمائید که پسر کدامیک از پیامبران پیغمبر بعدی بوده که کفار به استناد آن چنین فکری کرده اند و اگر هم بفرض شما کفار چنین فکری میکردند حضرت محمد با کلمه "ولکن" آن را ابطال کرده اند و خاتم النبین بهیچ عنوان تأیید نظر کفار نمیتواند باشد درمورد اینکه احکام اسلام بدرد دنیای امروز نمیخورد شما را به مقاله تحقیقی آقای محسن کدیور ارجاع دادم که اثبات نموده شرع اسلام با عدالت و حقوق انسانی سازگاری ندارد ولی ظاهرا شما بجای خواندن آن ترجیح میدهید توهمات خود را تکرار کنید خاطرنشان میگردد که دیانت بهائی درصدد باطل دانستن یا بقول شما نقض قرآن نیست و مطالبی که ارائه میگردد برای رفع کج فهمی ها از قرآن است و اثبات اینکه اتهامات مورد ادعای شما که به دیانت بهائی نسبت میدهید درمورد قرآن صدها بار شدیدتر وجود دارد. بنابراین بهتر است اگر بدنبال بحث درباره غلطهای قرآن هستید به کتابها و سایتهای منکر اسلام مراجعه کنید ولی برای اینکه گمان نکنید ادعای بیهوده ای بیان گردیده نمونه هائی را برایتان ذکر میکنم تا اگر توانستید درمورد آن پاسخی بیابید. لطفا تحقیق کنید که منظور از "یا اخت هارون" که در قرآن آمده کیست . و بپرسید که املاء صحیح "یبسط" چیست؟ درمورد لقب سر که از سوی ملکه انگلیس به حضرت عبدالبها اعطا گردیده توضیح کافی داده شد ولی ظاهرا شما میخواهید حقیقت را با عینک ردیه نویسان ببینید. این لقب تاکنون به هزاران نفر اعطا گردیده که دربین آنان دانشمندان، هنرمندان، سیاستمداران ، ورزشکاران ، ادبا و بزرگان بسیاری از کشورهای مختلف جهان بوده اند. اینکه چرا دربین "اینهمه افراد خیر" این لقب به حضرت عبدالبها داده شده دلیلش برجستگی عمل ایشان است که در دنیای پرتعصب آن روزگار که هر گروهی بدنبال منافع خود بود خدمت انسان دوستانه خود را منحصر به بهائیان ننمودند و همه نیازمندان را بدون درنظر گرفتن نژاد و مذهب و گرایش سیاسی و وابستگی اجتماعی مورد عنایت قرار دادند. اگر ردیه نویسان سندی مبتنی بر دلیل دیگری غیر از این موضوع داشتند قطعا بجای القای شبهه اسناد خود را رو میکردند درضمن کار بچه گانه ای است که بخواهید با استفاده از نامهای مختلف کامنتهائی برای تأیید نظر خودتان بگذارید. آی پی شما در همه این کامنتها دیده میشود. بهتر است بجای این کار متفکرانه و معقول نظر بدهید تا مورد تأیید واقعی خوانندگان قرار بگیرید موفق باشید
a's picture

a replied:

حضرت محمد (ع) در انجیل (نقل قول از ویکی پدیا) http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D9%86%D8%AC%DB%8C%D9%84_%D8%A8%D8%B1... در انجیل برنابا [۲۲] در مورد خاتمیت محمد می‌گوید: (۶) و به تحقیق پیامبران همه آمدند، مگر "رسول اللّه". آن‌که زود است بعد از من بیاید، زیرا که خدا می‏خواهد که من راه او را مهیا سازم. مسیح در آیه فوق از پیامبر پس از خود با عنوان "رسول اللّه" و آخرین پیامبران یاد کرده و ایمان به رسالت آن محمد را با خاتمیت وی ملازم دانسته است. بر همین اساس هرکس که پس از پیامبر اسلام ادعای نبوت کند، از زمره‏ی پیامبران بیرون و از شیاطین و منحرفین جهان خواهد بود. درانجیل برنابا[۲۳] که تمامی آیات آن بشارت به ظهور خاتم‌النبیین، محمد است و درباره خاتمیت وی فرماید: (۷) کاهن در جواب مسیح گفت آیا پیامبران دیگر بعد از آمدن پیامبر خدا خواهند آمد؟ (۸) پس یسوع در جواب فرمود: بعد از او پیامبران راستگو که از جانب خدا فرستاده شده باشند نخواهند آمد (۹) و لیکن جمع بسیاری از پیامبران دروغگو خواهند آمد و همین است که مرا غمگین می‌سازد.[۲۴] و اما حضرت عیسی به دار آویخته شد چون حاکمان یهود از آمدن آیین جدید وحشت داشتند و ایشان را به سحر و جادو متهم کردند. که ایشان به دار آویخته نشده بودند و به آسمان رفتند. لینک زیر http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B9%DB%8C%D8%B3%DB%8C#.D8.AF.D8.B1_.D9.8... میگوید: در تَلْمود بابِلی چنین می‌خوانیم: «چنین تعلیم داده شده‌است: در شب عید فِصَح، یَشوع (تلفظ عبری نام عیسی) را به دار آویختند. و یک منادی برای مدت چهل روز در مقابل او می‌رفت و می‌گفت: [۴۹] «او قرار است سنگ‌سار شود، زیرا مرتکب جادوگری شده، اسرائیل را گمراه کرده‌است. اگر کسی چیزی دارد که در دفاع از او بگوید، بیاید و شهادت خود را ارائه دهد.» اما چون چیزی به نفع او یافت نشد، او را در شب عید فِصَح به دار آویختند.» درباره ی "یا اخت هارون" که بنی اسرائیل درباره ی حضرت مریم گفته اند (که این نقل قول از بنی اسرائیل است و نه قرآن) باید بروید و از بنی اسرائیل بپرسید اما پاسخ من این است که در بین چند قبیله "هارون" فردی شایسته بوده که کار های خارق العاده انجام میداده و به همین دلیل هرکس که کار عجیب میکرده و یا شایسته بوده به او نسبت میدادند. در این جا هم حضرت مریم به هارون نسبت داده شده اند. کلمه ی یبسط در شکل املائی دارد. همان طور که در آیه 245 کلمه یبسط با حرف (ص) و با کلمه یبصط نوشته شده است و در سوره اعراف آیه 69 ولی در سوره مائده آیه 11 و در سوره شوری آیه 12 این کلمه با حرف (س). اگر این کلمه غلط املائی داشت، علی (ع) و دیگر نقل کنندگان درستش می کردند تا گندش در نیاید نه این که بعد از 1400 سال هیچ کس دم نزنه.قرآن کتاب الهی هست و خدا هم غلط نمیگه. پاسخ لقب سر رو هم مثل این که باید خودم بگم. حضرت عبدالبهاء تحت نظر انگلیس کار می کرده. همان طور که در زمان مشابه قائم مقام فراهانی و امیرکبیر خدمات زیادی انجام دادند اما چون میخواستند دست استعمار را کوتاه کنند لقب سر نگرفتند.
سردبیر's picture

سردبیر replied:

دوست عزیز مثل اینکه خیلی در پاسخ گفتن عجله دارید و فرصت نمیکنید جوابهای بنده را با دقت بخوانید. برای اینکه مطالب روشن شود و به نتیجه برسیم بهتر است که سوالات را یکی یکی مطرح کنید و پاسخ بگیرید با این وجود به همان سیاق که نوشته اید به شما پاسخ میدهم برای اینکه اشتباه محاسبات آیات به شما اثبات شود برای نمونه عین متن آیاتی که کلمه "شهر" در آن آمده را برایتان مینویسم الطلاق : 4 وَ اللاَّئي‏ يَئِسْنَ مِنَ الْمَحيضِ مِنْ نِسائِكُمْ إِنِ ارْتَبْتُمْ فَعِدَّتُهُنَّ ثَلاثَةُ أَشْهُرٍ وَ اللاَّئي‏ لَمْ يَحِضْنَ وَ أُولاتُ الْأَحْمالِ أَجَلُهُنَّ أَنْ يَضَعْنَ حَمْلَهُنَّ وَ مَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مِنْ أَمْرِهِ يُسْراً القدر : 3 لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ المجادلة : 4 فَمَنْ لَمْ يَجِدْ فَصِيامُ شَهْرَيْنِ مُتَتابِعَيْنِ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَتَمَاسَّا فَمَنْ لَمْ يَسْتَطِعْ فَإِطْعامُ سِتِّينَ مِسْكيناً ذلِكَ لِتُؤْمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ تِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ وَ لِلْكافِرينَ عَذابٌ أَليمٌ سبأ : 12 وَ لِسُلَيْمانَ الرِّيحَ غُدُوُّها شَهْرٌ وَ رَواحُها شَهْرٌ وَ أَسَلْنا لَهُ عَيْنَ الْقِطْرِ وَ مِنَ الْجِنِّ مَنْ يَعْمَلُ بَيْنَ يَدَيْهِ بِإِذْنِ رَبِّهِ وَ مَنْ يَزِغْ مِنْهُمْ عَنْ أَمْرِنا نُذِقْهُ مِنْ عَذابِ السَّعيرِ التوبة : 36 إِنَّ عِدَّةَ الشُّهُورِ عِنْدَ اللَّهِ اثْنا عَشَرَ شَهْراً في‏ كِتابِ اللَّهِ يَوْمَ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ مِنْها أَرْبَعَةٌ حُرُمٌ ذلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ فَلا تَظْلِمُوا فيهِنَّ أَنْفُسَكُمْ وَ قاتِلُوا الْمُشْرِكينَ كَافَّةً كَما يُقاتِلُونَكُمْ كَافَّةً وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقينَ التوبة : 5 فَإِذَا انْسَلَخَ الْأَشْهُرُ الْحُرُمُ فَاقْتُلُوا الْمُشْرِكينَ حَيْثُ وَجَدْتُمُوهُمْ وَ خُذُوهُمْ وَ احْصُرُوهُمْ وَ اقْعُدُوا لَهُمْ كُلَّ مَرْصَدٍ فَإِنْ تابُوا وَ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ آتَوُا الزَّكاةَ فَخَلُّوا سَبيلَهُمْ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحيمٌ التوبة : 2 فَسيحُوا فِي الْأَرْضِ أَرْبَعَةَ أَشْهُرٍ وَ اعْلَمُوا أَنَّكُمْ غَيْرُ مُعْجِزِي اللَّهِ وَ أَنَّ اللَّهَ مُخْزِي الْكافِرينَ الأحقاف : 15 وَ وَصَّيْنَا الْإِنْسانَ بِوالِدَيْهِ إِحْساناً حَمَلَتْهُ أُمُّهُ كُرْهاً وَ وَضَعَتْهُ كُرْهاً وَ حَمْلُهُ وَ فِصالُهُ ثَلاثُونَ شَهْراً حَتَّى إِذا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَ بَلَغَ أَرْبَعينَ سَنَةً قالَ رَبِّ أَوْزِعْني‏ أَنْ أَشْكُرَ نِعْمَتَكَ الَّتي‏ أَنْعَمْتَ عَلَيَّ وَ عَلى‏ والِدَيَّ وَ أَنْ أَعْمَلَ صالِحاً تَرْضاهُ وَ أَصْلِحْ لي‏ في‏ ذُرِّيَّتي‏ إِنِّي تُبْتُ إِلَيْكَ وَ إِنِّي مِنَ الْمُسْلِمينَ المائدة : 97 جَعَلَ اللَّهُ الْكَعْبَةَ الْبَيْتَ الْحَرامَ قِياماً لِلنَّاسِ وَ الشَّهْرَ الْحَرامَ وَ الْهَدْيَ وَ الْقَلائِدَ ذلِكَ لِتَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ وَ أَنَّ اللَّهَ بِكُلِّ شَيْ‏ءٍ عَليمٌ المائدة : 2 يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تُحِلُّوا شَعائِرَ اللَّهِ وَ لاَ الشَّهْرَ الْحَرامَ وَ لاَ الْهَدْيَ وَ لاَ الْقَلائِدَ وَ لاَ آمِّينَ الْبَيْتَ الْحَرامَ يَبْتَغُونَ فَضْلاً مِنْ رَبِّهِمْ وَ رِضْواناً وَ إِذا حَلَلْتُمْ فَاصْطادُوا وَ لا يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ أَنْ صَدُّوكُمْ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ أَنْ تَعْتَدُوا وَ تَعاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَ التَّقْوى‏ وَ لا تَعاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَ الْعُدْوانِ وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَديدُ الْعِقابِ النساء : 92 وَ ما كانَ لِمُؤْمِنٍ أَنْ يَقْتُلَ مُؤْمِناً إِلاَّ خَطَأً وَ مَنْ قَتَلَ مُؤْمِناً خَطَأً فَتَحْريرُ رَقَبَةٍ مُؤْمِنَةٍ وَ دِيَةٌ مُسَلَّمَةٌ إِلى‏ أَهْلِهِ إِلاَّ أَنْ يَصَّدَّقُوا فَإِنْ كانَ مِنْ قَوْمٍ عَدُوٍّ لَكُمْ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَتَحْريرُ رَقَبَةٍ مُؤْمِنَةٍ وَ إِنْ كانَ مِنْ قَوْمٍ بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَهُمْ ميثاقٌ فَدِيَةٌ مُسَلَّمَةٌ إِلى‏ أَهْلِهِ وَ تَحْريرُ رَقَبَةٍ مُؤْمِنَةٍ فَمَنْ لَمْ يَجِدْ فَصِيامُ شَهْرَيْنِ مُتَتابِعَيْنِ تَوْبَةً مِنَ اللَّهِ وَ كانَ اللَّهُ عَليماً حَكيماً البقرة : 234 وَ الَّذينَ يُتَوَفَّوْنَ مِنْكُمْ وَ يَذَرُونَ أَزْواجاً يَتَرَبَّصْنَ بِأَنْفُسِهِنَّ أَرْبَعَةَ أَشْهُرٍ وَ عَشْراً فَإِذا بَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَلا جُناحَ عَلَيْكُمْ فيما فَعَلْنَ في‏ أَنْفُسِهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ خَبيرٌ البقرة : 226 لِلَّذينَ يُؤْلُونَ مِنْ نِسائِهِمْ تَرَبُّصُ أَرْبَعَةِ أَشْهُرٍ فَإِنْ فاؤُ فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحيمٌ البقرة : 217 يَسْئَلُونَكَ عَنِ الشَّهْرِ الْحَرامِ قِتالٍ فيهِ قُلْ قِتالٌ فيهِ كَبيرٌ وَ صَدٌّ عَنْ سَبيلِ اللَّهِ وَ كُفْرٌ بِهِ وَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ وَ إِخْراجُ أَهْلِهِ مِنْهُ أَكْبَرُ عِنْدَ اللَّهِ وَ الْفِتْنَةُ أَكْبَرُ مِنَ الْقَتْلِ وَ لا يَزالُونَ يُقاتِلُونَكُمْ حَتَّى يَرُدُّوكُمْ عَنْ دينِكُمْ إِنِ اسْتَطاعُوا وَ مَنْ يَرْتَدِدْ مِنْكُمْ عَنْ دينِهِ فَيَمُتْ وَ هُوَ كافِرٌ فَأُولئِكَ حَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ وَ أُولئِكَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فيها خالِدُونَ البقرة : 197 الْحَجُّ أَشْهُرٌ مَعْلُوماتٌ فَمَنْ فَرَضَ فيهِنَّ الْحَجَّ فَلا رَفَثَ وَ لا فُسُوقَ وَ لا جِدالَ فِي الْحَجِّ وَ ما تَفْعَلُوا مِنْ خَيْرٍ يَعْلَمْهُ اللَّهُ وَ تَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَيْرَ الزَّادِ التَّقْوى‏ وَ اتَّقُونِ يا أُولِي الْأَلْبابِ البقرة : 194 الشَّهْرُ الْحَرامُ بالشَّهْرِ الْحَرامِ وَ الْحُرُماتُ قِصاصٌ فَمَنِ اعْتَدى‏ عَلَيْكُمْ فَاعْتَدُوا عَلَيْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدى‏ عَلَيْكُمْ وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقينَ البقرة : 185 شَهْرُ رَمَضانَ الَّذي أُنْزِلَ فيهِ الْقُرْآنُ هُدىً لِلنَّاسِ وَ بَيِّناتٍ مِنَ الْهُدى‏ وَ الْفُرْقانِ فَمَنْ شَهِدَ مِنْكُمُ الشَّهْرَ فَلْيَصُمْهُ وَ مَنْ كانَ مَريضاً أَوْ عَلى‏ سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِنْ أَيَّامٍ أُخَرَ يُريدُ اللَّهُ بِكُمُ الْيُسْرَ وَ لا يُريدُ بِكُمُ الْعُسْرَ وَ لِتُكْمِلُوا الْعِدَّةَ وَ لِتُكَبِّرُوا اللَّهَ عَلى‏ ما هَداكُمْ وَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ اگر با دقت شمارش نمائید "شهر" بصورت منفرد 4 مرتبه و در ترکیبهای مختلف 21 مرتبه تکرار شده کلمه یوم در ترکیبهای مختلف 475 مورد که 4 مورد آن یومئذ است و بصورت خالص با اعرابهای متفاوت جمعا 277 مورد با هیچ نوع جمع و تفریقی نمیتوان آن را به عدد 365 رساند هیچکدام از اعداد درمورد برکت زکات رجال نساء امرأ درست نیستند و همگی جعلیند . من همگی را با دقت بررسی نمودم درمورد بنی آدم لزومی ندارد به اول سوره بروید کافیست سه آیه به عقب برگردید * يَابَنىِ ءَادَمَ خُذُواْ زِينَتَكمُ‏ْ عِندَ كلُ‏ِّ مَسْجِدٍ وَ كُلُواْ وَ اشرْبُواْ وَ لَا تُسرْفُواْ إِنَّهُ لَا يحُِبُّ الْمُسرْفِينَ(31) آیا منظور انسانهای اولیه بوده اند که خطاب به ایشان فرموده اند با آراستگی در هر مسجدی حاضر شوید آیا قبل از اسلام هم به عبادتگاههایی مثل دیر و کنیسه و کلیسا مسجد میگفتند؟ آیا بعد از فرزندان بلافصل آدم بقیه مجازند که با لباسهای ژولیده به مسجد بروند و اسراف بکنند و این بیان فقط خطاب به هابیل و قابیل بوده؟ لطفا قبل از اظهار نظر کمی فکر کنید برای اینکه بحث بیمورد درباره معنای امت را با شما خاتمه دهم معنای آن را در لغت نامه دهخدا برایتان مینویسم: "جماعتی که بسوی ایشان پیغمبری آمده باشد. (از منتهی الارب ) (از آنندراج ) (از ناظم الاطباء). گروهی که به پیغمبری ایمان آورده اند. (از کشاف اصطلاحات الفنون ). پیروان انبیاء. (غیاث اللغات )." http://www.loghatnaameh.org/dehkhodaworddetail-62c56e0d029544c49ef548ac2... بهتر است با فرار از واقعیت و تحریف مفهوم خود را فریب ندهید تحقیق آقای کدیور برمبنای قرآن و شرع اسلام است نه آنچه حکومتهای اسلامی اجرا میکنند. خوشبختانه اغلب حکومتها کمتر از بیست درصد شرع را اجرا میکنند وگرنه هیچیک از آنها قابل زیست نبودند درمورد انجیل جعلی برنابا که از ویکی پدیا به آن استناد کردید خوب بود لااقل ابتدای همان صفحه لینکتان را میخواندید "اعتبار این کتاب به شدت مورد تردید واقع شده‌است چرا که اسناد قدیمی از آن وجود ندارد و قدیمیترین اشاره به آن وجود نام آن در لیست ممنوعه پاپ ژلازیوس یکم در اواخر قرن پنجم میلادی(قبل از پیدایش اسلام) است.[۳] و قدیمی ترین دستنوشته‌ها مربوط به قرن ۱۶ می‌شود. اکثر محققان غربی و مسیحی (و حتی برخی مسلمانان[نیازمند منبع]) اعتبار آن را زیر سوال برده‌اند و آن را اثری جعلی متعلق به به قرن ۱۶[۴] می‌دانند که ادعا می‌شود توسط برنابای عهد جدید (قرن ۱ میلادی) از یاران حواریون مسیح به نگارش درآمده است. از طرف دیگر برخی مسلمانان جعل بودن این انجیل را نپذیرفته‌اند و آن را نسبت به اناجیل رسمی مسیحیت معتبرتر می‌دانند." مثل این است که ما با استناد به احادیث جعلی که خودمان بسازیم بخواهیم حقانیت دیانت بهائی را اثبات کنیم. آیا چنین مدرکی برای مسلمانان سندیت دارد؟ درمورد یا اخت هارون. این اصطلاح رایجی بین بنی اسرائیل نبوده و نیست بلکه از جعلیات مفسرین است که برای فرار از پاسخ به اشتباه فاحش قرآن ساخته اند. مریمی که خواهر هارون بوده با مریم مادر عیسی دو شخص متفاوتند. مریم نخست خواهر موسی و هارون بوده درصورتی که مریم دوم تنها فرزند خانواده بوده که در سنین کهنسالی بدیشان داده شده و هیچ خواهر و برادری نداشته. در هیچ سند یهودی و غیر یهودی در تاریخ نمیتوانید اصطلاح اخت هارون را بیابید و هارون برادر موسی نیز چون جلو بازگشت قوم به گوساله پرستی را در زمان غیبت موسی نگرفت جایکاه خاصی در بین یهود ندارد که هرکسی را بخواهند بواسطه احترام به هارون نسبت دهند. نقل قول بودن مطلب هم چیزی را عوض نمیکند زیرا نقل قول اشتباهی صورت گرفته و هیچگاه بنی اسرائیل مریم را اخت هارون نمیخوانده اند. حتی در قرآن نیز انتساب به هارون در هیچ مورد دیکری اتفاق نیفتاده. توجیه یبصط با این عنوان که اگر غلط بود علی تصحیح میکرد واقعا استدلال جالبی است جدا از اینکه اصلاح آیات که عبدالله ابن سرح مدعی آن بود اصولا منشأ الهی آن را زیر سوال میبرد از قلم افتادن یک لغت میتواند بدلیل کم سوادی نگارندگان یا عدم دقت آنان هم باشد. در عربی هیچ ریشه ای برای کلمه یبصط وجود ندارد و این لغت تنها با "س" صحیح است. ولی باز هم مفسرین برای توجیه گفته اند که نوشتن این کلمه به هردو صورت درست است. اگر شما توانستید یک متن قبل از اسلام بیابید که این لغت درآن بکار رفته باشد میتوانید چنین ادعائی بکنید. درغیر این صورت نوشتن یک لغت بی ریشه با معنائی که لغت مشابه دیگری برای آن وجود دارد اشتباه بارز املائی است که در قرآن موجود است و قابل انکار نیست درمورد لقب سر در پست قبلی برایتان پاسخ نوشتم ولی ظاهرا آنقدر در جواب دادن عجله دارید که وقت نمیکنید مطالب بنده را مرور کنید خاطرنشان میشود که در زمان حضرت عبدالبها منطقه فلسطین تحت قیمومت دولت انگلیس بود و در واقع اقدام بشر دوستانه حضرت عبدالبها در قلمرو آن کشور اتفاق افتاده بود و بهمین دلیل مورد تقدیر ملکه انگلستان قرار گرفت. خدمات دولتمردان ایران ارتباطی به دولت انگلیس و یا دیگر مردم جهان ندارد که از طرف دولت دیگری لازم به تقدیر از آن باشد. درمورد معجزه بحث بسیار مفصل است و نمیتوان در این مختصر به آن پرداخت. همینقدر بدانید که معجزات حضرت بهاءالله دهها برابر حضرت محمد بوده است و اگر حضرت محمد شق القمر فرمودند که مورد تردید اغلب مسلمانان است حضرت بهاءالله شق الشمس نمودند که هیچیک از مومنین درآن تردید ندارد. اگر حضرت محمد بارها در قرآن فرمودند که من نه علم غیب دارم و نه میتوانم معجزه ای ظاهر کنم و تنها بشری مثل شما هستم ، حضرت بهاءالله به صراحت درمقابل معجزه خواهان فرمودند هرچه حجت میدانید بخواهید تا برایتان ظاهر کنم بشرط اینکه قبول کنید اگر ظاهر شد دست از انکار بردارید ولی علما شما حاضر به پذیرش این امر نشدند و به بهانه اینکه ممکن است سحر نماید زیر بار نرفتند درباره حکومت اسلامی هم حق با شماست هرکسی میتواند نظرش را درباره آن بگوید ولی اینکه بعد از اظهار نظر سر از کجا در بیاورد یا اصلا سری برایش باقی بماند معلوم نیست امیدوارم با دقت و به قصد کشف حقیقت این مطالب را مطالعه نمائید پیروز باشید
a's picture

a replied:

اضلا حتی اگر قبول کنیم آمار های تکرار کلمات غلط هستند، باز هم قرآن هیچ تکرار بیهوده ای ندارد.همان طور که میدانم قرآن سرشار از زیبایی های ادبی است. در ادبیات تعلیمی خودمان هم بسیار پیش آمده که شاعری مصراعی را عینا تکرار کرده که بسیار شعر را زیبا کرده. مثال این بحث در سوره ی "الرحمن" دیده می شود که پس از ذکر هر نشانه ی الهی آیه "فَبِأَيِّ آلَاء رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ" تکرار شده که پوچی تکذیب نشانه های خدا را نشان می دهد و بسیار هم زیباست. در مورد سوره اعراف هم امیدوارم خود مردم ترجمه ی سوره را بخوانند و قضاوت کنند.در جایی هم خدا خطاب به حضرت موسی (ع) حرف میزنه که این ها داستان های تاریخ هستند.قرآن علاوه بر کتاب حکمت و دانش کتاب تاریخ هم هست. در مورد یا اخت هارون هم باید بگم اگه آیه ی 28 سوره ی مریم و آیات قبل و بعد از آن را مطالعه کنید نوشته است بنی اسرائیل به حضرت مریم (س) گفتند "یا اخت هارون" که این گفته ی بنی اسرائیل هست نه گفته ی قرآن. البته مثال این اصطلاح امروزه ملموس نیست. اما فرض کنید مثلا اگر مردی خیلی قوی باشه بهش بگیم داداش هرکول.بعد هم شما بهتر میدانید یا قرآنی که 1400 سال از شما به حضرت مریم (ص) نزدیک تر است؟ درباره ی کلمه "یبسط" نیز باید بگویم این کلمه واقعا دو املا داشته و در بقره 245 و اعراف 69 با حرف "س" و در مائده 11 و شوری 12 با حرف "ص" نوشته شه که کاملا واضح است که به عمد این اتفاق افتاده. مثل این که یک نفر در زمان حال در کتابش هر دو شکل کلمه "باطری" و "باتری" را به کار ببرد تا در آینده به او گیر ندهند. این هم که گفتم "اگر غلطی بود برای این که گندش در نیاید علی (ع) درستش میکرد." من نگفتم علی (ع) تحریف کرده بلکه گفتم اگر قرآن جعلی و غلط بود علی (ع) و بقیه لااقل درستش میکردند تا گندش در نیاد. در حالی که این طور نیست و قرآن 100% درست است و اگر آن زمان زیر دست 1000 ویراستار صرف و نحوی و علمی هم میرفت یک کلمه ی آن هم عوض نمیشد. در ضمن بنده سریع جواب میدم چون اطلاعات کافی دارم نه این که مثل شما دنبال جواب تو آستینم بگردم و یه چیزی بدم بیرون. امت به معنای حکومت است و واقعا اگر در تاریخ بگردیم میبینیم که قبل از حضرت محمد (ص) در هر قبیله و منطقه ای پیامبری ظهور کرده که یکی از 124000 پیامبر بوده.لغت نامه ی دهخدا معنی این کلمه را از فارسی به فارسی نشان میدهد اما چه در http://translate.google.com و چه در http://www.jasjoo.com/books/dictionary/?ask=%d8%a7%d9%84%d8%a7%d9%85%d8%... که معنای عربی به فارسی کلمه "امت" را نشان می دهند جست و جو کنید معنای "ملت" و "کشور" و امثال این ها را برمیگردانند. بعضی کلمات هستند که در عربی معنای دیگری می دهند اما در فارسی معنایشان عوض میشود. کلمه ی فارسی "امت" به معنای ذکر شده در سایت است اما قرآن به زبان عربی نوشته شده پس باید دنبال معنای عربی به فارسی بگردیم که کلمه "ملت" و "کشور" را باز میگرداند. درباره ی حکومت اسلامی هم باید بگویم که اگر اشکالی داشت حکومت کوچک پیامبر (ص) در ین همه جنگ تاب نمی آورد.اگر هم اشکالی در حکومت های امروزه می بینید گردن اسلام نیندازید. لینک متن آمدن حضرت محمد (ص) در انجیل برنابا را در ویکی پدیا دادم تا بدانید در آن نوشته شده. وگرنه این که در این سایت نوشته شده این انجیل جعلی است یک دروغ محض است و از قرن ششم و هفتم میلادی حکومت ها سعی در حذف آن داشته اند و حال هم انگ باطلیت به آن زده اند. در مورد معجزه ی "شق الشمس" که واقعا دیگر خیلی دارید پا فراتر میگذارید!خوب می خواهید "شق القمر" را که هیچ کدام از مسلمانان تردیدی درباره ی آن ندارند را نقض کنید،بکنید.شفای عیسی را چه؟عصای موسی را چه؟ به این ترتیب پیش برویم فکر کنم میخواهید دو نظر بعدی بگویید خدا وجود ندارد!!! "شقّ الشمس" اصلا ممکن نیست.پیامبر "شقّ القمر" کرد تا در تاریخ نگویند دروغ می گوید چون ممکن است و ماه اثر جاذبه ای زیادی بر اشیاء اطراف خود ندارد.اما اگر خورشی دو نیم شود کل منظومه شمسی به هم میریزد. حضرت محمد (ص) معجزات دیگری هم داشته اند: 1.خورده شدن عهدنامه کفار توسط موریانه؛ 2.تنیده شدن تار عنکبوت بر در غاری که آن حضرت و ابوبکر در آن پنهان شده بودند؛ 3.بر زمین خوردن اسب سوار کفار هنگام گشت زنی برای یافتن حضرت و... درباره ی لقب سر باید بگم جدا از این لقب روابط دیگری بین حضرت بهاءالله و حضرت عبدالبهاء و انگلیس و اسرائیل وجود داشته. اما یعنی دکتر حسابی و دکتر خدادوست و این همه کسانی که خدماتی حتی بسیار فراتر از ایران انجام دادند،لیاقت این لقب را نداشتند؟ پس از انتقال رهبری بابیت و بهاییت به عراق و سپس فلسطین، رهبران این فرقه به تبعیت استعمار انگلیس درآمدند. در اواخر جنگ جهانی اول، وزیر امور خارجه انگلیس در نوامبر 1917م. اعلامیه خود را بر مبنی بر تشکیل وطن ملی یهود در فلسطین صادر کرد و در همین ایام، جمال پاشا، فرمانده کل دولت عثمانی، به دلیل حمایت عبدالبهاء از انگلیس و دادن آذوقه به ارتش انگلیس، تصمیم به قتل وی و انهدام مرکز بهاییت در عکا و حیفا گرفت. وزیر خارجه انگلیس با واکنش تند و جدی به سالار سپاه انگلیس دستور داد تا با جمیع قوا در حفظ و صیانت حضرت عبدالبهاء بکوشد و بر اثر همین حمایت عبدالبها از انگلیس، فلسطین به دست سپاه انگلستان افتاد و زمینه پدید آمدن رژیم صهیونیسم به وجود آمد؛ به گونه ای که پس از پایان جنگ جهانی اول، به پاس خدماتی که عبدالبهاء برای استعمار انگلیس انجام داده بود، طی مراسمی لقب سِر(Sir) و بزرگ‌ترین نشان خدمتگذاری، نایت هود(Knight Hood) را دریافت کرد. کلمه ی "اراجیف" هم خودتان بسیار درباره ی شیعیان به کار بردید و بعد توقع دارید در برابر اراجیف شما از این کلمه استفاده نشود؟
سردبیر's picture

سردبیر replied:

دوست عزیز متأسفانه تعصب راه آموختن و درک حقیقت را برشما بسته است با وجود اثبات قطعی نادرستی آمارهای عوام فریبانه ای که شما را دچار توهم کرده بود بجای قبول اشتباه و عذر خواهی همچنان بر باورهای غلط خوت پافشاری میکنید. اگر آگاهی ندارید از آشنایان با قرآن بپرسید که چه تعداد آیه های قرآن عینا و یا مضمونا در سوره های مختلف یا حتی در یک سوره تکرار شده اند. اغلب این تکرارها هیچ کمکی به زیبائی و شیوائی کلام نمیکند و حتی ناقض فصاحت است. برای نمونه به آیات 3 و 5 در سوره کافرون توجه کنید که "و لا انتم عابدون ما اعبد" بدون هیچ لزومی عینا تکرار شده است. در مورد یا اخت هارون باید اثبات کنید که این قول در کتب بنی اسرائیل عینا ذکر شده و قرآن آن را نقل کرده است و چون چنین چیزی ابدا وجود ندارد این یک نقل قول نادرست و ناشی از عدم اطلاع کافی از هویت مریم مادر عیسی است که او را با مریم خواهر موسی اشتباه گرفته و خواهر هارون خوانده. بقیه داستانهائی که در مورد هارون نقل نمودید از جعلیات مفسرین است و هیچ سابقه و ریشه ای در تاریخ ندارد. هرگاه توانستید در یک منبع غیر اسلامی عبارت یا اخت هارون را خطاب به کسی غیر از خواهر موسی بیابید میتوانید ادعا کنید که این یک اصطلاح بوده است در غیر این صورت یک اشتباه غیر قابل انکار تاریخی است که در قرآن آمده و مفسرین شما هم جز جعل راهی برای پنهان کردن این اشتباه نیافته اند. درخصوص یبصط نیازی به تکرار نیست. اگر کلمه ای بقول شما مثل باتری و باطری دو املا داشت باید هر دو این املا ها در آثار عربی پیش از اسلام یافت میشدند و یا اینکه ریشه های دیگری از این کلمه در زبان عربی یافت میشد حال آنکه چنین نیست و این یک کلمه نادرست و بی ریشه است که در قرآن آمده و در جای دیگری دیده نشده. عبدالله ابن ابی سرح کاتب قرآن که مدعی بود آیات قرآن را برای حضرت محمد تصحیح میکرده و کلمات مناسبتری برای آیات جایگزین میکرده به همین دلیل از اسلام برگشت و حضرت محمد نیز او را مرتد اعلام کرد و دستور داد حتی اگر خود را به پرده های کعبه بیاویزد باید او را بکشند. بنابر این تغییر دادن کلمات آیات امر عجیب و غیر ممکنی نبوده است ولی در هر صورت عدم تصحیح این کلمه دلیل بر درست بودن آن نیست و برای اثبات صحت آن باید وجود این املا ما قبل قرآن و یا ریشه های آن کلمه را بیابید درمورد معنای کلمه امت تلاش مذبوحانه میکنید در همان فرهنگ دهخدا از سه منبع عربی نقل قول شده و در همه فرهنگهای عربی دیگر هم معنا همین است. ولی تعصب به شما اجازه نمیدهد که به اشتباهتان پی برید و حقیقت را ببینید. معجزات پیامبران دیگر درصورتی که واقعا رخ داده باشد ربطی به پیامبر اسلام ندارد که به صراحت از آوردن معجزه طفره رفته اند البته درخصوص شق القمر به نکته جالبی اشاره کردید. اگر از فیزیک سیارات اطلاع دارید حتما میفهمید که دونیم شدن ماه موجب بروز فاجعه های سنگین در زمین میشود و کمترین آن وقوع مدهای سنگین و بزیر آب رفتن بسیاری از مناطق زمین با امواجی بزرگتر از سونامی های شناخته شده خواهد بود. هرطوری که این اتفاق درباره ماه افتاد درباره خورشید هم میتواند بیفتد. اگر قبول میکنید که شق القمر خرافه ای ساختگی است ما هم میپذیریم که شق الشمسی اتفاق نیفتاده. داستانهای دیگری که درباره معجزات پیامبر اسلام نقل کردید صدها بار اعجاز آمیز ترش در زندگی حضرت باب و حضرت بهاءالله اتفاق افتاده که باعث اعجاب و ایمان دشمنان ایشان گردیده ولی بهائیان چون معجزه را حجت مناسبی برای اثبات حقانیت نمیدانند اصراری به نفل آنها ندارند. برای کسب اطلاع بیشتر میتوانید به قسمت پرسشها و پاسخها در سوال از معجزه مراجعه کنید اگر بخواهید حکومت اسلامی دوران حضرت محمد را ملاک مملکت داری قرار دهید احتمالا باید کسی مثل رابین هود را رئیس جمهور کنیم و هر روز دست و پا و گردن مردم مخالف حکومت را قطع کنیم یا آنها را سنگسار نمائیم. برای اینکه ذهنتان روشن گردد بد نیست غیر از کتابهای توضیح المسائل و ردیه های ضد بهائی کمی هم درمورد تاریخ اسلام و سریه های پیامبر و مجازاتهائی که شخصا دستور آن را داده اند مطالعه نمائید درمورد لقب سر که به حضرت عبدالبها داده شده متأسفانه تلقینات ردیه ها ذهن شما را تسخیر کرده و چشمتان قادر به دیدن حقیقت نیست. حضرت عبدالبها که خود یک زندانی تبعیدی حکومت عثمانی بودند چه نیروی نظامی داشتند که حمایتشان بتواتد باعث شکست عثمانی و پیروزی انگلیس گردد و این موضوع چه ربطی به حکومت یهود که چند دهه بعد تأسیس گردید دارد. دولت انگلیس هر پنجاه سال همه اسناد و مدارک سیاسی و مکاتبات حکومتی خود را منتشر میسازد اگر کوچکترین مدرکی وجود داشت که ذره ای از رابطه دولت انگلیس با بهائیان حکایت میکرد ردیه نویسان شما آن را در عالم جار میزدند ولی باآنکه هیچ روابط مخفی و غیر شفافی وجود نداشته باز هم امواج تهمتها و افترائات ادامه دارد. دوست عزیز آقای نلسون ماندلا و اقبال لاهوری مسلمان هم لقب سر گرفتند آیا آنها را هم دست نشانده یا جاسوس انگلیس میدانید. نهایتا اگر مطالب ارائه شده را اراجیف میدانید بهتر است که از مکاتبه با ما صرف نظر کنید و به همان کتابهای ردیه وتوضیح المسایل که مورد علاقه و اعتمادتان است مشغول شوید فی امان الله
tof bar shoma's picture

tof bar shoma said:

hagh ba to bud mosalmun! mohammad akharin payambare. tof to dahane uni ke bekhad in ro naghz kone mane khar 3 sal faribe in bahaia ro khordam vali hala mifahmam che gheflati kardam. omidvaram baghie mesl man be haghaniat eslam pey bebaran
ناهید's picture

ناهید said:

واقعا که اینجاست که دروغای شما رو میشه. أشْهَدُ أنْ لا إلهَ إلاَّ الله أشْهَدُ أنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ الله
a's picture

a said:

اولا چیزی که من درست نگفتم اینه که کلمه شهر در در آیه تکرار شده. به شرح زیر: 1- جزء 2 سوره البقرة آيه 185 ( شهر: 2 ) شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِيَ أُنزِلَ فِيهِ الْقُرْآنُ هُدًى لِّلنَّاسِ وَبَيِّنَاتٍ مِّنَ الْهُدَى وَالْفُرْقَانِ فَمَن شَهِدَ مِنكُمُ الشَّهْرَ فَلْيَصُمْهُ وَمَن كَانَ مَرِيضًا أَوْ عَلَى سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِّنْ أَيَّامٍ أُخَرَ يُرِيدُ اللّهُ بِكُمُ الْيُسْرَ وَلاَ يُرِيدُ بِكُمُ الْعُسْرَ وَلِتُكْمِلُواْ الْعِدَّةَ وَلِتُكَبِّرُواْ اللّهَ عَلَى مَا هَدَاكُمْ وَلَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ 2- جزء 2 سوره البقرة آيه 194 ( شهر: 2 ) الشَّهْرُ الْحَرَامُ بِالشَّهْرِ الْحَرَامِ وَالْحُرُمَاتُ قِصَاصٌ فَمَنِ اعْتَدَى عَلَيْكُمْ فَاعْتَدُواْ عَلَيْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدَى عَلَيْكُمْ وَاتَّقُواْ اللّهَ وَاعْلَمُواْ أَنَّ اللّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ 3- جزء 2 سوره البقرة آيه 197 ( شهر: 1 ) الْحَجُّ أَشْهُرٌ مَّعْلُومَاتٌ فَمَن فَرَضَ فِيهِنَّ الْحَجَّ فَلاَ رَفَثَ وَلاَ فُسُوقَ وَلاَ جِدَالَ فِي الْحَجِّ وَمَا تَفْعَلُواْ مِنْ خَيْرٍ يَعْلَمْهُ اللّهُ وَتَزَوَّدُواْ فَإِنَّ خَيْرَ الزَّادِ التَّقْوَى وَاتَّقُونِ يَا أُوْلِي الأَلْبَابِ 4- جزء 2 سوره البقرة آيه 217 ( شهر: 1 ) يَسْأَلُونَكَ عَنِ الشَّهْرِ الْحَرَامِ قِتَالٍ فِيهِ قُلْ قِتَالٌ فِيهِ كَبِيرٌ وَصَدٌّ عَن سَبِيلِ اللّهِ وَكُفْرٌ بِهِ وَالْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَإِخْرَاجُ أَهْلِهِ مِنْهُ أَكْبَرُ عِندَ اللّهِ وَالْفِتْنَةُ أَكْبَرُ مِنَ الْقَتْلِ وَلاَ يَزَالُونَ يُقَاتِلُونَكُمْ حَتَّىَ يَرُدُّوكُمْ عَن دِينِكُمْ إِنِ اسْتَطَاعُواْ وَمَن يَرْتَدِدْ مِنكُمْ عَن دِينِهِ فَيَمُتْ وَهُوَ كَافِرٌ فَأُوْلَـئِكَ حَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ فِي الدُّنْيَا وَالآخِرَةِ وَأُوْلَـئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ 5- جزء 2 سوره البقرة آيه 226 ( شهر: 1 ) لِّلَّذِينَ يُؤْلُونَ مِن نِّسَآئِهِمْ تَرَبُّصُ أَرْبَعَةِ أَشْهُرٍ فَإِنْ فَآؤُوا فَإِنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ 6- جزء 2 سوره البقرة آيه 234 ( شهر: 1 ) وَالَّذِينَ يُتَوَفَّوْنَ مِنكُمْ وَيَذَرُونَ أَزْوَاجًا يَتَرَبَّصْنَ بِأَنفُسِهِنَّ أَرْبَعَةَ أَشْهُرٍ وَعَشْرًا فَإِذَا بَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَلاَ جُنَاحَ عَلَيْكُمْ فِيمَا فَعَلْنَ فِي أَنفُسِهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ وَاللّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ 7- جزء 5 سوره النساء آيه 92 ( شهر: 1 ) وَمَا كَانَ لِمُؤْمِنٍ أَن يَقْتُلَ مُؤْمِنًا إِلاَّ خَطَئًا وَمَن قَتَلَ مُؤْمِنًا خَطَئًا فَتَحْرِيرُ رَقَبَةٍ مُّؤْمِنَةٍ وَدِيَةٌ مُّسَلَّمَةٌ إِلَى أَهْلِهِ إِلاَّ أَن يَصَّدَّقُواْ فَإِن كَانَ مِن قَوْمٍ عَدُوٍّ لَّكُمْ وَهُوَ مْؤْمِنٌ فَتَحْرِيرُ رَقَبَةٍ مُّؤْمِنَةٍ وَإِن كَانَ مِن قَوْمٍ بَيْنَكُمْ وَبَيْنَهُمْ مِّيثَاقٌ فَدِيَةٌ مُّسَلَّمَةٌ إِلَى أَهْلِهِ وَتَحْرِيرُ رَقَبَةٍ مُّؤْمِنَةً فَمَن لَّمْ يَجِدْ فَصِيَامُ شَهْرَيْنِ مُتَتَابِعَيْنِ تَوْبَةً مِّنَ اللّهِ وَكَانَ اللّهُ عَلِيمًا حَكِيمًا 8- جزء 6 سوره المائدة آيه 2 ( شهر: 1 ) يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ لاَ تُحِلُّواْ شَعَآئِرَ اللّهِ وَلاَ الشَّهْرَ الْحَرَامَ وَلاَ الْهَدْيَ وَلاَ الْقَلآئِدَ وَلا آمِّينَ الْبَيْتَ الْحَرَامَ يَبْتَغُونَ فَضْلاً مِّن رَّبِّهِمْ وَرِضْوَانًا وَإِذَا حَلَلْتُمْ فَاصْطَادُواْ وَلاَ يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ أَن صَدُّوكُمْ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ أَن تَعْتَدُواْ وَتَعَاوَنُواْ عَلَى الْبرِّ وَالتَّقْوَى وَلاَ تَعَاوَنُواْ عَلَى الإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ وَاتَّقُواْ اللّهَ إِنَّ اللّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ 9- جزء 7 سوره المائدة آيه 97 ( شهر: 1 ) جَعَلَ اللّهُ الْكَعْبَةَ الْبَيْتَ الْحَرَامَ قِيَامًا لِّلنَّاسِ وَالشَّهْرَ الْحَرَامَ وَالْهَدْيَ وَالْقَلاَئِدَ ذَلِكَ لِتَعْلَمُواْ أَنَّ اللّهَ يَعْلَمُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الأَرْضِ وَأَنَّ اللّهَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ 10- جزء 10 سوره التوبة آيه 2 ( شهر: 1 ) فَسِيحُواْ فِي الأَرْضِ أَرْبَعَةَ أَشْهُرٍ وَاعْلَمُواْ أَنَّكُمْ غَيْرُ مُعْجِزِي اللّهِ وَأَنَّ اللّهَ مُخْزِي الْكَافِرِينَ 11- جزء 10 سوره التوبة آيه 5 ( شهر: 1 ) فَإِذَا انسَلَخَ الأَشْهُرُ الْحُرُمُ فَاقْتُلُواْ الْمُشْرِكِينَ حَيْثُ وَجَدتُّمُوهُمْ وَخُذُوهُمْ وَاحْصُرُوهُمْ وَاقْعُدُواْ لَهُمْ كُلَّ مَرْصَدٍ فَإِن تَابُواْ وَأَقَامُواْ الصَّلاَةَ وَآتَوُاْ الزَّكَاةَ فَخَلُّواْ سَبِيلَهُمْ إِنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ 12- جزء 10 سوره التوبة آيه 36 ( شهر: 1 ) إِنَّ عِدَّةَ الشُّهُورِ عِندَ اللّهِ اثْنَا عَشَرَ شَهْرًا فِي كِتَابِ اللّهِ يَوْمَ خَلَقَ السَّمَاوَات وَالأَرْضَ مِنْهَا أَرْبَعَةٌ حُرُمٌ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ فَلاَ تَظْلِمُواْ فِيهِنَّ أَنفُسَكُمْ وَقَاتِلُواْ الْمُشْرِكِينَ كَآفَّةً كَمَا يُقَاتِلُونَكُمْ كَآفَّةً وَاعْلَمُواْ أَنَّ اللّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ و در کل چهارده تکرار شده.نه 4 و 21 مرتبه! یوم و مشتقات آن 365 بار به کار برده شده. در موتور جست و جویی که استفاده کردین یومئذ و کلمات مشابه رو هم حساب کرده. قسمت مرد و زن را تصحیح میکنم. امراه(زن)=5=رجل(مرد) نساء(زنان)=2=رجال(مردان) البته به صورت مستقل از کلمات دیگر. بقیه ی آمار هم یا دقیقا درستند یا فقط کمی اصلاح لازم دارند اما دریا و خشکی درست است.زکات 32 بار و برکت نیز 32 بار. پاسخ بخش های دیگر نظر: http://www.google.com/url?sa=i&rct=j&q=&esrc=s&source=images&cd=&docid=h... این لینک عکس نسل شناسی پیامبران است که هر کدام از نسل کدام پیامبرند. عبارتی هم که نوشتم (ایشان پسری ندارند و این مسئله میتوانهد خود گواه این مسئله باشد که پیامبر بعدی در کار نیست) خوب این مسئله خود میتواند به گونه ای اثبات باشد اما اثبات اصلی را در نظر بعدی گفته بودم. بعدش هم در قرآن نصیحت های لقمان به فرزندش هم آمده. پس نمی تواند در جایی مکالمه ی خود با فرزندان آدم را میگوید.در این جا منظور از بنی آدم، دقیقا فرزندان آدم میباشد و در جای دیگر ممکن است این معنی را ندهد.آیا اگر میگوییم در باز است و باز پرنده ای شکاری است، میتوانیم بگوییم در پرنده ای شکاری است؟!همان طور که باز دو معنای مختلف دارد بنی آدم هم جایی خطاب به فرزندان آدم و جایی خطاب به همه ی آدم هاست. کلمه ی امت دقیقا و دقیقا حکومت و ملت است و هر جای دنیا در تاریخ پیامبری حضور داشته همان طور که 124000 پیامبر داریم که بر همه ی حکومت ها فرود آمده بودند و هیچ مردمی نیستند که یک زمانی پیامبری بر اون ها نیامده باشد تا روز قیامت عذری نداشته باشند که ندای خدا به ما نرسیده بود. اگر حتی امت پیرو دین هم بگیریم (که نیست) خوب که چی؟ برای هر مردم پیرو آیین پیامبری بوده.مگر میشه اصلا بدون پیامبر مردمی پیرو دین باشند؟هیچ دلیلی نمی شود که پیامبری بعد از حضرت محمد (ص)بیاید. باز هم فراتر میرویم و فرض میکنیم محمد (ص) آخرین پیامبر نیستند.حضرت موسی دریا را شکافت، عیسی (ع) شفا دهنده بود،محمد (ص) شقّ القمر کردند.معجزه ی بهاءالله چه بوده؟خصوصیت پیامبران داشتن معجزه است. در ضمن نیامدن پیامبری دیگر دلیل بر خشک شدن دریای رحمت و هدایت الهی نیست. هدایت الهی تمام و کمال در قرآن آمده. در مورد آی پی هم بنده از فیلترشکن استفاده میکنم و شاید کسی هم از فیلترشکن من استفاده کند و به همین دلیل آی پی ها یکی شود. احکام اسلام هم کاملا بر حسب عدالتند و نقضی در اجرای حکومت عادلانه ندارند.آنچه اکنون در ایران میبینیم شاید 20% شبیه حکومت اسلامی باشد.وگرنه حکومت اسلامی عاری از استبداد است. آنچه در غرب دموکراسی مینامید رأی دادن برای انتخاب دیکتاتور است ولی خکومت اسلامی قوانین اسلام را رعایت میکند و مردم میتوانند نظرشان را درباره ی قوانین بگویند.نه این که هر چه اکثریت گفتند چه درست و چه غلط، اقلیت مجبور به پذیرش آن شوند.
a's picture

a said:

به چیزی که سایت ویکیپدیا میگوید توجه کنید: http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D9%86%D8%AC%DB%8C%D9%84_%D8%A8%D8%B1... در انجیل برنابا [۲۲] در مورد خاتمیت محمد می‌گوید: (۶) و به تحقیق پیامبران همه آمدند، مگر "رسول اللّه". آن‌که زود است بعد از من بیاید، زیرا که خدا می‏خواهد که من راه او را مهیا سازم. مسیح در آیه فوق از پیامبر پس از خود با عنوان "رسول اللّه" و آخرین پیامبران یاد کرده و ایمان به رسالت آن محمد را با خاتمیت وی ملازم دانسته است. بر همین اساس هرکس که پس از پیامبر اسلام ادعای نبوت کند، از زمره‏ی پیامبران بیرون و از شیاطین و منحرفین جهان خواهد بود. درانجیل برنابا[۲۳] که تمامی آیات آن بشارت به ظهور خاتم‌النبیین، محمد است و درباره خاتمیت وی فرماید: (۷) کاهن در جواب مسیح گفت آیا پیامبران دیگر بعد از آمدن پیامبر خدا خواهند آمد؟ (۸) پس یسوع در جواب فرمود: بعد از او پیامبران راستگو که از جانب خدا فرستاده شده باشند نخواهند آمد (۹) و لیکن جمع بسیاری از پیامبران دروغگو خواهند آمد و همین است که مرا غمگین می‌سازد.[۲۴]
a's picture

a said:

واقعا برایتان متاسفم که مرا متعصب میخوانید.اشتباه خود درباره ی ارقامی که دادم را قبول کردم چون در منبع ناموسخ خوانده بودم.اما هم چنان میگویم:قرآن عاری از غلط است.اما در سوره کافرون تکرار اصلا بیهوده نیست. شان نزول این سوره آن است که پیامبران به حضرت محمد (ص) گفتند ما برای مدتی به دین اسلام ایمان می آوریم تو هم مدتی کافر شو سرانجام هر دو حق را میابیم.خدا به آن حضرت این آیات را نازل کرد: بگو ای کافران نمی پرستم آنچه را که می پرستید و شما نمی پرستید آنچه را که می پرستم و نمی پرستم آنچه را که میپرستیدید و شما نمی پرستید آنچه را که می پرستم دین شما برای خودتان و دین من هم برای خودم. عبارت "و شما نمی پرستید آنچه را که می پرستم" کاملا یک زیبایی ادبی است.از لحاظ ادبی بهترین محتوا برای آیه ی 5 "و شما نمی پرستید آنچه را که می پرستیدم" است که چون در این صورت آیه بی معنا میشده خداوند از شکل "و شما نمی پرستید آنچه را که می پرستم" استفاده کرده. بروید و از بزرگان ادبی بپرسید.شعری در ادبیات فارسی هست که بعد از هر بند تکرار شده: "آیه آیه همه جا سوره قرآن ادب است" که این مصرع بسیار به زیبایی شعر کمک کرده و اهمیت ادب را نیز نشان میدهد.تکرار در قرآن نیز به همین صورت است. خداوند بر همه چیز ناظر و همه جا حاضر است و حتما مکالمه ی بنی اسرائیل با حضرت مریم (س) را درست نقل کرده و حتی اگر حضرت محمد (ص) از خودشان این کلمه را در آورده بودند (که این طور نیست) باز هم 1400 سال به آن تاریخ نزدیک تر و آگاه ترند.تفسیر های مفسران هم در نظر نگیریم باز هم "یا لخت هارون" گفته ی بنی اسرائیل است و اگر خدا این گفته را حذف میکرد خود شما خدا را به تحریف در سخن متهم میکردید. هر کس که لقب سر بگیرد دست نشانده ی انگلیس نیست.ولی پیامبران و جانشینان آن ها هیچ وقت تحت پرچم استعمار مورد حمایت قرار نمیگرفتند.اگر عبدالبهای شما راست میگفت از حکومت استبداد لقب سر نمیگرفت. در خصوص کلمه "یبسط" اگر دو املاء نداشت خداوند مقرّر نمی کرد که در دو سوره با دو املای مختلف نوشته شود. کلمه ی امت هم دو منبع ذکر کردم که میگویند "ملت" و "کشور" و متاسفانه به دلیل تعصب بیخود نگاهی نکردید. حکومت حضرت محمد (ص) کاملا عادلانه بوده.عبدالله ابن ابی سرح هم باید کشته می شد.پیامبر (ص) یک دره قرآن را تحریف نکردند و عقل و شعور عبدالله ابن ابی سرح به حدی نبوده که کلام خدا را که به نظر او غلط است تصحیح کند. و اگر کشته نمیشد شاید الآن دو یا چند قرآن مختلف داشتیم.اگر کسی بخواهد کتاب اقدس خودتان را ویرایش کند هم محکوم به مرگش میکنید. این گونه ادعای عدالت میکنید؟ میگویید ما شیعه ها نباید بهایی ستیزی کنیم ولی شيخ عبد الرحمن الجبرين خودتان در استفتاءات میگوید شیعه ها مستحق مرگند؟ بنده از شرکت در این بحث هیچ هدفی برای متقاعد کردن سردبیر ندارم. چون ایشان از طرف آمریکا همایت میشوند و پول خوبی هم به جیب میزنند. که البته آی پی سرور سایت (107.21.97.241) گواه بر این مدعاست که مکان آن آمریکا و شهر روجرز (آرکانساس) میباشد.یعنی یک سایت آمریکایی که مثلا میخواهد ما را هدایت کند. صرفا میخواهم ذهن خوانندگان این مطالب را بیدار کنم.
سردبیر's picture

سردبیر replied:

پذیرش اشتباه گام بزرگی در یادگیری است و خوشحالم که گام اول را برداشتید. دوست عزیز لزومی به جبهه گیری نیست. ما نیز به حقانیت قرآن معتقدیم و مواردی که ذکر گردید نمونه هائی بود تا بدانید ایراداتی که بر دیانت بهائی از طریق ردیه ها وارد میشود مشابه همان اشکالاتی است که بر قرآن و اسلام گرفته اند.اغلب مفسرین اسلامی مانند آنچه شما نوشتید در پاسخ ایرادات راه مغلطه و سفسطه را پیموده اند و جواب قانع کننده ای ارائه نکرده اند. از این جهت این موارد طرح شد تا بدانید علی الاصول ردیه خوانی راه تحقیق و کسب شناخت درباره یک دیانت نیست. آنچه در ردیه ها از شخصیت حضرت محمد ارائه میشود موجودی خشونت طلب و خودخواه و زنباره است که با غارت کاروانها و متحد کردن راهزنان به قدرت رسید. و قرآن مجموعه ای پرغلط از داستانهای تکراری تورات و انجیل است که هیچ نظم و منطقی درآن نمیتوان یافت. آیا بنظر شما شناختی که از طریق این کتب ارائه میگردد برای کسی که میخواهد درمورد اسلام تحقیق کند مفید است؟ به همان سیاق برای شناخت دیانت بهائی باید آثار اصیل این دیانت را بدون پیش داوری و تعصب بخوانید نه آنکه تحت تأثیر القائات ردیه ها فقط بدنبال ایراد باشید درمورد تکرار آیات در قرآن نمونه ها بسیار است گرچه تکرار موجود در سوره کافرون برخلاف نظر شما ناقض فصاحت است ولی در هر صورت تکرار است. از نمونه های تکرار بسیار میتوان برشمرد و بهتر است شما هم ناآگاهانه با آن مخالفت نکنید. نمونه دیگری برایتان نقل میکنم که یک آیه عینا در دو سوره مختلف تکرار گردیده القلم : 15 إِذا تُتْلى‏ عَلَيْهِ آياتُنا قالَ أَساطيرُ الْأَوَّلينَ المطففين : 13 إِذا تُتْلى‏ عَلَيْهِ آياتُنا قالَ أَساطيرُ الْأَوَّلينَ آیات بسیاری از این نوع و یا با تغییراتی جزئی وجود دارند که در چند سوره تکرار شده اند درمورد لقب سر آنچه میباید میدانستید گفته شد. حضرت عبدالبها به خواست خودشان این لقب را دریافت نکردند و هیچگاه نیز از این لقب استفاده ننمودند. اگر در عکس این مراسم دقت کنید خواهید دید که حضرت عبدالبها حاضر نشدند در پشت پرچم انگلیس آنچنان که مرسوم بود قرار بگیرند بلکه جلوی آن پرچم جلوس نمودند. جهت اطلاعتان حکومت انگلیس در آن دوران دیکتاتوری نبوده بلکه نظام مشروطه پارلمانی بوده است که از مترقی ترین حکومتهای آن عصر به حساب میامده درمورد اخت هارون ادعای اینکه نقل قول است چون در قرآن بشکل نقل قول آمده چیزیی را درست نمیکند زیرا ایراد بر سر همین غلط بودن نقل قول است و چنین قولی دربین بنی اسرائیل وجود نداشته تا نقل گردد و گفتن اینکه چون قرآن قدیمی است حتما درست تر است نیز مغلطه ای بیش نیست چون از همان ابتدای اسلام این اشتباه مورد ایراد مسیحیان بوده است. صحیح بودن یبصط نیز تا در منبع ماقبل قرآن وجودش ثابت نشود قابل قبول نیست. در هر صورت لازم نیست زیاد خودتان را برای ساختن جواب های غیر منطقی به دردسر بیندازید چون بنده قصد انکار قرآن یا اسلام را ندارم و این موارد را برای اثبات ضعف مفسرین در پاسخگوئی به ایرادات برایتان نوشتم گوگل ترانسلیت منبع موثقی برای ترجمه نیست و اشتباهات فاحشی در آن وجود دارد علی الخصوص اگر بخواهید از دو زبان غیر انگلیسی ترجمه را انجام دهید. برای اطمینان خاطر توجه شما را به ترجمه رسمی قرآن در این آیه جلب میکنم امیدوارم دیگر ابهامی نماند بَلْ قالُوا إِنَّا وَجَدْنا آباءَنا عَلى‏ أُمَّةٍ وَ إِنَّا عَلى‏ آثارِهِمْ مُهْتَدُونَ (الزخرف‏22) بلكه مى‏گويند: ما پدرانمان را بر دينى يافتيم، و ما بر پى آنان روانيم. ترجمه رهنما همانطور که ملاحظه مینمائید امت به دین ترجمه شده بنابر این در آن آیه هم باید ترجمه کنیم برای هر دینی اجلی هست درمورد عبدالله ابن ابی سرح توجه شما را به این موضوع جلب میکنم که او بوساطت عثمان که برادر رضاعیش بود از مرگ نجات یافت و آن اتفاقاتی که میفرمائید هم نیفتاد. برای آگاهی شما عرض میگردد که در دیانت بهائی هیچ حکم تکفیر یا فتوای مرگ برای خلافهای دینی وجود ندارد ظاهرا احکام شرع اسلام را به دیانت بهائی نسبت داده اید. کسی را هم بنام شیخ عبدالرحمن نمیشناسیم و کتاب استفتائات هم نداریم مثل اینکه ابن بار وهابیت را با دیانت بهائی اشتباه گرفته اید جهت آگاهی شما عرض میگردد که بنده نه ساکن امریکا هستم و نه بابت خدمتی که انجام میدهم حقوق دریافت میکنم. سرور سایت آئین بهائی هم چون درایران امکان استقرار ندارد ناگزیر در کشور کانادا مستقر است و ما از طریق آن و از ورای فیلترهای حکومتی با شما مرتبط میگردیم. اگر خود را مسلمان میدانید قاعدتا باید از گناه تهمت ناروا نیز آگاه باشید و نباید نادانسته کسی را متهم کنید با آرزوی توفیق سردبیر
a's picture

a replied:

اونچه که باید برای مردم میگفتم گفتم و مردم خواه تحقیق کنند و بپذیرند و خواه،نه. ولی ای مردمی که می خواهید وارد دین بهائیت شوید.هم در این سایت بیایید و هم سایت شهید آوینی.هم در مجلس شیعیان بیایید و هم بهائی.هم به حرف های آخوند ها گوش بدین هم حرف های بهائیت. من کاره ای نیستم.خودتون قاضی بشین.باید بگم من صد بار تا لب مرز بهائی شدن هم رفتم ولی خوشبختانه خدا چشمم رو باز کرد. درس دارین، کار دارین، مشغله دارین، این همه وقت واسه همه چیز میذارین، انتخاب دین مسئله ای نیست که پای صحبت یا آخوند بشینین بگین "به به چه حرفای قشنگی" برین شیعه بشین یا بهائی بشین یا هر چیز دیگه ای.خواهش میکنم وقتتون رو برای خدا هم بذارین.با هر دینی که هستین امیدوارم توفیق پیدا کنین راه حق رو ببینین. سرور سایت هم در آمریکاست باور ندارید در command prompt دستور ping www.aeenebahai.org رو بزنید بعد ip داده شده رو تبدیل به مکان کنید میبینید آمریکا رو نسشون میده. IP Address: 107.21.97.241 Hostname: ec2-107-21-97-241.compute-1.amazonaws.com IP Country: United States IP Country Code: USA IP Continent: North America IP Region: Virginia IP City: Ashburn IP Latitude: 39.0437 IP Longitude: -77.4875 Organization: Amazon.com ISP Provider: Amazon.com که البته این تبدیل رو دستی انجام دادم ولی 100% میدونم ip و آمریکا و amazon.com درست هستند.شهر و منطقه ممکن است درست نباشند. اگه دلت برای مردم سوخته بیا کار محمدی کن و حتی اگر مردم بهت سنگ هم زدند آیینت رو تبلیغ کن. نه این که پاتو بنداز رو پات و مردم رو گمراه کن اختلاف داخلی درست کن. و اما جناب سردبیر، امت جایی معنی ملت و جایی مردم پیرو دین است و قبلا هم صد بار گفتم.مثل کلمه ی شیر.حالا شما روزی یک لیوان شیر میخوری یعنی شیر جنگل میخوری؟؟؟!!! امت هم مثل همین است. تکرار هم زیبایی ادبی و هم در بسیاری موارد لازم است. مضمون آیه ی 15 سوره ی قلم و آیه 13 سوره ی مطففین بسیار تکرار شده تا انسان را از انکار خدا باز دارد که موضوع مهمی است و تکرار آن لازم.نکند میخواهید بگویید توحید اصل مهمی نیست؟ کامنت من هم کلمه ی توهین آمیزی جز کلمه ی "اراجیف" در آن نیامده که خودتان بسیااااار استفاده میکنید.مانند:"دوست عزیز مثل اینکه شما اراجیف ردیه را با تاریخ اشتباه گرفته اید." من هم نخواستم شما به دل نگیری.فکر کنم حالا بدهکار هم شدم.میدونم الآن هرچی بگم یه جواب الکی روشه.مردم، کامنت های قبلی و توجیهات سردبیر را ببینید و تصمیم بگیرید. و خطاب به سردبیر: از زمانی که شما توهین رو شروع کردین کن هم یکم پرخاشگرانه نظر دادم.اما من هیچ مشکلی نه با شما و نه با هیچ کس تو دنیا ندارم.من صد بار تا مرز بهائیت رفتم چون تعصب نداشتم.ولی شما فقط جواب آماده میکنین و یک بار به ندای اسلام گوش ندادین. اما بدونین من به هیچ وجه اشتباهی گردن نگرفته ام.توهم نزنید که حرفتان درست است.من فقط گفتم ارقامی که برای تکرار دادم غلط است. محمد (ص) آخرین پیامبر خداست امیدوار بودم متقاعد شم بهائیت آیین درستیه اما خوب متاسفانه هیچ جواب منطقی ندارم که به خودم بدم که فطرتم قبول کنه بهائیت درسته. جواب من به ایراداتی که به قرآن گرفته اید سفسطه نیست! کاملا جواب من منطقی است و نمیدانم چرا قبول نمیکنید. به چه زبونی بگم برین سوره مریم آیه 25 تا 30 رو بخونین. "یا اخت هارون" رو بنی اسراییل به حضرت مریم (ص) گفتند و قرآن فقط نقل میکنه. "یبسط" دو املاء داره و به خاطر همین دو جا سا "س" در جا با "ص" نوشته شده. کجاش سفسطه هست؟ کی گفته حضرت محمد (ص) فردی خشن بودن؟به چه سندی داری میگی؟ مگر چندین بار در قرآن از کنترل خشم نگفته؟ این داستان درباره ی کنترل خشم هست و حقیقت داره:مالک اشتر داشت از جایی رد میشد که مردی به همراه چند تا از رفقایش (به اصطلاح خودمون اراذل و اوباش) جایی ایستاده بودند. یکی از آن ها که مالک اشتر را نمی شناخت، مقداری سبزی کثیف به طرف مالک اشتر پرتاب کرد. مالک اشتر فقط با نگاهش دنبال پرتاب کننه گشت و او را دید و رفت.مرد پرتاب کننده که فهمید به طرف مالک اشتر پرتاب کرده سریع برای معذرت خواهی دنبال ایشان دوید و اشان را مشغول عبادت دید و مالک اشتر فرمودند که به امید هدایت آن مرد مشغول دعا بوده اند. نکته بعد این که در حکومت اسلامی (توجه کنید که ایران 20% حکومت اسلامی است) عدالت کاملا رعایت میشود.نمونه ی آن حضرت علی (ع) که حاضر نشدند به برادر گرسنه ی خود یک دانه گندم اضافه از بیت المال بدهند.یا این که شک مسیحی اسب و ذره ایشان را دزدید و حضرت علی (ع) دزد را یافتند و پیش قاضی رفتند اما چون علی (ع) شاهدی نداشتند، رای به نفع مسیحی صادر شد و پس از آن فرد مسیحی اعتراف کرد و مسلمان شد و حضرت، اسب و زره را نیز به او بخشیدند.حکومت اسلامی باید باشد چون بعضی احکام مانند جهاد فقط در حکومت اسلامی اجرا میشوند. با آرزوی تایید شدن همه ی کامنت هایی که پیش خدا میگذاریم. ضمنا، انقدر نگویید توجیه و سفسطه و ... . هر سوالی جوابی دارد.وقتی کسی جوابی داد درست نگاه کنید ببینید منطقی است یا نه به جای این که اسم توجیه و ... روی آن بگذارید.
a's picture

a said:

ببخشید، مطلبی رو فراموش کردم که بگم: شق القمر علمیه و واقعا اتفاق افتاده. اثبات: یه لینک سرچ گوگل دادم که لطفا نتایج جست و جو را مطالعه کنید: http://www.google.com/#hl=fa&site=&source=hp&q=%D8%A7%D8%AB%D8%A8%D8%A7%... لینک ویکی پدیا: http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B4%D9%82_%D8%A7%D9%84%D9%82%D9%85%D8%B1...
سردبیر's picture

سردبیر replied:

دوست عزیز اینکه چند بار تا مرز ایمان پیش رفته اید گواه پاکی قلب و باطن شماست. توصیه میکنم بجای سردرگمی در تلقینات دوستان نادان و گرفتاری در دام اطلاعات جعلی منابع ناموثق به قلبتان رجوع کنید و خالصانه دعا کنید و در نماز "اهدنا الصراط المستقیم" را از ته دل بیان نمائید شاید شامل "یختص برحمة من یشاء" گردید. اگر به جستجوئی که مصداق "جاهدوا فینا" باشد موفق گردید مژده " لنهدینهم سبلنا" خواهید شنید. شاید بد نباشد علاوه بر این توصیه چند ابهام را نیز در ذهن شما رفع کنم. سایت آئین بهائی بعد از حمله اخیری که نسبت به آن صورت گرفت هاستینگ خود را به ای اس پی آمازون که از امنیت بالاتری برخوردار است سپرد. دریافت هاستینگ از کمپانیهای مختلف جهان امری عادی است و بیانگر محل استقرار فعالان سایت یا وابستگی به کشور خاصی نیست خدماتی که در مجموعه سایت آئین بهائی صورت میگیرد همگی داوطلبانه و روحانی است و کسی بابت انجام آن دستمزدی دریافت نمیکند اشاره بنده به پذیرش اشتباه قبول جعلی بودن آمار مربوط به آیات قرآن توسط شما بود و منظور دیگری دربین نبوده است درمورد معنی امت و درستی یبصط و سندیت اخت هارون لزومی به تکرار نمیبینم اگر یکبار دیگر به پاسخهای بنده رجوع کنید و با دقت آنها را بخوانید احتمالا حقیقت امر دستگیرتان خواهد شد درخصوص تکرار آیات باز هم به مغلطه متوسل شده اید. آیه ای که تکرار گردیده مربوط به "اساطیر اولین" خواندن قرآن از سوی منکرین است و هیچ ربطی به توحید ندارد. اهمیت این موضوع بمراتب کمتر از خبر انقطاع وحی الهی و خشکیدن سرچشمه الهام رحمانی است که گمان میکنید معنای عبارت "خاتم النبیین" است. درمورد شق القمر نیز مجددا فریب منابع نامعتبر و اطلاعات جعلی را خورده اید. هیچ تأیید علمی برای این خرافه وجود ندارد . شیارهای سطح ماه با طولی کمتر از یک بیستم محیط آن و به تعداد زیاد در سطح این کره پراکنده اند قدمت این شیارها به بیش از دو میلیارد سال برمیگردد. بعضی از عکسهائی که در لینکهای مورد استناد آمده اند مربوط به گسلی معروف در سطح زمین است که ناشیانه آن را مورد سوء استفاده قرار داده اند. اگر در همان صفحه جستجو که لینکش را ضمیمه کردید گشتی میزدید توضیحاتی را که در سایت اسلامی "مرکز پاسخگوئی به سوالات دینی" در رد این توهم خرافی آمده می یافتید http://www.askquran.ir/thread15682.html اگر سوال و یا ابهامی دارید میتوانید بصورت شخصی و از طریق ایمیل هم مطرح نمائید info@aeenebahai.org پیروز باشید
a's picture

a replied:

این که من گفتم چند بار به طرف بهائیت رفتم برعکس آنچه که فکر میکنید عقلم به بهائیت رای میداد و دلم با اسلام بود.اکنون با توجه به پاسخ هایی که به عقلم دادم ام قلب و مغزم تمام در فکر اسلام است. در مورد هاستینگ هم برای من اصلا مهم نیست که هدف شما چیست و درآمد دارید یا خیر و ... . مهم مطالب شما است و چیزی که من میبینم. شما گفتید: "درمورد معنی امت و درستی یبصط و سندیت اخت هارون لزومی به تکرار نمیبینم اگر یکبار دیگر به پاسخهای بنده رجوع کنید و با دقت آنها را بخوانید احتمالا حقیقت امر دستگیرتان خواهد شد." که اتفاقا من هم در جواب میگویم درمورد معنی امت و درستی یبصط و سندیت اخت هارون لزومی به تکرار نمیبینم اگر یکبار دیگر به پاسخهای بنده رجوع کنید و با دقت آنها را بخوانید احتمالا حقیقت امر دستگیرتان خواهد شد. اهمیت موضوع انکار خدا و افسانه بودن آیات قرآن بسیار بیشتر از خاتمیت است و به همین دلیل بسیار تکرار شده است.کسی که خدا و قرآن را انکار کند دیگر خاتمیت به چه دردش میخورد؟آن هم مسئله ای به این واضحی. نمیدانم دیگر واقعا چه پاسخی بدهم که آن را مغلطه و سفسطه نخوانید.هیچ نشانه ای از توجیه در مطالب من نیست بلکه درباره ی "یا اخت هارون" و "یبسط" و تمام ایراداتی که به قرآن گرفتید را جواب دادم. برای اینکه بی نقصی قرآن را ثابت کنم به اثبات زیر بسنده میکنم: مگر نمی گویید قرآن و پیامبر(ص) را قبول دارید؟ پس میدانید که قرآن کلام خداست.خداوند موجودی کامل است و موجود کامل ممکن نیست اشتباه کند.پس اشتباهی نه در قرآن و نه در انجیل و نه در تورات نیست. درباره ی شقّ القمر هم لینک سرچ دادم اما نگفتم که همه ی لینک های موجود درستند.میدانید که امروزه هر کسی از هر جا دلش خواست وبلاگی میسازد و هر چه دلش خواست مینویسد. http://persianpet.org/forum/images/imported/2010/08/1761.jpg آن شیار ها مربوط به شکاف ماه نبوده اند و مربوط به زمانی اند که ماه به هم جوش خورد و زلزله ی شدیدی به وجود آورد. اصلا شیار ها را هم در نظر نمیگیریم. لینک ویکیپدیا http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B4%D9%82_%D8%A7%D9%84%D9%82%D9%85%D8%B1 و لینکی که ارائه کرده اید جند دلیل برای نقض شق القمر آورده اند که به تک تکشان پاسخ میدهم: 1. در آیات 1 تا 5 سوره ی قمر چنین میخوانیم: اقْتَرَبَتِ السَّاعَةُ وَانشَقَّ الْقَمَرُ ( 1 ) قیامت نزدیک شد و ماه از هم شکافت! وَإِن يَرَوْا آيَةً يُعْرِضُوا وَيَقُولُوا سِحْرٌ مُّسْتَمِرٌّ ( 2 ) و هرگاه نشانه و معجزه‌ای را ببینند روی گردانده، می‌گویند: «این سحری مستمر است»! وَكَذَّبُوا وَاتَّبَعُوا أَهْوَاءَهُمْ ۚ وَكُلُّ أَمْرٍ مُّسْتَقِرٌّ ( 3 ) آنها (آیات خدا را) تکذیب کردند و از هوای نفسشان پیروی نمودند؛ و هر امری قرارگاهی دارد! وَلَقَدْ جَاءَهُم مِّنَ الْأَنبَاءِ مَا فِيهِ مُزْدَجَرٌ ( 4 ) به اندازه کافی برای بازداشتن از بدیها اخبار (انبیا و امّتهای پیشین) به آنان رسیده است! حِكْمَةٌ بَالِغَةٌ ۖ فَمَا تُغْنِ النُّذُرُ ( 5 ) این آیات، حکمت بالغه الهی است؛ امّا انذارها (برای افراد لجوج) فایده نمی‌دهد! عده ای میگویند که شکافتن ماه فقط در مورد قیامت (با توجه به آیه ی 1) است. اما آیا کافران زمانی که قیامت را میبینند میگویند سحری مستمر است؟!!!! پس منظور با توجه به آیه ی 2 نشانه ای از سوی خداست که همان معجزه را حکایت میکند.واقعا که این بهائیان هم هر نشانه ای میبینند میگویند "ملغطه است"! 2.نوشته شده: "اگر شق القمر حقیقت داشت، پس چرا هیچیک از منجمین دیگر در جهان آن را به ثبت نرسانیدند، و چرا این واقعهٔ شما در نوشته‌های مسلمین فقط دیده می‌شود؟" و اما پاسخ: الف) باید توجه داشت که ماه همواره در نیمی از کره زمین قابل رویت است، نه در تمام آن، بنا بر این نيمی از مردم روی زمین از این حساب خارجند. ب) در نیمی از همین نیمکره نیز اکثریت قریب به اتفاق آنها خوابند. زیرا بعد از نیمه شب است. به این ترتیب تنها یک چهارم از مردم جهان می توانند از چنین حادثه ای با خبر شوند. ج) در بخش قابل رویت نیز هیچ مانعی ندارد که قسمت های قابل توجهی از آسمان ابری و چهره ماه با ابر پوشیده شده باشد. د) حوادث آسمانی در صورتی جلب توجه می کنند که یا مانند صاعقه ها توام با سر و صدای شدید باشند، یا مانند خسوف و کسوف، کلی نور به طور کامل قطع شود. آن هم برای یک مدت نسبتا طولانی. هـ) به علاوه وسائل ثبت مطالب در تاریخ و نشر آن در آن زمان ها محدود بود، و حتی تعداد باسوادها بسیار کم بودند و کتاب های خطی بود، مثل امروز نبود که حوادث مهم، برق آسا به وسیله رادیوها و تلویزیون ها و مطبوعات در سراسر جهان منتشر شود. با توجه به این جهات، هرگز نمی توان از عدم ذکر این حادثه در غیر تواریخ اسلامی تعجب کرد، و آن را دلیلی بر نفی آن گرفت. هم چنین پاره از جهان حکایت می کنند که فردی به نام شاه Shakrawati Farmad در جنوب هند به راستی دو نیمه شدن ماه را به چشم دید. به همین نحو می گویند که مسلمان شدن مردم نخستین آبادی های مسلمان شبه قاره هند در نتیجه همین معجزه صورت گرفته است و آنها که این واقعه را رویت کرده بودند مدتی بعد که مسلمانان به آنجا رسیدند به این معجزه گواهی دادند و ایمان آوردند. خانم آنه ماری شیمل در کتاب And Muhammad Is His Messenger به این موضوع اشاره می کند. جالب است یاد آور شویم که در اواخر قرون وسطا، مینیاتوری در دربار کوته راجپوت (هندو) نقاشی شده است که شق القمر را با همه جزئیات آن نمایش می دهد. 3.نوشته شده: "در قرآن مکررا و به صراحت گفته شده است که پیامبر انسانی است مانند انسانهای دیگر و ایشان هرگز تفاوتی با دیگر انسانها ندارند." و بعد گفته که پیامبر به همین دلیل نباید معجزه داشته باشد. پاسخ: خداوند در بسیاری از آیات گفته که پیامبران انسان بوده اند.اما بین اسان ها هیچ تفاوتی نیست؟اگر این جور بود که همه میرفتند بهشت!علاوه بر آن خداوند میتواند همه کاری کند. پیامبران ابتدا دعا میکردند و بعد، معجزه. همچنین تازه همین طور که پیامبران ما معجزه کرده اند بسیاری منکر میشوند چه برسد به آن که معجزه هم نداشتند!پس اگر می خواهید عقیده ی این سایت را قبول کنید باید عصای موسی (ع) و شفای عیسی (ع) و ملک سلیمان (ع) و تمام معجزات را نقض کنید چون پیامبران انسان بوده اند!!! 4. الَّذِينَ قَالُوا إِنَّ اللَّهَ عَهِدَ إِلَيْنَا أَلَّا نُؤْمِنَ لِرَسُولٍ حَتَّىٰ يَأْتِيَنَا بِقُرْبَانٍ تَأْكُلُهُ النَّارُ ۗ قُلْ قَدْ جَاءَكُمْ رُسُلٌ مِّن قَبْلِي بِالْبَيِّنَاتِ وَبِالَّذِي قُلْتُمْ فَلِمَ قَتَلْتُمُوهُمْ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ (آل عمران 183) (اینها) همان کسانی (هستند) که گفتند: «خداوند از ما پیمان گرفته که به هیچ پیامبری ایمان نیاوریم تا (این معجزه را انجام دهد:) یک قربانی بیاورد، که آتش [= صاعقه آسمانی‌] آن را بخورد!» بگو: «پیامبرانی پیش از من، برای شما آمدند؛ و دلایل روشن، و آنچه را گفتید آوردند؛ پس چرا آنها را به قتل رساندید اگر راست می‌گویید؟!» نوشته است که این آیه دلیل آن است که پیامبر گفته معجزه ای ندارد! در حالی که چنین نیست و پامبر (ص) آن را انجام نداده اند چون اگر مردم میخواستند ایمان بیاورند همان شق القمر برایشان کافی بود. علاوه بر آن، اگر پیامبر (ص) و قرآن را قبول دارید پس چگونه میگویید پیامبر (ص) نمیتوانستند معجزه ای بیاورند؟؟؟ همان طور که میبینید کفار واقعا بهانه جو هستند همان طور که در آیه ی بعد آمده است: "پس (اگر این بهانه‌جویان،) تو را تکذیب کنند، (چیز تازه‌ای نیست؛) رسولان پیش از تو (نیز) تکذیب شدند؛ پیامبرانی که دلایل آشکار، و نوشته‌های متین و محکم، و کتاب روشنی‌بخش آورده بودند." خوب پس هرجا گفتند پیامبر (ص) معجزه نکرده در جواب میگویم همان شقّ القمر و خورده شدن عهدنامه توسط موریانه و تنیده شدن تار عکبوت در غاری که پیامبر(ص) و ابوبکر در آن مخفی شده بودند برای اهل ایمان کافیست. 5.نوشته شده: "در آیه 1 سوره ی «قمر»، نامی از پیامبر برده نشده است، یعنی عمل «شق القمر» به صراحت به پیامبر منسوب نشده است. به چه قرینه ای باید بدانیم که فاعل این فعل، پیامبر است؟ به چه دلیل گفته میشود که این عمل را پیامبر انجام داده است در حالیکه فاعل جمله پیامبر نیست !؟" معجزه ی شقّ القمر در کتاب یا اثر تاریخی قبل از حضرت محمد (ص) ذکر نشده پس در قرآن هم منظور خود آن حضرت است. میبینید؟ سایتی که سردبیر معرفی نموده اند جایی میگوید منظور این آیه شقّ القمر نیست و جایی میگوید که فاعل جمله مجهول است.یعنی برایشان مهم نیست چگونه، فقط میخواهند نقض شود که بشود! 6.نوشه شده: "از لحاظ علمی اگر واقعه ای به عظمت دو نیم شدن کره ی ماه رخ دهد، آثار فیزیکی و نجومی فراوانی از خود بر جا خواهد گذاشت. بعنوان مثال دو نیمه شدن ماه، میتواند باعث بر هم خوردن مدار حرکت ماه به دور زمین شود. این واقعه میتواند منجر به جذب ماه به سمت زمین و بر خورد آن با زمین گردد که در اینصورت تمام جانداران کره ی زمین نابود خواهند شد." در پاسخ می خواهم فقط به این جمله بیندیشید که آیا خدایی که جهان را به این نظم دقیق آفریده توانایی این که ماه را دو نیم کند طوری که هیچ تاثیری بر جهان نگذارد را ندارد؟ همان طور که گفتم معجزه ی پیامبر به شقّ القمر محدود نمیشدند. زمانی که کافران عهد نامه ای برای تحریم پیامبر امضاء کردند و آن را در کعبه گذاشتند پیامبر (ص) از جانب خداوند خبر دار شدند که عهد نامه را موریانه خورده است. زملنی که پیامبر (ص) و ابوبکر در غاری پنهان شدند عنکبوتی در دهانه ی غار تار تنید و کبوتری روی آن لانه ساخت و کفار را گمراه کرد. رمانی که سواری داشت حضرت محمد (ص) و اصحاب ایشان را پیدا میکرد، اسبی که سوار روی آن بود سرکشی کرد و سوارش هرچه کرد اسب پیش نرفت که همین باعث شد که سوار ایمان بیاورد. بدین صورت تمام پیامبران معجزه داشته اند و معجزه ،مشخصه ی پیامبر است. خوب معجزه ی بهاءالله چیست؟
سردبیر's picture

سردبیر replied:

بیدار کردن خفته آسان است ولی آنکه خود را بخواب زده با صوت صافور و نعره ناقور نیز بیدار نمیشود. اعتقاد به شق القمر کودکانه تر از آن است که لایق صرف وقت و پاسخگوئی باشد اما اگر ترجیح میدهید که به آن معتقد باشید شق الشمس که توسط حضرت بهاءالله صورت گرفته بسیار عظیم تر از آن است . به خواست اراده خداوند هیچ اختلالی بر اثر دو نیم شدن خورشید در نظم سیارات پدید نیامد و چون کسی بطور معمول نمیتواند به خورشید نگاه کند هیچکس در محلهای دیگر متوجه این اتفاق نشد در نیمی از کره زمین که شب یود در جاهائی هم که هنگام طلوع و غروب خورشید بود و میشد آن را دید هوا کاملا ابری بود و کسی نتوانست واقعه عظیم شق الشمس را ببیند لکه های خورشیدی هم که امروز در سطح خورشید وجود دارد از بقایای آثار همان ضربه ای است که باعث دو نیم شدن خورشید هنگام شق الشمس شده و چون خورشید از جنس گاز است شیاری بعد بهم پیوستن دو تکه آن برجای نماند. هزاران نفر که به دیانت بهائی مومن شدند بر اثر مشاهده همین پدیده عجیب مومن گردیدند و چون علما اسلام از این موضوع خبر داشتند جرأت نکردند معجزه دیگری از حضرت بهاءالله بخواهند زیرا میدانستند ایشان براحتی قادرند هر معجزه ای را انجام دهند و آنوقت ناگزیر میشدند به حضرت بهاءالله مومن شوند و دکانشان تعطیل میشد. این ترس و عقب نشینی علما در تاریخ ثبت شده است و قابل انکار نیست قرآن میفرماید "الناس بما عندهم یفرحون" شما هم با باورهایتان خوشید ما هم اصراری نداریم برخلاف میل شما خوابتان را آشفته سازیم خوابهای خوش ببینید
a's picture

a replied:

بابت تاخیر خود معذرت میخواهم. اولا که اگر راست میگویید شما که برای همه چیز دلیل میتراشید باز هم شق القمر را نقض کنید.پذیرقتن اشتباه هنر بزرگی است که شما نداشتید. دوما که شق الشمس در زمانی اتفاق افتاده (که نیفتاده) که حتی در شب هم آسمان تحت نظر دستگاه های مختلف بود و تغییراتش ثبت میشد. در ضمن کفار هیچ وقت قانع نمیشوند و اگر روحانیون این پدیده را میدیدند باز معجزات دیگری (مانند درخواست کفار از پیامبر (ص)) میخواستند. سوما که باور های شخصی من با مطالعه به دست آمده و نه تعصب.
سردبیر's picture

سردبیر replied:

دوست عزیز پاسخ توهم وقوع شق القمر را خردمندان مسلمان داده اند و لزومی به تکرار آن نیست جوابهای شما هم در واقع اثباتی بر بی بنیادی این اعتقاد است. اگر دل شما به عقلتان اجازه تشخیص نمیدهد میتوانید با همان شق الشمس که خدمتتان گفتم هدایت شوید. خاطر نشان میگردد که یک و نیم قرن پیش ابزار رصد مثل امروز در همه جای دنیا مستقر نبود و آن زمان که شق الشمس اتفاق افتاد در اروپا و امریکا شب بود و حتما میدانید که شبها خورشید حتی با تلسکوپ هم دیده نمیشود. مردم آسیا و اهل شرق هم که اصولا سر به هوا نیستند و خلاصه کسی غیر از آنهائی که معجزه برایشان انجام شد ماجرا را ندید و آنها هم همه مومن شدند البته بعدها معلوم شد کسانی در برمه و ژاپن هم ماجرا را دبده بودند و بعد از اینکه فهمیدند کار حضرت بهاءالله بوده آنها هم مومن شدند و وقوع شق الشمس را در کتابهایشان تصدیق کردند اما ملا ها برای اینکه از ظاهر شدن معجزه بترسند دلیل کافی داشتند. چون از طرفی از توان و قدرت روحانی حضرت بهاءالله با خبر بودند و از طرف دیگر در دین بهائی شیخ و ملائی وجود ندارد که بتوانند بعد از بهائی شدن دکان بهره کشی و مفت خواری شان را باز نگه دارند و مجبور میشدند مثل بقیه آدمها تن به کار بدهند. برای همین ابدا به مصلحت خود ندیدند که بصورت رسمی از حضرت بهاءالله معجزه بخواهند شما هرگاه جرأت آن را پیدا کردید که بگوئید نائب یکی از امام زاده های پشت کوهها هستید در گوشه خلوتی این ادعا را مطرح کنید تا ببینید مأمورین رژیم چه بر سرتان مي آورند. تصور کنید در حکومت قاجار که در وحشی گری و قساوت معلمین جانیان امروز بودند و در کشوری که ملاهای قد و نیم قد زمام همه مقدرات مردم را در دست داشتند چگونه کسی حاضر میشد زندگی و هست و نیستش را با چنین ادعائی بخطر اندازد. آیا حضرت بهاءالله که در نهایت ثروت و راحتی مادی زندگی میکردند زندان و شکنجه و تبعید را برای کسب منافع مادی برخود روا داشتند. آیا حضرت باب که در سنین جوانی هدف گلوله های کینه و تعصب شدند نمیتوانستند در نهایت راحتی مانند دیگر ملایان با سوء استفاده از اعتقادات مردم بر ایشان سوار شوند از زندگی شان لذت ببرند و لازم بود که برای این کار ادعای وحی بکنند تا همه متعصبین را بر علیه خود بشورانند قبل از اینکه بخود جسارت هر سخنی بدهید کمی در مورد آن فکر کنید
a's picture

a replied:

اگر شقّ القمر دروغ است پس آیه 2 سوره ی قمر درباره ی تکذیب نشانه ها در مورد روز قیامت است؟؟؟؟؟؟؟ شق الشمس هم وجود ندارد. 5 دلیل ذکر کردم که چرا شق القمر در منابع غیر از اسلام و هندوها ذکر نشده است. اما زمان بهاءالله اگر شق الشمسی بود در تاریخ نگاشته میشد. آن زمان شروع گستردگی ارتباطات بوده و کسانی که دیده بودند خود میتوانستند ثبت کنند. سواد هم مقداری رواج داشته و مورخان وجود داشته اند.در هیچ جایی این مطلب ذکر نشده. در مورد این که بهاءالله شجائت به خرج دادند نیز بگویم که بعضی ا در زمان های مختلف تحت شرایطی قرار میگیرند که به قول خودمان جوگیر میشوند و حاضرند برای عقده شان دست به هر کاری میزنند.مانند وهابیانی که خودشان را در مسجد شیعیان منفجر میکنند.
سردبیر's picture

سردبیر replied:

جناب a اگر واقعا فرق جنایتکاران وهابی را که توسط ملایان با وعده بهشت و حوری تحمیق شده اند با کسانی که هستیشان را آگاهانه فدای بشریت کرده اند نمیفهمید هرگونه استدلال و تبیینی برایتان بیهوده است
a's picture

a replied:

پس این گونه فکر میکنید که ما مسلمان ها به خاطر حوری کار خیر میکنیم؟مسلمانانی که این کامنت را میبینید، شما به همین خاطر مسلمان شده اید؟ نکند آن آیه را نخوانده اید که میگوید برترین نعمت بهشت، رضایت خداست؟ ما به عشق خدا و عشق به امام (عج) است که کار خیر میکنیم. مگر 8 سال جنگ تحمیلی را چگونه گذراندیم؟
a's picture

a replied:

در مورد منجی از پیش بگویم "من یظهره الله" منجی حساب نمی شود. زیرا برای آمدنش تاریخ تعیین شده بود اما "منجی" کسی است که زمانی می آید که مردم به او نیاز داشته باشند. در روایات اسلام هم داریم که امام زمان (عج) زمانی ظهور می کند که مردم از ته دل آمدنش را بخواهند.
رضا's picture

رضا replied:

چه اعتماد بنفسی؟!! منو یاداون بسیجی دهن گشاد میندازی که مدتیه خبری ازش نیست بابا برو به یه آدم باسواد بگو بیاد بجات نظر بده دیگه آبرو برامون نذاشتی. من که با شنیدن حرفای بی سرو ته و تکراری امثال تو کم کم دارم به بهائیت گرایش پیدا میکنم. در ضمن چرا فکر کردی که من نباید درباره حرفای تو نظر بدم. کی گفته چون من مسلمونم باید حتما هر مزخرفی رو که از آخوندا میشنوم باور کنم. برو یکمی مطالعه کن هر وقت سوادت به حد اظهار نظر رسید خودتو قاطی حرفای جدی کن. کدوم آدم عاقلی باور میکنه کسی بتونه ماه به اون بزرگی رو تو آسمون نصف کنه. این قصه مال اون موقع هائی بود که فکر میکردن ماه از جنس پنیره و تقریبا اندازه توپ فوتباله و با شمشیر میشه نصفش کرد. سردبیرم با این ماجرای شق الشمس تو رو سرکار گذاشته و همون دلیلای احمقانه خودتو تحویل خودت میده ولی تو نمیفهمی و هی ازش دلیل بیشتر میخوای و خودتو بیشتر مسخره میکنی. اصلا معجزه برای من و تو که اون رو ندیدیم چه ارزشی داره که درموردش بحث کنیم و هی زور بزنیم که ثابتش کنیم. اونائی که بقول تو دیدن ایمان نیاوردن بازم معجزه خواستن ما که داریم قصشو میخونیم چه دلیلی داره باور کنیم. دین باید بدرد زندگی مردم بخوره اگر مثل دین امروز ما بد بختمون کنه چه فایده ای داره. یه راهی پیدا کن که دینمونو از دست این آدم خورا نجات بدیم بعد وقتی اسلام واقعی رو نشون دادیم بهائیا خودشون میان مسلمون میشن.
کوروش's picture

کوروش replied:

آقا رضا کدوم اسلام واقعی هنوزم امیدواری یک اسلامی غیر از این چیزائی که تا حالا روی کار اومده وجود داشته باشه. خدا خیرت بده این دین از اولی که پاش به ایران باز شد جز جنایت و خشونت چیزی ببار نیاورد. تازه منتظرن قائمشون از چاه بیرون بیاد و با شمشیر اونقدر آدم بکشه که تا رکاب اسبش رو خون بگیره. اسمشو هم گذاشتن منجی. بهتره دنبال بهائیت هم نری چون اوناهم یه جورائی اسلام رو تأیید میکنن. اونا هم هیچوقت نمیان مسلمون بشن چون اسلام واقعی همون چیزیه که طالبان میگن و هیچ آدم متمدنی نمیتونه بوی گندشو تحمل کنه.
a's picture

a replied:

سلام بر جناب کوروش عزیز این که دین در کشور ما چیه هیچ ربطی به اسلام نداره. همون طوری که گفتم حکومت ایران 20 درصد هم اسلامی نبوده و نیست. قائم ما هم قرار نیست خون به پا کنه. از همون حضرت محمد (ص) تا امام یازدهم همه و همه مدام مورد حمله کفار قرار می گرفتند و اگر تاریخ اسلام را بخوانید هیچ گاه محمد (ص) به جایی حمله نکرد مگر جایی که ندای اسلام نمیرسید.نمونه اش همین ایران خودمان است که تا زمان حمله اعراب حتی یک نفر نمی دانست محمد (ص) کیست. نکند توقع دارید کفار حمله می کردند و مسلمان ها هم می گفتند اسلام دین صلح است ما هم تسلیم میشیم؟! قائم ما هم به همین شکل موقع ظهور می خواد تبلیغ کنه اما کفار حمله می کنند و ما دفاع. شما که انقدر از اسلام متنفرید بگویید کجایش برای یک انسان متمدن بد است؟ خیلی متأسفم که خیلی ها فقط بدون هیچ دلیلی از یک آیین خوششان میاد و از یکی متنفرند.
کورش's picture

کورش replied:

آقای دانشمند این افتضاحی که تو ایران وجود داره نتیجه همون بیست درصدیه که میگی از اسلام اجرا شده یه مقدرا بیشتر از این رو هم طالبان اجرا میکردن اگر بخوان همشو اجرا کنن خدا میدنه که چه لجن زاری بپا میکنن. تو راست میگی ویژگیهای پیعمبر اسلام رو بهاءالله نداشت اصلا هیچ پیغمبر دیگه ای هم نداشت. کدوم پیغمبری خودش سردسته راهزنا بود و کاروانها رو غارت میکرد و مردم بیگناه رو میکشت. اگر آخوندا برات تعریف نکردن برو در مورد سریه های پیغمبر بخون تا بفهمی چه راهزن ماهری بوده. برو ماجرای نحله رو بخون تا ببینی که حتی همدستای خودش هم از ننگ کاری که کرده بودن و تو ماه حرام کاروان زائرای مکه رو غارت کرده بودن و یه عده ای رو کشته بودن خجالت میکشیدن به غنیمتها دست بزنن. برو بخون ببین آیه مسخره "الفتنة اکبر من القتل" برای توجیه کدوم جنایتشون نازل شده. آره پیغمبر اسلام واقعا ختم پیغمبرا بود چون نه هیچکس قبل از اون و نه بعد از اون تو سن پنجاه و چهار سالگی با دختر شیش ساله ازدواج نکرد. اگر امروز پیغمبرتون اینجا بود اگه واسه دزدی نمیگرفتنش واسه کودک آزاری و تجاوز به زنائی که شوهراشونو کشته بود دارش میزدن. برو یکم مطالعه کن تا از این بیسوادی و جهالت در بیای و سنگ یه عرب جنایت کار که کشور و فرهنگ ما رو نابود کرد و پدر مادرای ما رو قتل عام کرد و ثروت ما رو غارت کرد به سینه نزنی. برو کتاب دو قرن سکوت رو بخون تا ببینی که کشور اسلام زده ما تا دویست سال تو آتیش میسوخت و هرجائی که پای مسلمونا میرسید خاکستر میشد. مرده شور این پیام اسلامتونو ببرن که هنوزم جز بدبختی و نکبت چیزی با خودش نداره. امثال تو بیچاره رو این آخوندای وطن فروش شستشوی مغزی دادن که اصلا فکر نمیکنی مردم ایران خداپرست تر از اون جانیا بودن و بهشون میگی کفار. متإسفانه امثال تو بیسواد پر مدعا سرنوشت کشورو بدست گرفتن و تا همه رو به خاک سیاه ننشونن ولکن نیستن . اونقدر بیسواد و بی اطلاعی که خبر از روایتای قائمتون هم نداری. شعیه های بدبخت تو سری خورده عقده همه سالهائی رو که تو سرشون زدن با ساختن یه موجودی به اسم مهدی میخواستن خالی کنن که بیاد و انتقام کارائی رو که بنی عباس با بقیه اماماشون کردن تلافی کنه. بعد انقدر داستانو کشش دادن و بزرگش کردن که خوشونم باورشون شد. برو بخون ببین که قائم خیالی شما قراره چه موجود جنایتکاری باشه اگه خودت سواد نداری روایت اینکه انقدر آدم میکشه که خون تا رکاب اسبش بیاد رو هم برات پیدا میکنم تا بیشتر بهش افتخار کنی
etc's picture

etc replied:

سلام دوباره. من همون a هستم ولی چون شاید نظرم به طور خودکار حذف شه با اسم جدید اومدم. آقا کوروش واقعا متاسفم که بدون اینکه حتی یک بار زندگی پیامبر (ص) رو بخونی نظر میدی. پیامبر(ص) دزدی و راهزنی نکردند.توی حکومتشون حق هیچ کس رو نخوردند. این ها همش ابهاماتیه که یه سری کثافت آشغال درست می کنن تا شما نسبت به پیامبر(ص) بدبین بشین.متاسفانه لینک هایی که دادم همه و همه سانسور شده اند.اما اگر واقعا می خواهید حقانیت اسلام را ببینید ایمیلتان را بدهید تا برایتان بفرستم. درباره ی آن بچه 6 ساله یتیم هم اگر پیامبر (ص) از او مراقبت نمی کردند معلوم نیست چه بلایی سرشان می آمد. ایشان هیچ گاه به زنی تجاوز نکردند. بسیاری از مردم فکر می کنند پیامبر اسلام همه ی زنان بیوه را همسر خود می کردند. بلکه این طور نیست و ایشان به خاطر اینکه شرایط زندگی زن ها سخت نشود از آن ها سرپرستی می کردند. نشانه ی پیامبران را برای اثبات پیامبری حضرت محمد (ص) و رد بهاءالله نوشتم. من تف و لعنت می فرستم به عرب های فاتح ایران. اما از اسلام کاملا دفاع میکنم چون این دو هییییییییییییچ ربطی به هم ندارند. من هر چی اطلاعات دارم فقط در سایت ها و قرآن بوده است و هیچ ربطی به آخوند ندارد. قائم ما برای هدایت و تبلیغ میاد. ما کفارو نمی کشیم مگر به مرز ما تجاوز کنند. و در آخر بگم که شخصیت حق جوی شما برای من بسیار محترمه. پس توهین نکنید. و این که بدونین حرفام درسته.اگر نبود سانسور نمیشد. اگه میخواین اصل مطالبو بدونین ایمیلتونو اینجا بذارین یا به aostrodius1232@gmail.com ایمیل بدین. دوستدار همه ی شما خصوصا رضا و کوروش حق جو.
کورش's picture

کورش replied:

آقای تاریخ دان من تاریخ اسلام رو خیلی بهتر از آخوندائی که بهت درس میدن میدونم. تو حتی بخودت زحمت نمیدی درباره موضوعائی که بهت میگم تحقیق کنی و مثل ملاها هر جا که گیر میکنی حاشا میکنی. تو که عاشق ویکی پدیا هستی این مطلب رو درباره دزدی ها و راهزنی های پیغمبرتون بخون: http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%86%D9%82%D8%AF_%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF یکی از مواردی که منتقدان محمد از آن صحبت می‌کنند دست زدن به سرقت و راهزنی از کاروان‌های تجاری به دستور یا رهبری اوست. محمد پس از هجرت به مدینه در فقر و تنگدستی بسر می‌بُرد. از این رو وی برای امرار معاش خود و خانواده‌اش به غارت کاروان‌های تجارتی که در مسیر سوریه از مدینه عبور می‌کردند رو آورد. در واقع نخستین کسانی که به اسلام گرویدند به پیشهٔ راهزنی گرویدند. نخستین کوشش مسلمانان برای راهزنی به سال دوم هجری باز می‌گردد. محمد به حدود ۸۰ اسب‌سوار دستور می‌دهد به کاروان تجاری قریش حمله کنند و آن را غارت کنند. این یورش با ناکامی مواجه شد. دومین حمله چند ماه بعد در سال ۶۲۳ میلادی مجدداً به یکی از کاروانهای سوریه در حوالی دریای سرخ به رهبری حمزه عموی محمد انجام شد. مسلمانان در این یورش نیز از ابوجهل که این کاروان را محافظت می‌کرد شکست خوردند و به مدینه بازگشتند. محمد علاوه بر اینها هفت راهزنی ناموفق دیگر نیز انجام داد. در چهار مورد از اینها خود وی مشارکت داشت و بقیه توسط افراد مورد اعتماد وی رهبری می‌شد. اولین غارت موفق محمد در ژانویه ۶۲۴ رخ داد. این حمله در ماه رجب انجام شد. اعراب بنا به یک سنت تاریخی چهار ماه محرم، ذیحجه، ذیقعده و رجب را ماه‌های حرام می‌دانستند و در این ماه‌ها از هرگونه نبرد و کشمکشی دست می‌کشیدند و حتی به دشمنان خود نیز مهرورزی می‌نمودند. به عقیدهٔ منتقدان محمد در این نبرد به روش غیرشرافتمندانه‌ای دست زد که تا آن زمان در بین اعراب سابقه نداشت. محمد ماه رجب را برای این حمله انتخاب کرد چون می‌دانست قریشی‌ها بنا بر این رسم دیرین تاریخی و بمناسبت تقدس این ماه‌ها گمان نمی‌کردند مورد حمله و تجاوز قرار بگیرند و از این رو برخلاف موارد قبلی پیش‌بینی‌های لازم را نکرده بودند. در حمله گروه اسلام به رهبری عبدالله بن جحش الاسدی یکی از مراقبان کاروان را کشتند و دو نفر را به اسارت گرفتند. دوتن از یاران محمد نیز از این یورش سر باز زده بودند که بعداً از غنایم محروم شدند.[۲۷] [۲۸][۲۹] این یورش به رویداد نخله معروف است. در این رویداد مسلمانان برای اولین بار در ماه حرام دست به خونریزی بردند و همچنین اسیر گرفتند. وقتی این خبر به قریشی‌ها رسید اعراب از این کار محمد برآشفتند. محمد نیز که متوجه شد مرتکب جنایتی بسیار زشت شده به وحشت افتاد و وانمود کرد به عبدالله چنین دستوری نداده‌است.[۳۰] محمد آیه ۲۱۷ سوره بقره را در این خصوص اعلام کرد: از تو در باره ماهی که کارزار در آن حرام است می‌پرسند بگو کارزار در آن گناهی بزرگ و بازداشتن از راه خدا و کفر ورزیدن به او و بازداشتن از مسجدالحرام و بیرون راندن اهل آن از آنجا نزد خدا [گناهی] بزرگتر و فتنه از کشتار بزرگتر است و آنان پیوسته با شما می‌جنگند تا اگر بتوانند شما را از دینتان برگردانند و کسانی از شما که از دین خود برگردند و در حال کفر بمیرند آنان کردارهایشان در دنیا و آخرت تباه می‌شود و ایشان اهل آتشند و در آن ماندگار خواهند بود. اما محمد هنگام تقسیم غنایم، سهم خود را از اموال غارت شده چنین بیان کرد: از تو درباره [تقسیم‏] انفال می‌پرسند، بگو [حکم تقسیم‏] انفال مختص به خدا و رسول [او] است، پس از خداوند پروا کنید و بین خودتان آشتی کنید، و اگر به راستی مؤمن هستید از خداوند و پیامبر او اطاعت کنید[۳۱]....اگر به خداوند و آنچه بر بنده خود در یوم‌الفرقان، روز برخورد دو گروه، نازل کرده‌ایم ایمان دارید، بدانید که از هر غنیمتی که به دست آورید یک پنجم آن خاص خداوند و پیامبر و خویشاوندان [او] و یتیمان و بینوایان و در راه ماندگان است[۳۲] به عقیده انصاری، رویداد راهزنی نخله و پس از آن «اختراع» آیه ۲۱۷ سوره بقره و رفتار محمد را می‌توان بزرگترین دلیل «شیادی» محمد به حساب آورد. [۳۳] اما مدافعان معتقدند که تاریخ وقوع این حوادث با تاریخ نزول آیات قرآن که به صورت پیاپی ذکر شده، هماهنگی ندارد.[۳۴][۳۵] اون دختر 6 ساله هم که بهت گفتن یتیم و بدبخت بوده و پیغمبر از روی دلسوزی آوردتش تو رختخوابش و ... عایشه دختر ابوبکر بود. نه تنها یتیم نبود که خیلی هم ثروتمند و سرشناس بود. باباش هم بابت این هدیه ای که به پیغمبر داد خلیفه اول مسلمین شد. تو اصلا میدونی یکی از بارز ترین ویژگیهائی که تو کتابای فقهیتون برای محمد ذکر میکنن "کثرت جماعه" کسی که اینقدر درگیر شهوت باشه که حتی نتونه از زن پسر خوندش " زینب" و خاله خودش "خوله بنت حکیم" بگذره بنظرت تو میتونه پیغمبر باشه اون کاری که پیغمبر بعد از کشتن شوهر زنها باهاشون میکرد خودش میگفت "تملک" ولی امروز اسمش تجاوز بعنف به وحشیانه ترین شکل ممکنه. اگر داستان اینا رو هم میخوای برات بنویسم ولی فعلا تا همینجا بسه. برو یکم مطالعه کن و بعد بیا اظهار نظر کن تا آبروی خودت و اسلامتو بیشتر از این نبری قائمتون هم اون جور که تو روایتتاتون نوشته جزیه قبول نمیکنه یعنی کفار که هیچ یهودی و مسیحی هم یا باید مسلمون بشن یا همشونو میکشه. وقت کردی یه چرخی تو این روایتاتون بزن تا بفهمی منتظر چه جنایتکاری هستین من تمایلی به مکاتبه ایمیلی با تو ندارم اگر حرف و مدرکی داری همینجا رو کن بهانه مسخره سانسور میکنن رو هم در نیار تا اونجا که من دیدم هر چیز بی ربط و توهین آمیزی هم که نوشتی اینا منتشر کردن و خودشونم مدافع اسلامن اگر تو بتونی از پیغمبرت دفاع کنی کمکتم میکنن
etc's picture

etc replied:

دوباره سلام کورش عزیز. بابت دیر شدن جوابم ببخشید. دوست خوبم، فکر کنم لازمه بدونی که نظرات من به 1000 بهانه ی مختلف سانسور شده اند.یک دفعه میگن تکرار و یک دفعه میگن لینک ضد بهائیت و خلاصه هر بار یک بهونه هست. سانسورشان هم به خاطر افشای حقایق است. نمونه ی آخرش هم http://aeenebahai.org/node/8 هست که تازه ادعای آزادی مطلب هم میکنند!! اینی هم که گفتم ایمیل بدین به خاطر این بود که لینک درست را بدون سانسور بفرستم.اگر نمی خواهید خوب مهم نیست. بعدش هم من هیچ خصومتی نه با شما نه با آقا رضا و نه با هیچ کس دیگری ندارم.شما هم لطفا توهین نکنید. نکته بعد این که تمام اطلاعات من از تحقیق در قرآن و منابع بوده است و نه تحصیلات حوزوی دارم و نه آخوندی می شناسم. و اما درباره ی مطالبتان: لقب "کثرت جماعه" توسط کدام فقیه ما درباره ی پیامبر(ص) ذکر شده؟؟؟؟؟؟؟ اگر من که این جا نشسته ام همین طوری بگویم تو به خواهرت تجاوز کردی خوشت میاد؟؟ کسانی که به ایشان تهمت تجاوز می زنند کاملا اتهامشان باطل است.چرا؟ زیرا اگر حتی فرض کنیم ایشان به زنی تجاوز می کردند در خفا انجام می دادند. نه این که به مورخان بگویند در تاریخ بنویسید که من تجاوز کردم!!!! درباره ی دختر 6 ساله هم فکر کردم منظورتان سرپرستی بچه های بی سرپرست است. اما اگر منظورتان عایشه ی 19 ساله است لطفا به لینک زیر مراجعه کنید: http://borhan.blog.ir/1391/12/02/marriage-of-50-years-man-to-6-years-girl و اما درباره ی خلافت ابوبکر: فکر کنم شما بدانید که پیامبر (ص) در غدیر خم حضرت علی (ع) را خلیفه ی خود نامیدند. اما در حالی که علی (ع) آن حضرت را برای قبر آماده می کردند ابوبکر و عده ای سر خلافت کش مکش کردند و آخر سر ابوبکر انتخاب شد. درباره ی لینک ویکی پدیا: دوست عزیز اگر به خودتان زحمتی می دادید میدید بالای صفحه نوشته شده "در بی‌طرفی این مقاله یا بخش اختلاف نظر وجود دارد. لطفاً به گفتگوهای صفحهٔ بحث مراجعه کنید." که اگر در همان لینک به صفحه ی بحث مراجعه کنید می بینید که نویسنده ی مطلب چنان گندی زدهبوده که به تدریج مطالب را حذف کرده تا آخرش شده این. علت بی طرف نبودن مقاله: اگر به بخش منابع نگاهی بندازید به جز تعداد محدودی آیات قرآن و منابع اسلامی (که تعبیر های مظخرفی از آن ها ارائه شده است)، بقیه ی منابع، منابع اسلام ستیز هستند. در باره ی قائم: اگر در تاریخ نگاهی بیندازید همیییشه مسلمانان مورد حمله ی کفار بوده اند. حتی امروزه هم کشور خودمان به جرم انقلاب اسلامی 8 سال مورد تجاوز بود. مطمئن باشید اگر قائم ما ظهو کند و بخواهد برنامه ی غرب را به هم بریزد، مورد حمله ی شدید قرار خواهد گرفت. خوب شما هم توقعتان این است که کفار حمله کنند قائممان بگوید من غلط کردم؟؟؟
کورش's picture

کورش replied:

آقای محقق برام مهم نیست که حرفاتو سانسور میکنن یا نه خودت که نوشتی تکراری بوده یا لینک ضد بهائی دادی بنظرم تا همین مقدارم که بهت اجازه دادن برضدشون بنویسی نشونه آزاد اندیشی شونه که تو اسلام اثری از اون وجود نداره اگر میخواستن سانسورت کنن همین ادعای دروغت رو هم حذف میکردن تا دستشون رو نشه اسلام شناسای مثل تو وقتی با حقیقت روبرو میشن فقط راه انکارو بلدن و بخودشون زحمت نمیدن که مطالعه کنن یا فکرشونو درست کنن. تاریخ اسلام رو صدها نفر نوشتن و تو همه تاریخا هم اومده حمله به کاروان و دزدی و غارت محور اصلی بیشتر از نصف جنگای پیغمبرتون بوده. ویکی پدیا رو برای این گذاشتم که خیلی قبولش داری و خودت به اون استناد کردی. برو یکمی تاریخ بخون و از چند نفر آدم باسواد بپرس تا دستگیرت بشه. تو این مقاله ویکی پدیا هم خیلی از چیزا که سندیت قطعی نداشته بقول تو حذف شده ولی اینی که مونده جای تردید نداره اگه تونستی یکی از موردائی رو که بهش اشاره شده رد کنی بهمون ویکی پدیا بنویس تا حذفش کنن. اینکه میگی تحصیلات حوزوی نداری از مقدار اطلاعات و طرز نوشتنت معلومه اما اینکه میگی آخوندی نمیشناسی دروغه چون توجیها و زیربار حرف درست نرفتنت عین رفتار همون علمای اعلامیه که باهاشون مشورت میکنی قضیه عایشه رو هم با هزار جور حدس و قصه بافی تو این سایتی که معرفی کردی سعی کردن ماست مالی کنن ولی اونائی که خبر از اصل ماجرا دارن با این آسمون و ریسمونا خر نمیشن. وقتی که بیشتر از صد تا روایت صحیح درباره سن عایشه وجود داره برای چی باید برن درباره سن آبجیش که به یه روایت ضعیف ده سال از اون بزرگتره متوسل بشن. چند تاشو برات میذارم تا بیخود دلتو به این توجیها خوش نکنی: در این حدیث‌ بیان شده که عمر عایشه 9 سال بود است: حدثنا معلى بن أسد: حدثنا وهيب، عن هشام بن عروة، عن عائشة: أن النبي صلى الله عليه وسلم تزوجها وهي بنت ست سنين، وبنى بها وهي بنت تسع سنين.وقال هشام: وأنبئت أنها كانت عنده تسع سنين.( صحیح بخاری/کتاب نکاح/باب تزویج الاب ابنته من الامام) در اینجا نیز عمر او بین 7 و 9 سالگی بیان شده که گفته شده 9 سال درست‌ تر است: حدثنا قبيصة بن عقبة: حدثنا سفيان، عن هشام بن عروة، عن عروة قال:تزوج النبي صلى الله عليه وسلم عائشة وهي ابنة ست سنين، وبنى بها وهي ابنة تسع، ومكثت عنده تسعا. (صحیح بخاری/ کتاب نکاح/ باب بنی بامرأه و هی بنت تسع سنین) در این حدیث او با کودکان هم‌سن و سالی که برای بازی نزد او می‌آمدند، در حضور محمد بازی کرده است: حدثنا يحيى بن يحيى. أخبرنا عبدالعزيز بن محمد عن هشام بن عروة، عن أبيه، عن عائشة: أنها كانت تلعب بالبنات عند رسول الله صلى الله عليه وسلم. قالت: وكانت تأتيني صواحبي. فكن ينقمعن من رسول الله صلى الله عليه وسلم. قالت: فكان رسول الله صلى الله عليه وسلم يسربهن إلي. (صحیح مسلم/ کتاب نکاح/بابا تزویج الاب، البکر الصغیره) و خلاصه بیان شده که محمد با عایشه در سن در سن 7 سالگی او ازدواج نمود و در سن 9 سالگی اولین سکس با وی را تجربه کرده است(زفاف)، عایشه در هنگام مرگ محمد در حدود 18 ساله بوده است: وحدثنا عبد بن حميد. أخبرنا عبدالرزاق. أخبرنا معمر عن الزهري، عن عروة، عن عائشة ؛ أن النبي صلى الله عليه وسلم تزوجها وهي بنت سبع سنين. وزفت إليه وهي بنت تسع سنين. ولعبها معها. ومات عنها وهي بنت ثمان عشرة. (صحیح مسلم/ کتاب نکاح/بابا تزویج الاب، البکر الصغیره) در حدیث پائین ابو اسامه از قول هشام به نقل از پدرش می‌گوید که سن عایشه در هنگام ازدواج 6 ساله بود که هنگام زفاف 9 ساله: حدثنی عبيد بن إسماعيل حدثنا ابو اسامه عن هشام عن ابیه قال: توفيت خديجه قبل مخرج النبی (ص) الى المدينه بثلاث سنين فلبث سنتين أو قريبا من ذلك و نكح عائشه و هی بنت ست سنين ثم بنى بها و هی بنت تسع سنين (صحیح بخاری/كتاب مناقب الانصار / باب تزويج النبی (ص) عائشه و قدومها المدينه) درباره تجاوز هم زیاد لازم نیست به مغزت فشار بیاری که چرا در خفا انجام شده ولی همه خبر دارن. پیغمبر شما تو جنگ میزده شوهر و پدر طرفو میکشته بعدشم برای اینکه روحیش رو تضعیف کنه اونو میبرده بالاسر جسد عزیزاش. بعد هم اونو میبرده باهاش جماع میکرده. لابد فکر میکنی که این بدبخت عاشق پیغمبر شده بوده و با کمال میل خودشو تقدیم پیغمبرتون کرده. در اصطلاح فقهیتون به این کار میگن تملک و تو قرآن هم گفته که هر چند تا از این زنا داشته باشید اشکال نداره و شامل او قانون چهار تا زن نمیشه. اگه دوست داری دقیقتر ماجرا رو بخونی برو قضیه صفیه دختر 17 ساله یهودی از قوم بنی نضیر رو که یکی از این قربانیا بود بخون تا بیشتر با افتخارات پیغمبرتون آشنا بشی به زبون آدمای امروز به این کار میگن تجاوز و جنایت جنگی مشابه همین کار رو لشکر نجات بخش اسلام سر خواهر و مادر من و تو هم آوردن برو بخون تا پایبندیت به اسلام قوی تر بشه در باره کثرت جماع هم برو درباره خصائل پیغمبر مطالعه کن که اونو از حیث کثرت جماع یا کثرةالطروقة به خروس تشبیه میکردن تو همین لینک مسخره ای هم که دادی اگر خودت میخوندی نوشته: رسول الله(ص) قوّت شهوانی چهل مرد را داشته است؛ قضیه غدیرم اگر منظور محمد خلافت بود علی زیربار زور نمیرفت تازه چرا برای مسئله به این مهمی یک کلمه ناقابل تو قرآن ننوشته. جبرئیل که برای ماجراهای اتاق خواب پیغمبر آیه میاورده نمیتونسته برای این یکی هم بیاره؟ ابوبکر و عمر بخاطر اینکه دختراشونو به محمد دادن بترتیب خلیفه شدن. لابد توصیه ای که درباره اونا کرده بوده از قضیه غدیر محکم تر بوده. میتونی درباره تعریفائی که از این دو نفر تو روایتاتون اومده تحقیق کنی تا بفهمی برای چی بیشتر از نود درصد مسلمونا سنی هستن و شیعه ها رو دشمن دین میدونن قضیه زینب و اینکه این پیغمبر چشم ناپاکتون دلباخته یه زن شوهر دار اونم زن پسر خوندش " زید" میشه و شوهرش رو به جهاد میفرسته و بعد زنش رو صاحب میشه اونقدر زشت بوده که عربای شهوت پرستم صداشون در میاد و پیغمبرتون مجبور میشه همین آیه خاتم النیین رو که شما مسلمونا خیلی دوست دارین بیاره تا بگه زید پسر من نیست بنابر این اشکالی نداشته من زنشو ازش بگیرم قضیه هم بستر شدن با خالش (خوله بنت حکیم) رو قبلا برات نوشتم اگر شک داری آیه قرآنی که بهش اشاره میکنه رو هم برای بیارم بهتره بجای اینکه هی سعی کنی تند تند جواب منو بدی بری درباره این چیزائی که برات نوشتم مطالعه کنی تا بیشتر از این آبروی خودتو پیغمبرتو نبری
رضا's picture

رضا replied:

کوروش جان سلام دستت درد نکنه خیلی اطلاعات مفید و دقیقی دادی واقعا فکر نمیکردم اینجور افتضاحا تو اصل اسلام باشه متأسفانه ما مسلمونا که دینمون رو به ارث بردیم و هیچ تحقیقی درموردش نکردیم خیلی راحت فریب میخوریم تازه میخوایم بدون اینکه اونو بشناسیم ازش دفاع هم بکنیم. با این حساب من در مورد بهائیت هم به شک افتادم چون اسلام رو قبول داره و خودشو دین بعد از اسلام میدونه.
etc's picture

etc replied:

سلام بر شما رضای عزیز. این افتضاح نیست و قابل نقض است همان طور که در نظر قبلی نقضش کردم. توصیه ای که به شما می کنم این است که اسلام را در سایت اسلامی مطالعه کنید نه سایت هایی که خلاف اسلامند.چون مسلما دلشان برای اسلام نمی سوزد.
رضا's picture

رضا replied:

آقای مدافع اسلام من به اندازه کوروش درباره اسلام نمیدونم و ولی حرفای کوروش خیلی دقیقه و مدارکش هم محکمه تو اون بحثی هم که با سردبیر داشتی جز خرافات و اطلاعات جعلی و تکرار بی منطق نظر خودت چیزی ازت ندیدیم و در مجموع هیچ حرف حسابی توش نبود. گرچه خودت انکار میکنی ولی دیگران باید درباره منطقی بودنت قضاوت کنن نه خودت من حرفت رو قبول دارم که باید منبع تحقیق درباره هر دین کتابهای خودش باشه نه نوشته های دشمناش ولی آیا تو خودتم این حرفو قبول داری؟ اگه یادت باشه همین توصیه رو چند وقت پیش سردبیر به تو کرد ولی مثل اینکه تو معتقدی برای تحقیق درباره بهائیت باید ردیه خوند و به سایتهای ضد بهائی استناد کرد و تازه شاکی هم میشی که چرا لینک سایتهای ضد بهائی رو برات تبلیغ نمیکنن؟!! اگه اونجور که میگی تعصب نداری و دنبال حقیقتی این سایتهائی که دشمن این دین و اون دینن رو بریز دور و درباره هر دینی تو کتابهای خودشون مطالعه کن. من دارم این کارو درباره بهائیت میکنم و به این نتیجه رسیدم که همه اون چیزائی که تو ردیه ها دربارشون نوشتن مغرضانست و مقدار زیادیش هم دروغه. البته هنوز مطمئن نشدم ولی هر چیزی رو هم که نفهمم یا مشکوک باشم از خودشون میپرسم نه از آخوندا که دشمن قسم خوردشونن موفق باشی
etc's picture

etc replied:

سلام دوباره. فکر کنم تو اون اسلام واقعی که شما صحبتشو می کردی جواب سلام واجبه. لطفا هم بجای این که 24 ساعت اسم "انکار" و "ملغطه" و این بساط ها را بیاورید آشکارسازی کنید.حالم دارد از این کلمات به هم می خورد. ببین من گفتم برای مطالعه ی هر دینی برو سراغ خودش. ولی نگفتم یه دین رو مطالعه کنواگر خودم به این موتقد نبودم هیچ وقت گذارم به این جا نمی افتاد.حالا هم نه برای نقض شماها به من مدال می دن نه نقض من به شما مدالی می رسونه. یه سری چیز ها هست که باید در تاریخ مطالعه بشه ولی برای همه چیز نمیشه از تاریخ استفاده کرد.اونجاست که تو باید پلی که در منابع هست با عقل به هم وصل کنی تا نتیجه ی درست رو ببینی. در ضمن من کتاب اقدس بهائیا رو کامل خوندم. ولی خوب توی مسیحیت، بهائیت و یهودیت یه جاهایی هست که مطالبی می لنگه. اونجاست که باید بری تو سایت مخالف ببیبنی قضیه چیه.همان طور که من هم زمانی فکر می کردم اسلام می لنگه ولی هم موافق و هم مخالف رو خوندم و در این سایت ها به تناقض رسیدم. مسیحیت و یهودیت کامل نیستند و منابعی در هر دوشون وجود داره که آمدن محمد (ص) رو نقل می کنه. 1.یهودیت: در دین یهودیت آمده است که ماشیح ظهور میکند و پس از آن پیامبر موعود می آید. با آمدن مسیح (ع) عده ای ایشان را به سحر و جادو متهم کرده و یهودی ماندند و به خیال خودشان آن حضرت را به صلیب کشیدند.عده ای گفته ی مسیح (ع) را قبول کردند و مسیحی شدند. 2.مسیحیت: عده ای از مسیحیان اعتقاد داشتند ماشیح قبلا ظهور کرده و مسیح (ع) پیامبر موعود است و آخرین پیامبر. اما عده ای از مسیح (ع) درباره ی این مسئله سوال کردند و حضرت فرمود:"نام او احمد است و کامل کننده ی ماست" که در انجیل برنابا ذکر شده. حالا می رسیم به پیامبر اسلام. اولین کسی که به ایشان ایمان آورد یک مسیحی بود که هنگام تولد نشانه های موعود را دیده بود. تنها چیزی که در اسلام تناقض پیش می آورد همین مسئله ی تهمت هاست.حال این مسئله پیش می آید: کسی که فکر راهزنی و شهوت باشد خوب پیشنهاد سران قریش را قبول می کند. چه کاری است که بیاید 23 سال به خودش زحمت بدهد؟ اما خلاصه ی نقض بهائیت: 1.در هیییییییییچ کجای کتب اسلام اسم "بهاءالله" یا "محمد باب" یا "شیخ ازل" و هیچ کدام این ها نیامده است. 2.اگر ابتدای این صفحه را بخوانید نوشته "همه ی ادیان خود را آخرین می دانند" و بعد به این اشاره کرده که قرآن گفته هر امتی (به تفسیر خودشان مردم پیرو دینی) پایانی دارد!!!! این تناقض محض است.یعنی هر دو جمله باید اصلاح شوند: الف.همه ی ادیان جز دین اسلام مژده ی آمدن پیامبر بعد را داده است. ب.هر قوم و ملتی پایان مشخصی دارد. 3."بهاءالله" خودشان ادعای خدایی می کند و در کتاب اقدس ص 37 (نسخه الکترونیک ص 31) می گوید "لا اله الا انا" و باز ص 84 (الکترونیک ص 47)و حتی حضرت بابشان هم همین را می گوید. اما ادیان الهی می گویند "لا اله الا الله". هم چنین صفت های ثبوتی بر وزن "افعل" مانند "اکبر" و "افضل" و غیره در صورتی که تنها آمده باشند برتری نسبت به همه چیز را نشان می دهند که این صفات فقط مخصوص خدا هستند. اما این جناب "بهاءالله" به خودش لقب "قلم اعلی"داده که "اعلی" فقط مخصوص خداست نه بهاءالله. 4.حضرت باب هنگامی که می خواست در تبریز تیر بارون شه همه ی کاراشو انکار کرد.علاوه بر اون امیر کبیر ازش هنگام مرگش معجزه خواست.اما چه می کند این امیر کبیر! سوراخ سوراخش کردن افتاد زمین! 5.شباهت سیار زیادی به اسلام دارد.یعنی چه؟ یعنی عده ای از احکام اسلام را به همان صورت و عده ای را برعکس کرده است.هم چنین آیات عربیشان بسیار شبیه قرآن هستند.یعنی یک کپی با ادعای جدید بودن. 6.احکام بسیار بچه گانه اضافه شده.چند مثال: الف.ص 115 نماز جماعت حرام است!! ب.ص 155 گفته دست تو غذا نکنید!!(فکر کنم کتابه واسه زیر 10 سال نوشته شده!) پ.ص 147 ببخشید گفتن به مردم حرام است!! ت.بیان عربی ص42: مصف دارو حرام است!! ث.بان فارسی ص130: کسب علم جز درباره ی کتاب بیان تعطبل!! پیشنهاد می کنم کتاب اقدس را خوانده و بقیه اش را خودتان ببینید. 7.حالا کاش فقط غلط عقلی بود! صرف و نحو را ببینید: الف.بیان عربی ص 26: و لتعلمن خط الشکسته! کلمه شکسته فارسی است و الف و لام عربی گرفته است! ب.بیان عربی ص 42: ثم العاشر اذا استطعتم کل آثار النقطه تملکون و لو کان چاپا! یعنی آثار مرا بخرید حتی اگر چاپی باشد! اگر این آقای باب یکم فکر می کرد می فهمید چاپ کلمه ی فارسیه چون "گ چ پ ژ" داره. . خوب حالا جوابشان چیست؟ میگویند پیامبر ما دستور زبان جدیدی خلق کرده است! حالا برو ببین کدوم پیامبر دستور زبان جدید خلق کرده! 8.بسیار علاقه به عدد 19 دارند که عدد مقدسی در فرقه های یهود است. در این دین هر سال 19 ماه و هر ماه 19 روز است. جالب اینه که جمعشون میشه 361 بعد 4 یا 5 روز رو گفتن روز بخشش ی ایام هاء!! 9.نکته ی جالب اینه که می گن اسلام اومده تا آخوندا مفت خوری کنند و خمس و تکات و اینا بهشون برسه.دو جواب میدم: الف.آخوند وظیفه داره پول رو مطابق شرع به عده ای بده.اگ آخوند صالح نداریم دلیل بر نقض اسلام نمیشه. ب.در اسلام فقط زمانی ارث را میگیرند که طرف هییچ وارثی نداشته باشد.اما اگر احکام ارث را بخوانید در بسیاری از حالات سهمی را باید به بیت العدل بدهند. 10.در اسلام یا هر دین دیگری بعد از آمدن کتاب مقدس (مثلا قرآن) در زمان های بعد مراجع تنها حق دارند احکام را در زمان خود استخراج کن.اما این ها چی؟ "بهاءالله" یه تغییر تو احکام میده، "اولی الأمر" یه تغییر میده. 11."بهاءالله" سه ویژگی مهم پیامبران را ندارد. الف.معجزه ب.بشیرا و نذیرا پ.منجی البته همان طور که میدانیم منجی یعنی "نجات دهنده" و موقعی می آید که مردم او را بخواهند. بهائیها منجیشان "من یظهره الله" است که محدوده ی تاریخی ظهورش توسط خود باب مشخص شده بوده، پس منجی نیست. باز هم دلیل می خوای یا به همینا اکتفا کنیم؟
رضا's picture

رضا replied:

آقای بی نام سلام میگی اهل تحقیقی ولی اون چیزائی که من تو نظرات دیدم فقط تعصب و تقلیده. اینهمه اشکالائی که ادعا میکنی از کتابای بهائی در آوردی خودت تحقیق کردی یا از تو سایتای ضد بهائی کپی کردی؟ پس چرا از کوروش ایراد میگیری که از سایتای غیر اسلامی مدرک آورده و اعتبار نداره؟ منم قبل از تو گرفتار همین اشتباه بودم و فکر میکردم خیلی سرم میشه و کلی اشکال تو بهائیت وجود داره ولی هرکدومشو که باهاشون مطرح کردم از بی دقتی و کم سوادی خودم شرمنده شدم. تو هم اگه دنبال جوابی یکی یکی سوالاتو براشون بفرست تا بهت جواب بدن من چند برابر این ایرادائی که تو لیست کردی در آورده بودم ولی هیچکدومش درست نبود. برای اینکه متوجه بشی چقدر در اشتباهی همون ایراد اولی رو که از کتاب اقدس نوشتی برات توضیح بدم: تو ادعا میکنی کتاب اقدس رو خوندی ولی مطمئنم که این کارو نکردی چون اگر خونده بودی بدون هیچ توضیحی خودت میفهمیدی که ایرادت وارد نیست. من متن اون دوتا قسمتی رو که اشاره کردی برات از همون سایت کتابخونه بهائی نقل میکنم ارتفع ندآئه من کلّ الجهات لا اله الّا انا العزيز الحکيم ص37 قل يا ملک برلين اسمع النّدآء من هذا الهيکل المبين انّه لا اله الّا انا الباقی الفرد القديم ص84 تو اولی اومده ندا از همه جهات بلند شد که خدائی جز من عزیز حکیم نیست. تو دومی هم همون کلمه قل اولش نشون میده که خدا داره این حرفو میزنه معلومه که اگه سر و ته جمله ها رو برداری معنیشون عوض میشه ولی تا اونجائی که من خوندم این موضوع عمیق تر ازین حرفاست و یه جاهائی هم هست که همین شبهه ای که میگی رو ایجاد میکنه باید از خودشون بپرسی تا برات توضیح بدن . فکر کنم تو قسمت پرسش و پاسخشون یک قسمت هست که درباره این موضوع یه چیزائی توش نوشته بقیه چیزائی هم که نوشتی یا اساسا غلطه یا اینکه با تغییر و تحریف نوشتن درباره غلطای املائی هم که بهش اشاره کردی تو نتونستی هیچ جوابی برای اشتباهای قرآن خودمون بدی و خلاصه جوابت این بود که چون تو قرآن اومده پس حتما درسته ولو اینکه بقیه فکر میکنن غلطه. من هنوز باورم نمیشه که قرآن 600 تا اشتباه داشته باشه ولی همین دوتا نمونه و جوابای تو ثابت کرد که ما هم داریم راه همون دشمنای اسلامو میریم درباره معجزه هم که هیچ چیزی رو ثابت نکردی و فقط حرف خودتو تکرار کردی و آخرشم با قضیه شق الشمس کیش و مات شدی چون دقیقا با همون استدلالای آبکی خودت میشد ثابت کرد که اتفاق افتاده. اگر معنی بشیر و نذیر رو بدونی میبینی که بهاءالله هم همین چیزارو تو پیاماش داره منجی هم یعنی نجات دهنده و نجات دهنده راه نجات رو به مردم نشون میده نه اینکه با شمشیر اونا رو مجبور به نجات کنه!! ولی اون تعریفائی که ما ازش داریم بیشتر نابود کنندست تا نجات دهنده در هر صورت هیچ استدلالی تو این سه تا چیزی که گفتی نیست و فقط ادعاست. درباره اینکه ادعاشون با انتظار بابیا میخونده یا نه هم همینکه اکثر قریب به اتفاق بابیا بهاءالله رو قبول کردن نشون میده که میخونده ولی من این موضوع رو هم پرسیدم و اشاره های دقیق باب رو هم که کاملا از لحاظ تاریخی تطبیق میکرده دیدم بازم بهت میگم این ردیه ها همون بلائی رو سرت میاره که درباره اسلام سر کوروش آورده و من هنوز نمیتونم حرفاشو هضم کنم. برو اصل کتابای بهائی رو بخون و مثل من از خودشون سوالاتو بپرس. بهتر بجای اینکه کامنت بذاری، ایمیل بزنی تا قضیه حیثیتی نشه و اگر قانع شدی نخوای انکار کنی موفق باشی
etc's picture

etc replied:

سلام دوباره رضا جان. فکر کنم بهتره نظمو دوباره بخونی.گفتم که من کتاب بیان و اقدس رو کامل خوندم. این اشکال ها رو هم خودم پیدا کردم.صفحه های کتاب رو هم که بهت دادم. این ها هم سوال نیست که نیاز به جواب داشته باشه، اشکاله. این مطالبی که من گفتم اکثرشو تو هیچ سایتی نمی بینی.برو تو گوگل سرچ کن. من خودم مثل تو می خواستم بهائی شم. نوشتی: "بقیه چیزائی هم که نوشتی یا اساسا غلطه یا اینکه با تغییر و تحریف نوشتن" ببینم دوست من تحریفش کجاست؟ درباره ی غلط املائی: غلط املائی نیست، صرف و نحویه. فکر کنم هر بچه ی اول ابتدایی هم بدونه که "گ چ پ ژ" موقع رفتن به عربی تبدیل به "ج ج ب ز" میشه.پس حتی اگر "چاپ" می خواست به عربی بره باید "جاب" می شد. هم چنین "شکسته" فارسیه و با "ال" نمیاد. غلط قرآن: 1."یا اخت هارون": دوست من ترو به خدا دقت کن که این حرف قرآن نیست و حرف بنی اسرائیله.طبیعیه که چیزی که 1400 سال از ما به اون تاریخ نزدیک تره اینو بهتر بدونه. 2."یبسط":دو شکل املائی داره. اگر نداشت خدا مریض بود دو جای قرآن با دو املای مختلف بیاره؟ من تا حالا مادر خودمم قسم ندادم ولی ترو خدا یک بار راجع به این دو موضوع فکر کن. به علاوه این که اگر قبول داری قرآن کتاب خداست، خدائی که نظمی توی این جهان آورده که یکی از اجزای جهان حذف شه همه می میرند، پس نباید غلطی توش باشه. اگر هم که قبول نداری کتاب خداست این دو دلیل رو ذکر کن. معجزه: اگر دقت کرده باشید از همون موقعی که من شق القمر رو گفتم سردبیر شق الشمس من درآوردی رو به عنوان شوخی مسخره شروع کرد ولی باز هم من به طور جدی با شق القمر مقایسه اش کردم. من 5 دلیل آوردم چرا توی کتابی غیر از قرآن نیومده. ولی سردبیر نتونست چیزی بگه. شق القمر تو سوره قمر هم اومده.حالا باشه، اصلا قبول نکنید. خورده شدن عهد نامه توسط موریانه تنیده شدن تار عنکبوت ورودی غاری که پیامبر (ص) و ابوبکر قایم شده بودند و لانه ساختن کبوتر روی آن لرزیدن طاق کسری هنگام تولد آن حضرت با خبر شدن از حمله ناگهانی کفار در شب (که علی(ع) جای ایشان خوابیدند.) طوفانی شدن هوا در جنگ خندق این ها را هم قبول ندارید؟ عصای موسی(ع) شفای عیسی(ع) کشتی نوح(ع) سرد شدن آتش بر ابراهیم(ع) این ها را هم قبول ندارید؟پیشنهاد می کنم کافر شوید. اما اگر هر کدام از موارد بالا را قبول دارید معجزه را رکن اصلی پیامبر بودن حساب کنید. کلام آخر: دو اعتقاد مهم بهائیان: 1.تجدید ادیان یک ضرورت 2.معجزه برای پیامبر لازم نیست آقا من پیامبر جدیدم. تجدید ادیان که ضرورته، معجزه هم لازم نیست. این دو خط هم همین الآن بر من نازل شد: "بیدار ماندن بعد از ساعت 10 شب حرام است.مسواک زدن قبل از خواب واجب است." متن عربی: "و لا کان بیدارَ بعد 10 شب، و فعل مسواکَ قبل الخواب!" صرف و نحو عربی هم غلطه و چیزی که من نوشتم درسته. تبلیغ پیامبری خودم رو از همین سایت شروع میکنم. همین الآن هم صورت مقدس حضرت باب را دیدم که می گوید آفرین بر تو.
رضا's picture

رضا replied:

ببین دوست عزیز که اسمتو نمیدونم من کم کم دارم به این نتیجه میرسم که تو اصلا دنبال حقیقت نیستی نمونه بارز تحریف همون کاریه که درباره کتاب اقدس کردی اگر این کتاب رو خوندی و خودت این اشکالا رو در آوردی از دو حال خارج نیست یا سواد فهمیدنش رو نداشتی یا اینکه با غرض اینکار رو کردی. درباره کلمه های غیر عربی که تو کتابای باب هست من هم قبلا سوال کردم. اولا تو قرآن هم خیلی از کلمه های فارسی اومده فقط چون یک کمی کج و کولش کردن یا به اصطلاح معرب شده تشخیص نمیدی. ما هم تو فارسی خیلی کلمه های عربی یا انگلیسی بکار میبریم که طبق قاعده های فارسی اونا رو جمع میبندیم یا حتی ازشون قعل و اسم میسازیم. باید بدونی اسمهای خاص ترجمه نمیشن و اگر کسی ترجمشون کنه دیگه اون منظور رو نمیرسونن مثلا اگر بجای خط شکسته بگیم الخط المکسور دیگه اون معنی رو نمیده و به یک چیز ناشناخته اشاره کردیم. نداشتن بعضی حروف مثل چ و پ و گ و ژ هم نقص زبان عربیه ولی البته در بعضی از کشورهای عربی مثل مصر گاهی دیده میشه که از چ و پ تو متناشون استفاده میکنن. ابتکار باب برای نوشتن این حروف تو متن عربی نشون دهنده یه حرکته برای رشد خط عربی که میتونه مفید باشه. ولی قضیه یبصط قابل حل نیست و هیچ نو آوری هم نداره و هیچ ریشه دیگه ای هم از این کلمه دیده نشده فقط منطقمون اینه که چون تو قرآن اومده و قرآن کتاب خداست پس درسته در مورد اخت هارون هم همینطور. تو اول باید ثابت کنی که کتاب خداست بعد بگی چون کلام خداست درسته. اون کسی که میخواد با اسلام آشنا بشه که اول فرض رو بر کلام خدا بودن قرآن نمیذازه که بدون دلیل همه چیز رو قبول کنه. معجزه هائی هم که درباره حضرت محمد اسم بردی همشون امور معمولین که میتونستن اتفاقی باشن. معجزه زمانی معجزه است که از یک پیغمبر بعنوان حجت بخوان و اون انجام بده وگرنه هر شانس و اتفاقی رو که تو زندگی همه ماها هم پیش اومده اگر معجزه بدونیم دیگه هر کسی میشه صاحب کرامت و معجزه. اون نوع معجزه درخواستی رو هم که حضرت محمد به صراحت گفته من نمیتونم انجام بدم پس دیگه اصلا بحثش منتفیه و شق القمر هم بهمین دلیل نمیتونسته وجود داشته باشه چون اگر بود میفرمود من قبلا این کار رو کردم و دیگه از من معجزه جدید نخواید ولی میفرماید "سبحان الله انا بشر مثلکم" که واضحا جواب فرمودن من مثل شما انسانم واین کارا ازم ساخته نیست. البته من این موضوع رو هم پرسیدم تو زندگی باب و بهاءالله هم از این نوع معجزه ها که درباره حضرت محمد آوردی خیلی زیاده و بعضیاش تو کتابای تاریخشون اومده ولی ظاهرا خود بهاءالله برای جلوگیری از ترویج خرافه پرستی و غلو و شایعه سازی مانع از استناد به معجزات شده. اگه یک کمی بخودت زحمت بدی و مستقیما و مودبانه یکی یکی سوالاتو مطرح کنی مثل من جواب میگیری و اینقدر با عصبیت و بی منطق برخورد نمیکنی موفق باشی
Anonymous's picture

Anonymous replied:

سلام دوباره. دوست خوبم حرفایی که به کورش زدم راجع به تو نبودا.امثال اون زیادن که جز این که به یه دین توهین کنند کاری ندارند. اول از همه بگم: من 11 تا نقض گفتم ولی تو داری سه چهارتاشو کهجواب داری انتخاب می کنی و جواب میدی.راست میگی همه رو بگو. لطفا برو از یکی که ترم 2 زبان شناسی رو پاس کرده بپرس ببین حرفم درسته یا نه. قسمتی از حرفت درسته که کلمات در زبان ها مبادله میشن. ولی "شکسته" هیچ وقت به عربی نرفته. یا مثلا این که کدام متن عربی دیدی که توش از "چ" و "پ" استفاده شده؟اگر حتی کلمه "چاپ" میخواست بره عربی باید "جاب" میشد. یه استاد صرف و نحو با یه بهائی بحثش شد، همین "شکسته" و "چاپ" رو دست گرفت. اولش بهائیه اومد نقض کنی بعدش قانع شد. بهانه آورد که آقا تو قرآن هم فارسی اومده. حرف از دهانش در نیومده بود استاده فهمید چی می خواد بگه. میبینی، باز یه نشونس بر باطلی بهائیت که همشون فقط یه سری حرف حفظ کردن شیعه رو نقض کنن.خلاصه اون کلمات رو گفت. عده ی بسیاری که اصلا در آیات ذکر شده نبودند و بقیه در منابع دیگر عربی ذکر شده بودند.(توضیح هر کلمه و آیه ای که میخوای بگو بنویسم چون کلش زیاده.) این بهائیه چند ثانیه مکث کرد، بعد دقیقا مقل کامپیوتر رفت روی برنامه ی بعدی. میبینی چطور مغزشونو پر می کنن!خلاصه بهائیه گفت:"بهاءالله پیامبر بوده و دستور زبانی که اون میگه درسته.اصلا میتونه دستور رو عوض کنه." خب تا فرداش خیلی به خودش زحمت داد ولی پیامبری پیدا نکرد که همچین کاری کرده باشه. چند روز بعد موقعی که دیدیمش زیر لب میگفت:"اشهد ان لا اله الا الله؛اشهد انا محمدا رسول الله." . درباره ی "خط المکسور": ببین عزیزم، اگر نظرات قبلی رو دوباره کاااامل بخونی میبینی که باب میخواسته کاملا ادای اسلامو دربیاره.ببین حتی اومده کتابشو (مثل قرآن) به عربی نوشته.میخواسته از کلمه ی "شکسته" استفاده کنه، خوب قبول، میومده کتاب فارسی مینویسه. مگر هر پیامبری بر هر قومی اومد به زبون همون قوم نبود؟چرا باب باید عربی بگه؟جز اینه که میخواست ادای اسلامو دربیاره؟؟ . کلمه یبسط: تا حالا جواب منطقی رو دادم. این که قرآن حرف خداست یه دلیل بود.دلیل دومی که من گفتم دو شکل املائی بود که دیگه تکرارش نمیکنم. اما خوب از این طرف میخوای پیش بری؟باشه، پس من از تو پایه ترم. خوب، خدا خواسته ابتکار به خرج بده و اصلا "یبصط" با حرف "ص" خیلی قشنگه! تازه، نوشتن حرف "ص" خیلی هم پیشرفت در عربی ایجاد میکنه! با اخت هارون: باز هم جواب منطقی رو دادم.(نظرای قبلی) اما روش بهائبا: تحریف در تاریخ یه ابتکار جالبه.تازه تاریخ اینجوری خیلیم قشنگ تره! . نوشتی: "معجزه هائی هم که درباره حضرت محمد اسم بردی همشون امور معمولین که میتونستن اتفاقی باشن." خیلی ممنون از حرف قشنگت! که معمولین، آره؟ تو چهل نفر شبانه بخوان بهت حمله کنن "معمولی" خبر دار میشی! سواری بخواد پیدات کنه، اسبش "معمولی" سرکشی میکنه! رفتی توی غار "معمولی" عرض یک شب عنکبوت درش تار می تنه و پرنده لونه میسازه! داری می جنگی "معمولی" طوفان میشه! به دنیا میای "معمولی" طاق کسری می لرزه! آره، حتما میخوای بگی اینا چیزای معمولین، هان؟ جواب معجزه رو آخر کامنت بهت میدم که مشخص تر باشه. . اثبات این که قرآن کلام خداست: من چند اثبات ذکر میکنم هر کدام را میخواهید قبول کنید: 1.خود شمایی که میخوای بهائی شی، اگر قبول نداری قرآن کلام خداست، پس بدون بهائی ها این اعتقاد رو دارن.اگر نمیخوای قرآن رو قبول کنی نه مسلمون شو و نه بهائی. 2.پیامبر(ص) سواد نداشتند. با این حال کتابی سرشار از نکات عرفانی و همه چیز آورده اند.کدام آدم بیسواد میتواند ازخودش همچین چیزی درآورد؟ 3.حال و حوصله ی تایپ ندارم و خدا رو شکر یکی قبل از من این اثبات رو نوشته: http://weblog4islam.blogfa.com/ لطفا سر بزنید.اگر سانسور شد نظر بعدی متنشو می نویسم. ارتباط قرآن و علم است. ضمن این که در احکام اسلام هم هست: 1. خدا 1400 سال پیش میگه ظرفی که سگ لیسیده رو باید خاک مالی کنی. بشر بعد 1400 سال فهمیده که "خاک، دارای باکتری های ترشح کننده آنزیم های تجزیه کننده مانند پروتئاز (هیدرولیز کننده پروتئین)، لیپازها (هیدرولیز کننده چربی)، کربوکسیلازها (هیدرولیز کننده کربوهیدارات ها)، هیدرولیز کننده DNA و RNA و چندین نوع دیگر آنزیم می باشد. از آنجایی که یک باکتری و یا ویروس دارای ساختمان مرکب شامل انواع ترکیبات هیدرولیز شونده مانند پروتئین، چربی و کربوهیدارت می باشد، لذا مجاورت این ترکیبات با آنزیم های موجود در خاک می تواند باعث هیدرولیز آنها و از بین رفتن این ترکیبات شود. بنابراین آنزیم های موجود در خاک می تواند عامل مهمی در غیرفعال کردن عوامل بیماری زا باشد." بگو ببینم 1400 سال پیش کی جز خدا هیچین چیزی میدونسته؟ 2.فوت کردنبه غذا و مایعات مکروه است: بشر بعد از 1400 سال فهمیده که با این کار CO2 (بخش عمده بازدم) وارد معده شده و مشکل ایجاد میکنه. نمونش رو بخون.خیییییییییییییلی زیاد هستند. . جواب معجزه: کجای این آیه ای که آوردی پیامبر (ص) گفته نمیتونم معجزه کنم؟ اولا که این آیه به لحاظ تاریخی بعد از شقّ القمر نازل شده.دوما که پیامبر(ص) گفتند "نمی کنم" نگفتند "نمی تونم". بعدش هم "انا بشرا مثلکم" (که باز در نظرات قبل توضیح دادم ولی متاسفانه نمی خوانید) گفته پیامبر انسان بوده.خوب درسته، همه ی پیامبران انسان بودند.اما خوب معجزه را که پیامبران انجام نمیدهند.منظور از انسان بودنشان این است که اگر آن ارتباط عمیق با خدا را نداشتند می شدند دقیقا مثل من و شما. . و در آخر: آقای رضا، شما بسیار مرا در پاسخ به خودتان گیج میکنید.یک جا میگویید قرآن را قبول دارید و جای دیگری می گویید نه. یک جا میگویید پیامبر اسلام را قبول دارید و جای دیگر می گویید نه. سه سوال خیلی مهم: 1.پیامبر اسلام را قبول دارید؟ 2.قرآن را قبول دارید؟ 3.اگر شقّ القمر حقیقت ندارد پس آیه ی 1 و 2 سوره ی القمر درباره ی چیست؟ و در ضمن، شما هنوز ادعای پیامبری که بر معیارهای بهائیت گفتم رو نقض نکردید!!
رضا's picture

رضا replied:

سلام بر اهل انصاف دوست عزیز. بنظر من هم کورش بی دلیل تندی میکنه و بجای نشون دادن مخالفتش با نظر تو شخصیتت رو تحقیر میکنه ولی جدای از لحن تند و توهین آمیزش که من هم نمی پسندم تا الان حرف بی سند نزده و پای هرچی هم که ادعا کرده با دلیل و مدرک وایساده. منم مثل تو همه این ادعا ها رو تهمتای دشمنای اسلام میدونستم ولی همین دیروز جلد سوم تاریخ طبری رو دانلود کردم و یه قسمتهائی رو که مربوط به این داستانا بود خوندم. متأسفانه مطلب عین همونی که کوروش نوشته نقل شده و من الان کاملا منقلبم و نمیدونم چی باید فکر کنم . ببین این لینک دانلودشه تو هم بخون ببین نظرت چیه http://bertrandrussell.persiangig.com/other/ اما درباره ایرادائی که گرفتی . من هنوز خیلی چیزا رو درباره بهائیت نمیدونم و هرچی هم که برات نوشتم جوابائی بوده که برای سوالای خودم گرفتم ولی البته من خیلی سوالای جدی تر و دقیق تری داشتم. قرار هم نیست که هرچی تو اشکال از بهائیت بگیری من جواب بدم. بهت گفتم اگه دنبال حقیقتی رو راست و بدون توهین از خودشون بپرس. من فقط چند تا نمونه رو برات مثال زدم تا متوجه بشی اشتباه میکنی. با اینحال وقتی دوباره به سوالات نگاه کردم دیدم تقریبا درباره همش قبلا پرسیدم. درباره داستانی که از استاد صرف و نحو و فرد بهائی نوشتی فکر میکنم کسی که برات نقل کرده از خودش در آورده. چون یه استاد عربی بعیده که ندونه چند صد لغت فارسی تو قرآن اومده که بعضیاش برای اولین بار تو عربی بکار رفته تو ایترنتم که بگردی کلی مقاله و مطلب پیدا میکنی که این موضوع رو توضیح دادن. من یکیشو برات میذارم تا خودت بخونی و متوجه دروغ بودن حرف استاد عربی بشی: http://www.tebyan.net/newindex.aspx?pid=43021 موضوع دوم وجود حرف چ و پ تو الفبای عربی مصریاست که نشون میده این استاد صرف و نحو یا آدم بی اطلاعیه یا ریاکار یه لینک دیگه بهت میدم تا خودت این موضوع رو ببینی http://www.almanhal.nl/home/gebruiksanwijzing_ar/ مطلب سوم شهادتین گفتن فرد بهائیه که مثلا میخواسته بگه طرف بهمین دلیل ابتدائی مسلمون شده. احتمالا تا حالا فهمیدی که بهائیا با گفتن شهادتین هیچ مشکلی ندارن و بر زبون آوردن او دلیل بر مسلمون شدنشون نیست. فکر کنم همین دلیلا برای اثبات جعلی بودن داستان و کل این استدلال کافی باشه. ولی نکته ای که بعنوان تمسخر بهش اشاره کردی اتفاقا بنظر من درسته یعنی حضرت محمد حق داشته هر کلمه عربی یا غیر عربی که میخواسته تو قرآن بیاره و با هر املائی هم که بنویسه همون درسته چو اصولا زبان یه چیز قراردادیه و غلط و درستش هم بر مبنای بکار رفتنش تو متنای معتبره. چه متنی معتبر تر از قرآن. دقیقا به همین دلیل هر ایراد زبانی هم که ما از آثار بابی و بهائی بگیریم وارد نیست. من به درستی قرآن اعتقاد دارم ولی تو باید اسلام رو به غیر مسلمون ثابت کنی اونی که به کلام الله بودن قرآن معتقده که دیگه احتیاج به معجزه و اثبات درستی املای قرآن نداره. ولی تو جوری استدلال میکنی که انگار همه قبول دارن که قرآن از طرف خداست بنابراین ایرادشون وارد نیست این نمونه همون مغلطه و توجیهیه که هرچی بهت میگم بجای فکر کردن بهت برمیخوره یا بقول خودت حالت بهم میخوره درباره معجزه هم منصفانه فکر کن وقتی یکی بهت بگه: بیا یکی از این معجزه ها رو برامون ظاهر کن و قسم بخوره اگر ظاهر کنی بهت ایمان میاریم بعد جواب بشنوه سبحان الله من یه آدمی مثل شما هستم یا بشنوه که پیغمبرای قبلی این چیزائی رو که ادعا میکنی بقول خودت ظاهر کردن پس چرا اونا رو کشتید. تو چی فکر میکنی اگر پیغمبر قبلا یه کار عظیمی مثل شق القمر کرده بود بهشون نمیگفت من معجزه به این بزرگی انجام دادم پس چرا دوباره معجزه میخواید؟ چرا باید میگفت " آیا همین کتاب بعنوان معجزه براتون کافی نیست" کاملا واضحه که حضرت محمد ادعای انجام هیچ معجزه ای غیر از قرآن نداره و هر جور دیگه بخوای از زیر این حقیقت در بری توجیه کردی و خودت رو به نادونی زدی اما بنظر من معجزه بودن قرآن اصلا ربطی به علوم تجربی نداره و علمای ما دارن با امثال این کارائی که تو اون لینکت معرفی کرده بودی مقام پیغمبر رو پائین میارن. چون هم از علم چیزی سرشون نمیشه و غلط غلوط سر هم میکنن و هم آیه های قرآن اصلا برای توضیح قضایای علمی نازل نشدن و قابل چسبوندن به این مسایل نیستند. دوتا مثالی که خودت توضیح دادی نمونه خیلی خوبیه که نشون میده نویسنده های این مطلب دارن به اسلام لطمه میزنن. ببین من یک کمی شیمی و بیولوژی سرم میشه. این آنزیمای جورواجوری که اسم بردی جزء مواد آلیند و ریشه حیوانی دارن . ممکنه تو کود حیوانی یا خاک آلوده و مرطوب بعضی از این باکتریا و آنزیما باشه ولی توی خاک خالص و تمیز وخشک مثل اون خاکی که تو صحراهای عربستان بوده فقط مواد معدنی وجود داره و هر باکتری هم که باشه تو نور آقتاب کشته میشه. این موضوع از لحاظ علمی کاملا باطله هر بچه دبیرستانی هم اگر یک کمی فکر کنه متوجه اشتباه بودنش میشه. موضوع گاز کربنیک که از اینم مسخره تره تو مثل اینکه خبر نداری که گاز همه این نوشابه های گاز دار گاز کربونیکه و نه تنها هیچ ضرری نداره که با ایجاد اسید کربنیک به هضم غذا کمکم میکنه. ببین وقتی بخوای اینجوری از اسلام دفاع کنی بیشتر اونو غیر علمی و غیر عقلی نشون میدی و بجای کمک ضربه میزنی از قضا من روی این موضوع کار کردم و فیلما و مقاله های زیادی برای نسبت دادن مسائل علمی به قرآن دیدم ولی وقتی تحقیق کردم دیدم هموشون جعلی و غیر علمین اگر فرصت شد برات مینویسم که اصل این ماجرا از کجا شروع شده و آدمائی که پشت این داستانا هستن چه جور کسائین درباره "ادعای پیغمبری برمعیار های بهائیت" که نوشتی کوروش جواب توهین آمیز ولی درستی داد. ببین اون بهت پیشنهاد کرد که براساس معیارای اسلام ادعای پیغمبری کنی و نشون داد که اگر اسلام رو قبول نداشته باشی چقدر زشت میشه قضیه رو دید. بنظرم این برای بازنگری تو نحوه استدلالت کافیه. وقتی با بدبینی و پیش داوری به یک موضوع نگاه کنی جز بدی چیزی توش نمی بینی و موقعی که با خوشیبنی و ایمان به یک مسئله نگاه میکنی متوجه عیباش نمیشی. بنابر این باید بدون حب و بغض تحقیق کنی تا به حقیقت برسی اما درباره ایرادایی که گرفتی. اینکه اسم بهاءالله تو هیچ جای قرآن نیومده . خوب اسم حضرت محمد هم تو هیچ جای کتابای قبلیش نیومده. انجیل برنابا رو هم که فقط مسلمونا قبول دارن و مسیحیا میگن جعلیه پس بدرد استدلال نمیخوره جدا از اینکه تا اونجائی که من تحقیق کردم این انجیل نمیتونه واقعی باشه و هیچ محقق بی طرفی صحتش رو تأیید نکرده. ولی درحد اون اشاره هائی که تو آثار معتبر مسیحی هست و ما استناد به بشارت به حضرت محمد میکنیم تو قرآن و روایات ما هم اشاره و توصیف هست که با ادعای بهائیا تطبیق میکنه درباره معنی امت به اندازه کافی بحث شده و من به نظر سردبیر رأی میدم جون هم ترجمه های قرآن و هم کتابای لغت و هم روایاتی که در اون حضرت محمد مسلمونا رو "امتی" میخونه بر معنای دین یا پیروان دین دلالت میکنن. بهتره که کوتاه بیای و بیشتر از این روی یک موضوع اشتباه و بی سند اصرار نکنی . درباره ادعای خدائی و اشتباه درکت از کتاب اقدس نوشتم ولی بهتره بازم درموردش بیشتر مطالعه کنی چون ابعاد دیگه هم داره درخصوص توبه کردن باب و اون شکل توهین آمیزی که توصیفش کردی تو قسمت پرسش و پاسخ همین سایت مطلب هست ولی مثل اینکه تا بهت لینک ندم بهش سر نمیزنی: http://www.aeenebahai.org/node/447 ولی این موضوع که میگی موقع تیرباران توبه کرد اصلا درست نیست چون همون روز باب رو جلو در خونه چند تا از علما بردن و فتوای قتل گرفتن و علما ازش پرسیدن ما توبه مرتد فطری رو قبول میکنیم آیا حاضری توبه کنی و نجات پیدا کنی او هم در جواب گفته "حاشا وکلا" درضمن امیر کبیر اصلا با باب دیدار نداشته و موقع تیربارونش هم تو تهران بوده و چون حمزه میرزا قبول نکرد که اینکار رو انجام بده برادر خودش رو مأمور اعدام باب کرد این قضیه که نوشتی کاملا ساختگی و دروغه و تو کتابائی مثل ناسخ التواریخ هم که ضد بابی بودن دقیقا همینی که من میگم رو نوشته شباهت داشتن آثار باب به قرآن دلیل نادرستیش نمیشه. مخالفای حضرت محمد هم میگفتن این همون"اساطیر اولینه" یعنی همون چیزائی که ما تو کتابای قبلی خوندیم و چیز جدیدی توش نیست احکامی که بنظر تو بچگانه میاد بنظر من و خیلیای دیگه کاملا موثر و انقلابی بوده. نماز جماعت رو باطل کرده که مردم در نیایششون دنباله رو کسی نباشن و توجهشون فقط به خدا باشه و یک جورائی هم خواسته نفوذ ملا ها رو کم کنه ولی بجاش برای ایجاد همون فضای ارتباط و محبتی که نماز جماعت میتونسته ایجاد کنه ضیافت نوزده روزه رو بوجود اورده دست تو غذا کردن یکی از زشت ترین عادتهای مسلموناست که بعضی از ملاها تا چند وقت پیش اونو صواب میدونستن و کلی هم توجیه علمی برای درست بودنش ساخته بودن. باب دستور داده بود که همه با قاشق و چنگال غذا بخورن و با دست غذا خوردنو ممنوع کرد تا این عادت از سر همه بیفته طلب بخشش و آمرزش کردن از آدما که رسم مسیحیا تو کلیساهاشونه و پیش کشیش اعتراف به گناه میکنن و از اون طلب بخشش میکنن تو احکام باب ممنوع شده و بنظر من خیلی حکم لازم و مفیدیه منظور از محدود شدن کسب علم به بیان کسب علوم دینیه یعنی دیگه کتابای دین قبل منسوخن و برای درک مسایل دینی باید کتابای دین جدید رو بخونید. این هم بنظر من هیچ اشکالی نداره و برای ایجاد رفورم لازمه. ممنوع کردن دارو ها هم مربوط به اون دواهای عجیب و غریبیه که رمالا و عطارای اون دوره تجویز میکردن و درعوض مراجعه به پزشک حاذق رو توصیه کرده علاقه به عدد نوزده ریشه اسلامی داره. عدد حروف اصلی ترین آیه قرآن "بسم الله الرحمن الرحیم" نوزده حرفه تعداد تمام سوره ها و آیه های قرآن هم مضرب نوزدهه. اسم ماههای بهائی که نوزده تاست اسماء الهیه که تو دعای سحر ماه رمضون اومده و نوزده تاست. تو با مسخره کردن این تقویم در واقع داری اسلام رو مسخره میکنی درباره دادن خمس و زکات به آخوندا و بساط مفت خوری اونا لازم نیست زیاد توضیح بدم خودت یه نگاهی به دور رو برت بنداز متوجه میشی. پول خیریه باید دست یک سازمان و نهاد باشه که حسابرسی و بازرسی داشته باشه و به نحوه هزینه کردن این پولا نظارت بشه و الا همین کثافت کاری هائی پیش میاد که اگر چشماتو باز کنی میبینی درباره احکام ارث بهائی هم مثل اینکه زیاد مطالعه نداری و همینطوری یه چیزی نوشتی . اون مالی به بیت العدل یا صندوق عمومی جامعه برمیگرده که وارث نداشته باشه و تازه به فرض اگر هم لازم باشه سهمی پرداخت بشه میشه مثل همون مالیات بر ارثی که دولتا میگرن و برای تعدیل ثروت لازمه درباره تغییر احکام هم اشتباه فهمیدی بیت العدل فقط میتونه درمورد چیزهائی که حکمی براش وجود نداره و مسئله جدیدیه قانون دینی وضع کنه و این نشونه مترقی بودن این دینه که میتونه خودشو با نیازای روز تطبیق بده فکر میکنم همه ایرادائی رو که نوشته بودی جواب دادم ولی اگر میخوای دقیق بدونی نباید از من بپرسی چون منم خیلی چیزا رو درباره بهائیت هنوز نمیدونم و به اون اطمینانی که بتونم بگم بهائی شدم نرسیدم. این حرفای کورش هم که داره حسابی فکرم رو بهم میریزه. امیدوارم بتونی پیشداوری رو کنار بذاری و بدون حب و بغض واقعیتا رو ببینی موفق باشی
a's picture

a replied:

سلام رضای عزیز. اینی که به کورش جواب ندادم دلیلش بر حق بودنش نبود. ولی آدمای مثل اون سوالی ندارند که جوابی بگیرند. چنین آدمایی حتی سه سال تمام در گوششون روزه بخونی، گوش دیگه بیرونش می کنه. مغزشون هیچ راهی به هیچ جایی نداره. فقط اطلاعاتی رو گرفتند که دوست دارن. اون خودشو علّامه ی دهر دونست.در حالی که نه من و نه کورش و نه هیچ کس دیگه علممون چه دربرابر علمای شیعه و چه بهائی هیچی نیست. بنابراین کاری رو بکن که من کردم. یه عالم قوی شیعه و یه بهائی رو بذار رو به رو هم. نتیجه ای که من دیدم اینه که عالم شیعه یه اعتقاد بهائی رو نقض می کنه. بهائیه انکار می کنه. عالم شیعه راه دیگه ای انتخاب میکنه، بهائیه انکار میکنه. آخرش وقتی بهائی کاملا کم میاره شروع میکنه به بکار بردن کلمات "سفسطه" و "انکار" و این جور چیز ها.همون کاری که سردبیر کرد! . یه چیز کلی هم بهت بگم که داشته باشی: این که هیچ وقت به تاریخ اهمیت نده. اصل دین رو مطالعه کن و بعد کتاب های تاریخ خودش رو بخون. نکته بعد این که من علاوه بر تحقیق فرق ضاله، حدود سه ماهه که تاریخ و سیاست مطالعه می کنم. برای هر کتاب تاریخی، سیاسی و مذهبی کتاب های مخالف سر برآورده اند. یه مثال ملموس برات میزنم: شاه ایران: دو سه تا منبع تاریخی زمان شاه نشون می دن شاه چنان آدم خوبی بوده که حد و حساب نداره. منابعی از شهید مظهری و غیره هم هست که شاه رو آدمی نشون میده که حالت به هم میخوره. فرض کن 1400 سال بعد نوه ی نوه ی نوه ی تو بشینه اینا رو بخونه. میتونه بگه شاه خوب بود یا بد؟خود تو همین الآن با فاصله ی 30 سال نمیتونه 100% بگی شاه مستبد بود یا به فکر مردم. پیامبر (ص) هم مثل همینه. 1000 منبع اسلامی و غیر اسلامی عصمت ایشون رو تایید کردند ولی 1000 تای دیگه 1000 منبع قبلی رو نقض میکنن! ولی توی تاریخ بگردی میفهمی هم پیامبر معصومه و هم اسلام بر حقه. چرا؟ بذار از اول قضیه برم جلو: موسی (ع) یهود رو آورد. کامل و خوب هم آورد. یه سری آدم هم بعدش اومدن حاکم شدن و زندگی راحت و عالی. مسیح (ع) اومد. وارثان حکومت خطر و بوی حق رو حس کردند و بلافاصله اتهامات شروع شد. هنوز که هنوزه اعتقاد دارن زنا زاده هست. هنوز متهمش می کنن به سحر و جادو. خوب به هر حال باز هم عده ای پی به حق بردند و مسیحی شدند.اما باز وارثان حکومت مسیحی خطر اومدن پیامبر جدید رو حس کردند. قرن 6 و 7 اومدن کتاباشونو ورق زدند دیدند بله! تو انجیل برنابا یه اسم خوشگل اومده نوشته احمد. بلافاصله پخش این کتاب متوقف شد و گفتند صحت ندارد! اگر اینو نمیگفتند که الآن مسیحی نداشتیم. ولی همون ابتدای اسلام عده ای مسیحی که نسخه از این انجیل را داشتند مسلمون شدند. تا اینجا رو میتونی تو اسناد مسیحیت هم مطالعه کنی. یهود هم حالا دشمن جدیدش اسلام بود. در طول زندگی حضرت هم یهودیان بسیاری پیامبر را نشانه رفتند اما شکست خوردند. باز وارثین حکومت اسلامی هم شروع کردند به کتمان و خودتان می دانید که بنی امیّه و بنی عباس چه بلاهای سر ائم آوردند. خوب حالا نوبت جنگ و خونریزی شد. جنگ های مذهبی شدید و جنگ های صلیبی سال 1095 به پا شد. اما یهود فهمید ایمان رو نمیشه با جنگ شکست. پس حدود 1500 میلادی اومد پایه گذاری های فراماسونری و صهیونیسم رو شروع کرد. گفت که آقا تو تورات ما اومده از فرات تا نیل مال بنی اسرائیله. راست هم می گفت! الآن هم دست مسلمون هاست. ولی میخواست نژاد پرستی رو زیاد کنه پس اومد گفت باید نظام جهانی یهود رو درست کنیم و اسمشو گذاشت worlds new circularism (نظم نوین جهانی).گفت ماشیح از فلسطین ظهور می کنه و یهود رو حاکم جهان میکنه. این طوری ایمان رو به وجود آورد جنگ 33 (روزه فلسطین مربوط به همینه). بعدش زمینه ی انقلاب مذهبی اروپا پیش اومد. مسیحیت شد "کاتولیک" و "پروتستان" و "ارتدکس". این اتفاق باعث شد که صهیونیسم به فکر تفرقه سازی بیفته. اومد سراغ مسیحیت و فرقه هایی از جمله "رستگاری وپنتکستال" ساخت. بعد اومد سراغ اسلام.گفت ایمان اینا باید بپاشه.وهابیت رو تو سنی ها و بهائیت رو تو شیعیان درست کرد.الآن مرکز بهائیا کجاست؟ <<<<<<<<<<<<اسرائیل>>>>>>>>>>> حالا مطمئن باش اسلام بر حقه وگرنه این همه توطئه براش نمیچیند. حالا این پرسش پیش میاد که: بهائیت هم دشمن زیاد داره پس چرا اون بر حق نیست؟ جواب: بهائیت فقط یه دشمن داره اونم اسلامه.این فرقه نه تنها در تاریخ و بلکه همین الآن هم مورد حمایت استعمار گران هست. . این هایی که من گفتم سوال نیست. بلکه جواب همه رو میدونم. و خواهش می کنم به اشکالاتی که گرفتم حسااابی فکر کن. . صرف و نحو:لمات فارسی دوست من اون کلمات فارسی که در قرآن هستند از سال ها قبل از نزول قرآن وارد شده بودند. فکر کنم بدونی که قبل از آغاز تمدن عرب، فارس ها بر ناحیه ی عربستان حاکم بودند. بعد از پایه گذاری تمدن عرب، همون طورکه میدونید خیلی متعصب بودند. طوری که غیر از خودشان را "اجم" و غیر انسان نامیدند. بنابراین رسم الخط و زبان عربی پایه گذاری شد. کلمات جدید به تدریج شکل گرفت ولی بعضی کلمات فارسی بیرون نشد. اما با تحریف و جابه جایی در عربی شکل گرفت. برای مثال کلمه "پیل" فارسی تبدیل به "فیل" شد. کلمه ی "ابد" معنیش قاطی شد. شما 100 نمونه میخوای بیاری؟ من 3000 تا میارم! http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%81%D9%87%D8%B1%D8%B3%D8%AA_%D9%88%D8%A7... اما این کلمات همون طوری که در لینک می بینید قبل از نزول قرآن در عربی بوده اند. اما "شکسته" هیچ وقت در عربی نبوده. درباره ی "گ چ پ ژ": در زمانی که ایران تحت استعمار انگلیس ها بود بسیار فرهنگ ایران را تغییر داد (اثراتشم میبینی). حمله ی اعراب هم قبل از آن واژگان مارا به طور کلی عوض کرد.الآن مردم بومی آمریکای لاتین زبونشون داره به کلی فراموش میشه. حالا توقع داری تو چند سال استعمار انگلیس در مصر مجبور نشن "گ چ پ ژ" وارد کنند. همچنین صرف و نحو اعراب و مصری ها در زمان حال بسیار فرق دارد. اما زمان باب این قائده غلط بود. . اون بهائی هم که شهادتین میگفت مسلمون شده بود. شاید اگر خودم شاهد نبودم نمی گفتم. من اصلا نگفتم باب توبه نامه داره، گفتم؟ سندی ندارم که بگم. گفتم صحنه ی اعدام به غلط کردن افتاد. کسی که بهه حقانیت خودش ایمان داره از مرگ نمیترسه. بار اول تیر اندازی یکی از تیر ها خورد به طناب بعدش هم آقای باب حالا ندو کی بدو! دوید رفت تو سربازخونه. سربازا هم پس گردنشو گرفتند دوباره آویزونش کردند و آبکش شد! اینو خود بهائیا میگن. . کفار گفتند که قرآن "اساطیر الاولین" هست. ولی ما چیز دیگه ای میگیم. بدون تعصب نگاه کن ببین بهائیت چیزی داره که ادای اسلامو درنیاورده باشه یا برعکسش نکنه؟ . خیلی ازت ممنونم! نماز جماعت که فقط با آخوند نیست. حتی فامیل هم میتونن نماز جماعت بخونن. از تو بعید بود!!! اگر فرهنگ مردمت رو درست بخونی باید بدونی که اسلام هیچ صوابی در دست کردن تو غذا نمیدونه. ضمن این که اگر بخش مستحبات غذا خوردن رو ببینی میبینی خیلی آداب بهتر از با دست نخوردن رو تبلیغ کرده: 1.شستن دست ها قبل و بعد از غذا 2."بسم الله" گفتن در آغاز و "الحمد لله" در پایان 3.کوچک برداشتن لقمه 4.خوب جویدن غذا 5.شستن میوه 6.اگر چند نفر پای سفره هستند هر کسی از جلوی خودش بخوره 7.میزبان قبل اغز همه بخوره و بعد از همه تموم کنه. (تا مهمون ها خجالت نکشن) حالا کدومش کامل تره؟ حلالیت مسیحی کدومه؟ طرف اومده نوشته بخشش طلبیدن از خلق حرام! یعنی بنظر شما این ببخشید گفتن شخصیت آدمو کوچیک میکنه؟ یعنی حقّ النّاس هیچی؟ بهائیت نمیذاره بهائیا کتاب های قبلی رو بخونن.یعنی چی؟ یعنی از حق میترسه! از یه طرفمیگه ما اسلام و یهد و مسیح و همه رو قبول داریم از یه طرف میگه منسوخن! دارو رو هم کلا ممنوع کرده! این یعنی دقیقا یک فلش برعکس روی علم! . و اما عدد 19: آقا رضا ترو جون هر کی بیشتر از همه دوست داری نظرامو کامل بخون. عدد 19 عددیه که فراماسونها باهاش اسلامو مسخره کردن دیگه. و دقیقا نقطه ی اشتراک فراماسون ها و بهائیته. فراماسونری مسیحیت رو هم با صلیب وارونه مسخره کرد. همین جاست که میگم ادای شیعه رو در میارن.توجه کن: شیعه:19 بسیار است بهائیت:19 بسیار است. علی(ع): من نقطه ی زیر "ب" "ّسم الله" هستم. باب هم اسم خودشو نقطه گذاشت. شیعه: نماز جماعت مستحب است بهائیت: نماز جماعت حرام است. شیعه: روزه بهائیت: روزه شیعه: نماز بهائیت: نماز شیعه: قرآن بهائیت: کتاب اقدس شیعه: بیت المال بهائیت: بیت العدل شیعه: همه قبول بهائیت: همه رد فقط بهائیت قبول! بابا به خدا اینا همشون میخوان ما شیعه ها رو مسخره کنن. رضا جون از خر شیطون پایین بیا. حرف منو قبول نکن ولی تو یه بعدی فقط رفتی پیش بهائیا. لا اقل مسائلت رو با شیعه ها هم در میون بذار. میدونی که من نیومدم نقضت کنم پس اگر لطفا بذار این جا آگاه سازی باشه نه مکان تعصب. اگر قبل از این که نظر رو تا ته بخونی روی "پاسخ" کلیک کردی لطفا یه بار دیگه نظرمو بخون. چون دنبال حقی میدونم تا 2 سال دیگه باز شیعه میشی. ولی میخوام سریع ترش کنم. حرف های کورش رو بریز دور.هیچ کدوم درست نیستند.اصلا اهمیت نده. موفق باشی.
رضا's picture

رضا replied:

سلام آقای ناشناس یه چیزایی تو این نظرات نوشتی که واقعا ازت نا امید شدم "اصلا به تاریخ اهمیت نده" ملتی که از تاریخ خودش بی خبر باشه و از اون درس نگیره دائم اشتباهای گذشته رو تکرار میکنه یعنی همون کاری که ملت ما کرد. یه مغلطه دیگه هم راه انداختی: چون تاریخ نویسنده های مختلف با هم فرق میکنن باید کلا تاریخ خوندن رو بذاریم کنار؟ اگه امثال مطهری ضد شاه نوشته باشن اعتبار نداره چون دشمنش بودن ولی اگه یه نویسنده طرفدار پهلوی چیزائی نوشته باشه که امروز جنایت کاری شاه رو اثبات کنه نمیشه از زیرش در رفت واین همون چیزیه که من تو تاریخ طبری دیدم و خیلی متأسف شدم. تو هم بجای اتکار کردن برو مطالعه کن و فکر کن ببین به چه نتیجه ای میرسی. نکته دیگه اینکه وقتی درباره مقدسات کسی نظر میدی ادب و نزاکت رو رعایت کن " به غلط کردم افتاد" و " گرفتن سوراخ سوراخش کردن" یعنی چی . مثل این میمنونه که کسی درباره امام حسین بگه گرفتن مثل گوسفند سرش رو بریدن نیزه تو سوراخ حلقش کردن و ... یکمی فکر کن ببین خوشت میاد کسی اینجوری درباره کسانی که دوست داری صحبت کنه؟ تازه تو علاوه بر بی حرمتی از خودت چرندیات هم اضافه میکنی چون بجای تاریخ خوندن میری ردیه میخونی اون چیزی تو کلت میره که ردیه نویسا بهت تلقین کردن این موضوعی که با این بی ادبی مطرحش کردی اگه تاریخ بخونی از همون معجزه هائیه که دنبالشی تو فکر نکردی چطور ممکنه هفتصد و پنجاه تیر اندازی که باب رو هدف گرفت همشون تیرشون به طناب بخوره؟ پس بذار ماجرا رو برات بگم. باب نه تنها به قول تو تو صحنه اعدام به غلط کردم نیفتاد بلکه با کمال قدرت شروع به صحبت با مردم تماشاچی کرد و گفت اگه شما منو میشناختید مثل این جون جونتون رو در راه من میدادید. خودش که هیج میرزا محمد علی زنوزی بیست ساله هم حاضر نشد از باب جدا بشه و هرچی زن و بچه کوچیکش التماس کردن گفت سر من رو روی سینه باب بذارید تا سپر تیرهایی باشه که بطرف اون میاد. کدوم پیغمبر همچین پیرو جانفشانی داشته؟ قبل از اعدام باب تو همون حجره ای که زندانی بود با کاتبش مشغول صحبت بود فراشباشی اومد دستشو کشید و گفت وقت حرف زدن نیست موقع اعدامه. باب برگشت و بهش گفت " تا من حرفمو با این شخص تموم نکنم اگه آسمون و زمین جمع بشن نمیتونن یه مو از سر من کم کنن" فراش باشی اعتنا نکرد و اونو بزور برد به محل اعدام. بعد از تیر اندازی و وقتی دود تفنگا فرو نشست دیدن باب نیست و فقط میزا محمد علی سالم ایستاده. وقتی فراشباسی رفت باب رو پیدا کنه دید تو همون حجره داره با کاتبش صحبت میکه و وقتی اونو دید بهش گفت "من صحبتم تموم شد حالا میتونی کار خودت رو انجام بدی" فراش باشی با دیدن این صحنه منقلب شد و فرار کرد و از شغلش استعفا داد بعد هم از ناراحتی گناهی که کرده بود مریض شد و بعد از مدت کوتاهی مرد. از این جور معجزه ها تو زندگی باب و بهاءالله زیاد اتفاق افتاده ولی چون بهائیا از استناد به اون برای اثبات دینشون منع شدن امثال تو خیال میکنن هیچ معجزه ای درکار نبوده نوشتی که وقتی تهمت و افترائی میشنوم نرم از خود طرف بپرسم برم از همونائی که تهمت زدن تحقیق کنم این دیگه ته منطق و عقله!! میگی یه عالم شیعه رو با یه عالم بهائی روبرو کنم. اگه آخوندا جرأت ین کارو داشتن و فکر میکردن که تو مناظره برنده میشن همین سیمای آخوندیشون تا حالا هزار تا مناظره با بهائیا راه انداخته بود. تو چند تاشو تا حالا دیدی؟ ولی من چند تا مناظره ادیان تو تلویزیونای ماهواره ای دیدم که تو همشون بهائیا یه سرو گردن از همه بالاتر بودن. نه بی احترامی میکردن نه عصبانی میشدن و نه حرف بی منطق میزدن ولی مسلمونا یا جوش میاوردن یا توهین میکردن یا چرندیات سرهم میکردن همین حالا هم یه مناظره ادیان تو تلویزیون پارس پخش میشه برو با چشم خودت ببین. تو همین سایت هم من چند بار دیدم سردبیر درجواب اونائی که به سواد ملاهاشون مینازیدن گفت برو هر عالمی رو که جرأت مناظره داره بیار با هم مناظره کنیم ولی اونا رفتن و دیگه خبری ازشون نشد تو هم که با این مناظرت با سردبیر آبروی اسلام رو بردی و با حرفای بی منطق و اشتباهای مکررت کاملا نظر همه رو بطرف اونا برگردوندی درباره مسلمون شدن اون بهائی هم حتما خواسته مسخرت کنه چون هیچ بهائی نیست که با یه همچین دلیل بیخودی بیاد مسلمون بشه اگه بود الان دویست دفعه تو سیمای ولایت نشونش داده بودن و قدرت اسلام رو به رخ همه میکشیدن. البته سالای اول انقلاب بعضیاشون مسلمون شدن ولی از ترس جون و مالشون بوده چون حکومت عدل اسلامی ما خونه هاشون رو آتیش زده بود و میخواسته اعدامشون کنه. حدود دویست نفرشون رو هم با شکلای مختلف کشت ولی اکثر قریب به اتفاقشون که حتی امروزم با تهدید زندان و تبعید و مصادره اموال روبرو هستن حاضر نیستن دست از دینشون بردارن ناگفته نماند یکی مثل اون مهناز رئوفی هم بود که با تشویق سربازان گمنام امام زمان و از ترس آبروریزی و اعدام و مسائل ناموسی به دامن اسلام اومد و حاضر به همکاری با برادران ارزشی شد و حکومت دست و دل باز ما هم بخاطر رأفت اسلامی یک یاب مغازه بزرگ تو پاساژ امجد بهشون جایزه داد. درباره احکام هم دوباره مغلطه بازی رو شروع کردی و حوصله این مسخره بازیاتو ندارم. برو درست بخون ببین منظور از طلب بخشش کردن چی بوده و اینهمه موضوع رو تحریف نکن. اون آداب کاملی هم که گفتی، برای با دست غذا خوردنه و اگه از بزرگترا بپرسی میفهمی که تا همین چند سال پیش تو مسجدا که غذا میدادن قاشق چنگال ممنوع بود ملاها که سر منبر میرفت مثل همون مزخرفات بی سندی که تو داری درباره باکتریای خاک سرهم میکنی اندر مزایای بادست غذا خوردن و اشعه هائی که از دست ساطع میشه و باعث درست هضم شدن غذا میشه میگفتن. درباره نوشابه گازدار هم بدون که ماده مضرش اسید فسفریکه که بهش اضافه میکنن و مواد نگهدارنده و شکر. اسید کربنیک طبیعی ترین اسید خوراکیه که تو آب بارون و برف هم وجود داره و هیچ نوع مشکلی ایجاد نمیکنه. آب گاز دار رو تو خیل از کشورا میفروشن که سالم ترین نوشابست دوغ آب علی هم که حتما خوردی و دیدی که چقدر گاز داره اینا همه گاز کربنیکه که بنظر ملاهای دانشمند ما مکروه میاد بهائیا هیچ ممنوعیتی برای خوندن کتابای ادیان دیگه ندارن و تو کتابخونه همشون هم قرآن هست و هم انجیل و هم تورات و اوستا. این ما هستیم که به فتوای آخوندا تورات رو نجس میدونیم و اونو با انبر برمیداریم و تو مملکتمون اجازه چاپ به این کتابا نمیدیم. هر دینی یه سری احکام داره که ممکنه بعضیاش مشابه دین قبل باشه بعضیاش فرق کنه با این مقایسه ای که کردی مثلا چی رو خواستی ثابت کنی؟ این موضوع عدد نوزده و ربطش به فراماسون و مسخره کردن شیعه خیلی برام جالب بود اگه از خودت در نیاوردی حتما برام بنویس که تو کدوم کتاب دربارش نوشته عبارت " سبحان الله هل کنت الا بشرا رسولا" اسرا 93 در جواب اونائی گفته شده که از پیغمبر معجزه میخواستن امت تو هیچ متن دینی اسلامی معنی ملت نداشته اگر بفرض هم داشته باشه به چه دلیل میتونی بگی که اینجا معنی دین نمیده و به معنی ملته لطفا بس کن و بیشتر از این تکرار نکن معجزه های پیغمبرای دیگه هم اگر سمبلیک نباشه و واقعا اتفاق افتاده باشه بازم ربطی به اسلام نداره و بی معجزه بودن حضرت محمد رو توجیه نمیکنه کتابای بهائی هم به عربی هستن هم به فارسی حتی متنای ترکی هم از عبدالبها وجود داره. بنظر من این نقطه قوته و هیچ اشکالی نداره. بهاءالله سالها تو کشور عثمانی تبعید بوده چه اشکالی داره که به زبون مردم اطرافش چیز بنویسه. بازم اگه به قسمت پرسش و پاسخ بری جواب این سوالتو میگیری http://www.aeenebahai.org/taxonomy/t/23 درباره ادعای پیامبری هم اگه جرأتش رو داری برو شروع کن. بجای حرف زدن عمل کن چه اون جور که کورش گفت به شیوه اسلامی چه بهائی. اگه زنده موندی من خودم بهت ایمان میارم درباره اون مارک هم داری دوباره مغلطه میکنی یعنی دو موضوع مختلف رو باهم مقایسه میکنی به این کار تو منطق میگن مغلطه قیاس مع الفارق هی نگو کجای حرفم مغلطس . خط شکسته که اسم خاصه هیچ حرف غیر عربی توش نیست که بخواد عوض بشه. استدلال چاپ ربطی به اسم خاص نداشت بکار بردن حرف چ و پ تو مصر هم نشون میده که این کار اشکالی نداره و اگر هم باب بنیان گذار این کار بوده باعث افتخار ایرانیاست با این طرز فکر کردن و نظر دادن من امیدی ندارم که به حقیقت برسی برات دعا میکنم
کوروش's picture

کوروش replied:

رضا جون تو خون خودتو کثیف نکن این بدبخت بی سواد یعنی همون بسیجی دهن گشاد اگر چیزی سرش میشد میومد اون افتضاحای دین گندیده هزار و پونصد سالشو جواب میداد و یکدفعه منکر تاریخ نمیشد حالا هم به سرش زده بره مثل محمد ادعای پیغمبری بکنه. من اگر تند باهاش برخورد میکنم برای اینه که شخصیت این آدمای پر رو رو که همه مملکتو به گند کشیدن خوب میشناسم. یه عده آدم مقلد بی سواد که جز چیزی که بهشون تلقین کردن نمیفهمن و حاضر به فکر کردن نیستن. بهترین راه برخورد باهاشون مقابله به مثله یعنی مثل خودشون بی حیا و پر رو. من با هیچ کسی اینطوری برخورد نمیکنم ولی وقتی امثال این دهن گشاد رو میبینم کنترلم رو از دست میدم و جوش میارم. تو چرا بیخود وقتتو با یه همچین آدمی تلف میکنی؟ مگه نمیبینی که هی مزخرفات خودشو تکرار میکنه و منطق و استدلالم سرش نمیشه خیلی خوشحالم که بالاخره تو هم به ماهیت اسلام پی بردی و خواب بیدار شدی. از نظرات متوجه شدم که زیاد درباره بهائیت میدونی. اگر بهائیت اسلام رو بکلی رد میکرد شاید میتونستم بهش فکر کنم ولی وقتی اسلام رو بعنوان دین الهی می پذیره و ازش دفاع میکنه برام قابل قبول نیست

Add new comment

Image CAPTCHA
سایت آئین بهائی با کمال سرور به استحضار هم وطنان عزیز و شریف در ایران و خارج ایران می رساند که امکانی را فراهم نموده است تا همه فارسی زبانان اعم از ایرانی و غیر ایرانی بتوانند برای مطالعه و تحقیق درباره امر بهائی به صورت آنلاین و از طریق نرم افزار اسکایپ سلسه کتب روحی را مطالعه نمایند.
برای توفیق در این امر کافی است نرم افزار اسکایپ را روی گوشی و یا کامپیوتر خود داشته باشید. این امکان جدید از آن جهت اهمیت دارد که دوستان عزیز فارسی زبان در سراسر عالم به خصوص در کشور مقدس ایران در تمام شهرها و روستاهای دوردست که امکان تماس با جامعه بهائی را ندارند می توانند از این طریق به صورت آنلاین و امن با یکی از راهنمایان بهایی کتب روحی را در گروه مطالعه نمایند.
از دوستان علاقه مند تقاضا می نماییم آدرس یا آی دی اسکایپ خود را از طریق مکاتبه با ایمیل سایت آئین بهائی به آدرس info@aeenebahai.org در اختیار ما قرار دهند. سایت آیین بهائی نحوه شروع دوره مطالعات کتب روحی را از طریق اسکایپ با شما هماهنگ خواهد نمود.
 
شما می توانید سوالات و نظرات خود را در رابطه با دیانت بهایی از طریق آدرس ایمیل info@aeenebahai.org برای ما ارسال بفرمایید. همچنین برای دریافت آخرین مطالب از کانال رسمی وب سایت آئین بهایی در تلگرام استفاده نمایید. برای جستجو شناسه کاربری aeenebahai1 را در نرم افزار تلگرام جستجو کنید.